bato-adv
کد خبر: ۳۷۴۹۲۳

خواهرکشی در ساعت ١٠ شب

با اعتراف دختر جوان راز جنایت خانوادگی در خیابان خلیج‌فارس پایتخت فاش شد. حادثه‌ای که در آن زهرا ٣٦ساله با نقشه قبلی خواهر بزرگترش و همدستی مردی جوان که از همسایه‌های قدیمی آنها بود، به قتل رسید.
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۰ - ۰۱ مهر ۱۳۹۷

با اعتراف دختر جوان راز جنایت خانوادگی در خیابان خلیج‌فارس پایتخت فاش شد. حادثه‌ای که در آن زهرا ٣٦ساله با نقشه قبلی خواهر بزرگترش و همدستی مردی جوان که از همسایه‌های قدیمی آنها بود، به قتل رسید.

روزنامه شهروند نوشت: مرد همسایه تنها در ازای دریافت ٣‌میلیون تومان حاضر شد زهرا را با طناب خفه کند. پولی که مرد جوان با آن راضی شد دست به این جنایت بزند، مقتول چند روز قبل در یک صندوق خانوادگی برنده شده بود. درواقع زهرا با پول خودش به دست مریم خواهرش و مرد همسایه به قتل رسید. شاپور با انگیزه دریافت ٣‌میلیون تومان زهرا را به قتل رساند و مریم هم درباره انگیزه‌اش از این جنایت به پلیس گفته که اعتیاد خواهرش و آزار و اذیت‌های او باعث شده نقشه قتل او را عملی کند. در حال حاضر هر دو متهم این پرونده در بازداشت هستند. مریم فردای همان روز از سوی ماموران دستگیر شد و پس از اعتراف به جنایت با همکاری شاپور، این مرد ٤٠ ساله هم چند روز بعد در یکی از پارک‌های نزدیک محل جنایت شناسایی و دستگیر شد. مریم و شاپور هر دو به دست داشتن در این جنایت هولناک اعتراف کرده‌اند، اما هرکدام سعی دارند با روایت متفاوت از جزییات حادثه، خفه‌کردن زهرا را به گردن دیگری بیندازند. با این وجود، هنوز تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.

ساعت ١١:٣٠ دوشنبه شب بود که بازپرس مدیرروستا از طریق ماموران کلانتری ١٧٩ خلیج‌فارس در جریان قتل یک دختر جوان در حوالی چهارراه ابوسعید قرار گرفت. دقایقی بعد بازپرس جنایی همراه با تیم جنایی در محل حادثه حاضر شدند. در بررسی‌های ابتدایی مشخص شد که دختر جوانی حدودا ٣٦ ساله بر اثر خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی به قتل رسیده است. با وجود به‌هم‌ریختگی محل جنایت مشخص بود که قاتل یا قاتلان با داشتن آشنایی قبلی وارد محل جنایت شدند. برادر مقتول که در محل حادثه حضور داشت و خبر این حادثه را به پلیس اعلام کرده بود، در اظهاراتش به ماموران گفت: «زهرا همراه با خواهر بزرگم در خانه پدری زندگی می‌کردند و خانه من چند خیابان با آنها فاصله دارد. حدود ساعت ١٠ شب بود که مریم با من تماس گرفت و گفت که زهرا در خانه را باز نمی‌کند. مریم به من گفت که چند ساعت قبل زهرا از او خواسته خانه را ترک کند، چون میهمان دارد. وقتی به آنجا رسیدم دیدم که مریم منتظر من ایستاده است. با کلید در حیاط را باز کردم و هنگامی که وارد خانه شدم، جسد زهرا را دیدم که در اتاق پذیرایی افتاده بود.»

ماموران در ادامه رسیدگی به این پرونده سراغ دوربین‌های مداربسته نزدیک محل جنایت رفتند. در بازبینی تصاویر دوربین‌ها مشخص شد که در زمان جنایت خواهر مقتول در کوچه با حالتی مضطرب درحال پرسه‌زنی است. در تصاویر مشخص شد که مریم حدود یک ساعت در کوچه معطل بوده و پس از آن در حالی‌که مرد جوانی به او مراجعه می‌کند، از داخل کوچه خارج شده و پس از گذشت نزدیک به ١٥ دقیقه مجددا به داخل کوچه بازمی‌گردد. ماموران با مجوز بازپرس پرونده مریم را بازداشت کردند. او ابتدا با انکار هرگونه دخالت در قتل خواهرش خودش را بی‌گناه می‌دانست، اما در نهایت لب به اعتراف گشود و به ماموران گفت: «خواهرم معتاد شده بود و مدام مرا اذیت می‌کرد، من هم دیگر تحمل این وضع را نداشتم و از شاپور خواستم خواهرم را بکشد. من در ازای این کار ابتدا به او وعده ٥‌ میلیون تومان دادم، اما بعد با دریافت ٣‌ میلیون تومان راضی به این کار شد.» به دنبال اعترافات مریم، ماموران سراغ شاپور رفتند و او را چهارشنبه هفته گذشته دستگیر کردند. شاپور هم پس از دستگیری وقتی با شواهد و اقرار مریم مواجه شد، به قتل زهرا اعتراف کرد.

