فرارو- عباس امیرانتظام سخنگوی دولت مهدی بازرگان در ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت. عباس امیر انتظام سابقه طولانیترین زندان پس از دوران انقلاب را تجربه کرده بود. او معاون و سخنگو
دولت موقت مهدی بازرگان و همزمان سفیر کشورهای اسکاندیناوی بود که سال ۵۸ بعد از
تسخیر سفارت آمریکا بازداشت شد. اتهام جاسوسی برای آمریکا ابتدا او را محکوم به اعدام کرد، اما این حکم به حبس ابد تخفیف پیدا کرد.
آشنایی با بازرگان عباس امیرانتظام زاده ۱۳۱۱ در تهران بود. در سال ۲۷ به
جنبش ملی شدن صنعت نفت پیوست. همکاری او با مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت ایران نیز به ایام بعد از کودتای ۲۸ مرداد بازمیگردد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد
ریچارد نیکسون معاون وقت رئیس جمهور آمریکا قصد سفر به تهران را داشت. در روایتی شهادت
مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و
مهدی شریعترضوی دانشجویان دانشگاه تهران در
۱۶ آذرماه ۳۲ اعتراض به این سفر است. نیروهای ملی بعد از کودتا «نهضت مقاومت ملی» را تشکیل داده بودند. این نهضت هنگام ورود نیکسون به تهران نامهای در اعتراض به کودتای ۲۸ مرداد تهیه میکند. امیر انتظام این نامه را به دست سفارت آمریکا میرساند.
۱۳ آبان نقطه عطف در زندگی شخصی عباس امیرانتظاماگر ۱۳ آبان نقطه عطفی در سیاست ورزی جمهوری اسلامی بود، برای عباس امیرانتظام نقطه عطفی در زندگی شخصی اش نیز به حساب آمد. تا جایی که او تا سالهای سال نتوانست فرزندانش را ملاقات کند. بعد از انقلاب اسلامی و با روی کار آمدن دولت موقت، عباس امیرانتظام معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت شد. عباس امیرانتظام به عنوان نماینده ویژه رئیس دولت در مذاکره با کشورهای اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا نیز نقش ایفا میکرد. او سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی نیز بود. مسیر زندگی عباس امیرانتظام در یکی از همین سفرها به کلی تغییر کرد. او در یکی از همین سفرها بود که به تهران فراخوانده شد. عباس امیرانتظام ۲۸ آذرماه به تهران بازگشت. یک ماه و نیم قبل از بازگشت عباس امیرانتظام،
دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا را به تسخیر خود درآورده بودند. دو روز بعد در واکنش به این اقدام دولت مهدی بازرگان استعفا داد. ظاهرا امیر انتظام نیز قصد داشته از سفارت ایران استعفا دهد که مهدی بازرگان او را به ماندن توصیه میکند.
کمال خرازی امضای قطب زاده را جعل کرده بود؟با همه این حال عباس امیرانتظام یک ماه و نیم بعد از تسخیر سفارت آمریکا به تهران بازگشت. او در کتاب خاطراتش نوشته: اواخر آذر ۵۸ تلکسی به امضای
صادق قطب زاده وزیر امور خارجه به سفارت ایران در استکهلم رسید و در آن از من دعوت شده بود که برای مشورت در امور سیاسی به تهران بروم..... چون شب قبل از حرکت وزرای هرسه کشور را از عزیمت خود آگاه کرده بودم در شب ۲۷ آذر ۵۸ قبل از عزیمت به فرودگاه آقای
بلیکس وزیر امور خارجه سوئد به منزلم تلفن کرد و گفت که مطلع شده است که رژیم ایران در مورد من توطئهای را ترتیب داده است و پیشنهاد کرد از رفتن به ایران خودداری کنم. به ایشان گفتم از اظهار لطف او در آگاه کردن من نسبت به این توطئه سپاسگزارم ولی، چون این یک مساله داخلی است باید به ایران بروم. صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر وارد فرودگاه مهرآباد شدم. ابتدا به نخست وزیری رفتم. در حدود ساعت ۱۰ صبح به آقای قطب زاده در وزارت امور خارجه تلفن کردم. تلفن به دفتر
کمال خرازی معاون وزارت امور خارجه وصل شد از او درباره قطب زاده سوال کردم. گفت: ایشان جلسه دارند و به من پیغام داده اند که شما را برای فردا شب یعنی چهارشنبه شب ساعت ۹ به وزارت خارجه دعوت کنم. گفتم چرا ساعت ۹ شب در وزارت خارجه؟ گفت: برای اینکه ایشان بسیار گرفتارند. نسبت به اینکه قطب زاده واقعا در جریان دعوت من باشد مردد بودم.
عباس امیر انتظام نوشته که در ساعت ۹ شب چهارشنبه ۲۸ آذر در وزارت خارجه دستگیر شد. با همه اینها کمال خرازی ادعای او را درباره در جریان نبودن قطب زاده تکذیب کرده است. خرازی گفته: آنچه عباس امیرانتظام در خاطرات خود گفته و اخیرا در شبکههای اجتماعی منعکس شده مبنی بر این که زمانی که اینجانب معاون سیاسی وزارت خارجه بودم با جعل امضای آقای قطب زاده و یا در یک دعوت ساختگی ایشان را به تهران فراخوانده ام، این ادعا کذب است، زیرا اینجانب بنا بر دستور دادستان وقت انقلاب، مرحوم شهید قدوسی و براساس رویه معمول وزارت خارجه و مسوولیتم به عنوان معاون سیاسی، ایشان را به مرکز فراخواندم و امضای کسی جعل نشده است.
عباس امیر انتظام در گفتگو با حسین دهباشی از ناگفتههای زندگیاش میگوید
در مصاحبه با ابراهیم نبوی: کارم قانونی بوددانشجویان مسلمان پیرو خط امام تأکید داشتند اسناد و مدارک زیادی دال بر ارتباطهای سری عباس امیرانتظام با آمریکاییها در اختیار دارند. اما امیر انتظام اتهام خود را قبول نداشت. اتهام عباس امیرانتظام جاسوسی برای آمریکا بود که در دادگاه به حکم اعدام برای او میانجامد. اما این حکم در نهایت شکسته و به حبس ابد تبدیل شد. گفته میشود پیگیریهای بازرگان باعث تغییر حکم عباس امیرانتظام بود. بازرگان در جلسات دادگاه به دفاع از عباس امیرانتظام پرداخت. به روایت فرشته دختر مرحوم بازرگان، عباس امیرانتظام یکی از دغدغههای مهندس تا پایان عمر او بود. او که در جلسات دادگاه عباس امیرانتظام که به عنوان شاهد حضور یافته بود گفت: به نظر من حال اگر باید کسی محاکمه شود من هستم، زیرا از تمام این جریانات که به عنوان اتهام برای آقای عباس امیرانتظام ذکر شده است شریک بوده ام و تمام این جریانات با نظارت خود بنده بوده است. امیر انتظام در سال ۷۵ از زندان آزاد شد و به قول خود از زندان اخراج شد. او دو سال بعد در گفت و گویی با
ابراهیم نبوی و روزنامه جامعه همچون سابق همه اتهامات خود را رد کرد. او در این مصاحبه درباره
اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب عبارتی را به کار میبرد که با شکایت خانواده او رو به رو میشود و به همین خاطر دوباره روانه زندان میشود. عباس امیرانتظام به دلیل وضعیت جسمانی دو سال بعد از زندان به بیمارستان منتقل میشود.
او گفته: «من معاون نخستوزیر، سخنگوی دولت و مسئول مذاکره و مکاتبه با تمام سفارتخانهها در داخل کشور بودم، از جمله آمریکا؛ و ما با آمریکا بیشترین قراردادها را داشتیم، چیزی حدود ۱۲۰۰ قرارداد؛ بنابراین مراجعهٔ آنها برای ارتباط با دولت بیشتر با نخستوزیری انجام شد. چه آقای
سولیوان بهطور شخصی یا کاردار ایشان یا از طریق مکاتباتی که با ما صورت میگرفت؛ بنابراین ملاقاتها به صورت روزانه یا چند بار در هفته انجام میشد. ملاقاتها کاملاً رسمی و در دفتر نخستوزیری انجام میگرفت و معمولاً در حضور عدهای از همکاران من که در قسمت سیاسی کار میکردند در دفتر خودم اتفاق میافتاد. نامههایی را که نمایندگیهای دولتهای خارجی در ایران به نخستوزیری مینوشتند، من مطالعه میکردم و نتیجه را به مهندس بازرگان، نخستوزیر، اطلاع میدادم. این مسئولیت را آقای بازرگان به من داده بودند. ما با همهٔ سفارتخانهها مکاتبه میکردیم و جواب نامههای آنها را میدادیم. از جمله سفارت آمریکا. بعدها وقتی در آبان ۱۳۵۸ سفارت آمریکا اشغال شد و اسمش را گذاشتند جاسوس خانه، تمام مکاتباتی را که از آنجا به دست آوردند، به عنوان اسناد لانهٔ جاسوسی تلقی کردند، در حالی که این اسناد مکاتباتی رسمی و قانونی است که بین دولت آمریکا و دولت ایران انجام شده و بخشی از آنها را من از طرف نخستوزیر امضاء کردم، اما آنهایی که سفارت را اشغال کردند، این نامهها را به عنوان اسناد جاسوسی علیه دولت وقت و شخص من مورد استفاده قرار دادند. مطلقاً چیز دیگری نبود، مطلقاً.»
آن سوی اتهام او کتاب خاطراتی با عنوان «
آن سوی اتهام» دارد که در آن به روایت زندگی خود میپردازد. عباس امیرانتظام البته در این کتاب "
عبدی" فعال سیاسی اصلاح طلب را که از دانشجویان پیروی خط امام بوده را بازجوی خود معرفی میکند که با او بدرفتاری کرده است. با این وجود عبدی در پاسخ به این موضوع گفته است: «آقای عباس امیرانتظام مرتکب جرمی شده که مجازات آن را باید تحمل کند.... اگر آن مدارک جعلی بود، آمریکاییها واکنش تندی نشان میدادند؛ از چند دانشجو که زبان انگلیسی نمیدانستند، بعید بود که بتوانند مدارک آمریکاییها را جعل کنند.» او گفته بود: «من را با شخصی به نام
حسن ی که نامش نه مستعار، بلکه واقعی است، اشتباه گرفته است.... زندان او طولانی شد و پنج سال حبس وی را کفایت میکرد.»
با همه اینها تعداد زیادی از دانشجویان پیروی خط امام بعد از سالهای سال میگویند اتهام جاسوسی متوجه عباس امیرانتظام نیست.
محسن میردامادی فعال سیاسی اصلاح طلب و از دانشجویان پیروی خط امام در مصاحبهای با سایت
تاریخ ایرانی گفته: من اسناد سفارت آمریکا در رابطه با آقای عباس امیرانتظام را که پس از اشغال سفارت منتشر شد بار دیگر مطالعه کردم. در شرایط فعلی که آن هیجانزدگی فضای عمومی دوران انقلاب و به خصوص ماههای پس از اشغال سفارت دیگر وجود ندارد طبعاً منصفانهتر میتوان در اینگونه موارد قضاوت کرد. من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوس بودن آقای عباس امیرانتظام دلالت کند ندیدم. طی بررسیهایی که اخیراً کردم پس از ارائه اسناد سفارت به مراجع ذیربط گروهی که مسئول بررسی آن اسناد و انجام تحقیقات از آقای عباس امیرانتظام شده بودند نیز در همان زمان به این نتیجه رسیده بودند که اتهام جاسوسی متوجه ایشان نیست.
بیشتر بخوانید: عباس امیرانتظام در داوری اسناد
در
خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی میخوانیم: «شاید یکی از پرسروصداترین افشاگریهای دانشجویان، انتشار اسناد مربوط به عباس امیرانتظام بود که بر مبنای آن، دانشجویان او را به جاسوسی برای سازمان سیا متهم کردند و با هماهنگی دادستانی انقلاب، وی را که سفیر ایران در استکهلم بود و در تاریخ ٢٩ آذر ١٣٥٨ به ایران فراخوانده شده بود، دستگیر و رهسپار زندان کردند... در این مورد به خصوص، نظر برخی از ما این بود که اسناد فاششده تا آن زمان، نشاندهنده جاسوسی عباس امیرانتظام نبود و در این زمینه حرفهای آقای بازرگان را که ایشان را جاسوس نمیدانست، تأیید میکردیم. البته نمیخواستیم بگوییم که دانشجویان دروغ میگویند، بلکه معتقد بودیم اسنادی که آنها افشا کردهاند، نشاندهنده جاسوسی نیست.»
اصلاح طلبان و عباس امیرانتظام بعد از دهه شصت
بعضی اصلاح طلبان و دانشجویان پیروی خط امام مانند محمدجواد مظفر و
ابراهیم