این مرد جوان به‌عنوان یکی از دو متهم این پرونده صبح دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شد. او در مقابل بازپرس مدیرروستا قرار گرفت تا جزییات این جنایت را برای ثبت در پرونده بازگو کند. او در اظهاراتش ضمن اعتراف به قتل زهرا مدعی بود که فقط زهرا را از پشت گرفته و مریم با طناب او خواهرش را خفه کرده است. شاپور همچنین منکر دریافت هرگونه پولی از مریم بود و در این‌باره به بازپرس پرونده گفت: «ابتدا قرار بود ٥‌ میلیون تومان بابت این کار به من بدهد، اما بعد گفت ٣‌ میلیون تومان از برادرش می‌گیرد و پس از اینکه کار زهرا تمام شد، این پول را به من می‌دهد، اما او هیچ پولی به من نداده است.» در ادامه گفت‌وگو با این متهم را می‌خوانید:

چطور راضی شدی زهرا را به قتل برسانی؟

خودم هم درست نمی‌دانم. من آن شب زیاد مواد مصرف کرده بودم. مریم که آن پیشنهاد را به من داد، اول قبول نکردم، اما بعد وقتی گفت برای این کار به من ٥‌ میلیون تومان می‌دهد، نمی‌دانم که چه شد و این کار را کردم.

اما مریم در اعترافاتش گفته که به تو ٣‌ میلیون تومان داده است؟

او هیچ پولی به من نداد. قرار بود پول را از برادرش بگیرد و به من بدهد، اما آن روز هیچ پولی به من نداد.

مریم چه زمانی نقشه قتل خواهرش را به تو گفت؟

دوشنبه شب بود که مریم با من تماس گرفت. برای زهرا کمی مواد می‌خواست. من هم برایش بردم. دم در خانه به من گفت می‌خواهد زهرا را بکشد. او از دست زهرا خیلی شاکی بود. می‌گفت من را کتک می‌زند و اذیت می‌کند. من قبول کردم. قرار شد من در یکی از اتاق‌ها مخفی شوم و در یک فرصت مناسب او را از پشت بگیرم و مریم او را با طناب خفه کند. مریم به داخل خانه رفت و در را برای من باز گذاشت. من هم وارد خانه و در یک اتاق مخفی شدم. زهرا در آشپزخانه داشت مواد می‌کشید. مریم او را به بهانه‌ای به داخل اتاق کشاند و بعد هم من او را از پشت گرفتم. مریم هم طناب را دور گردن او پیچید.

بعدش چه شد؟

من از خانه خارج شدم. چند دقیقه منتظر شدم تا مریم بیاید و پولی که گفته بود را به من بدهد. من سرکوچه منتظر بودم، اما او نیامد، به طرف خانه آنها رفتم دیدم که مریم جلوی در ایستاده. ترسیدم و از آنجا رفتم.

می‌دانستی مریم آن پول را از کجا تهیه کرده؟

نه من نپرسیدم، اما وقتی بازداشت شدم، افسر پرونده گفت پول خود زهرا بوده که در یک صندوق خانوادگی آن را برنده شده است.

اما مریم می‌گوید که تو او را خفه کردی. دوربین‌های مداربسته هم نشان می‌دهد که مریم بیرون خانه منتظر است و تو بعد از چند دقیقه از خانه آنها خارج شدی؟

نه من فقط زهرا را از پشت گرفتم و خواهرش مریم او را خفه کرد.

چند وقت است که این خانواده را می‌شناسی؟

ما بچه‌محل هستیم. حدود ٤٠‌سال است که خانواده ما و آنها با هم آشنا هستند.

چطور مریم و زهرا تنها زندگی می‌کردند؟

از حدود ١٠ ‌سال پیش و پس از فوت پدر و مادرشان تنها شدند. البته یکی از برادرهایشان همان حوالی زندگی می‌کند. پدرشان در یک تصادف رانندگی کشته شد. مادرشان هم چند ‌سال بعد سکته کرد. زهرا و مریم هم در بازار مبل کار می‌کردند.

شغل خودت چیست؟

من هم مبل بار می‌زنم. کارم بارگیری مبل از کارگاه است.

اعتیاد داری؟

بله، چند ‌سال است که تریاک و شیره مصرف می‌کنم. چند بار ترک کردم، اما باز هم مصرف کردم.

سابقه داری؟

چند سال پیش به خاطر مواد به زندان افتادم.

متولد چه سالی هستی؟

تازه وارد ٤٠ سالگی شدم.

ازداوج کردی؟

بله. یک پسر ٨ ساله دارم.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv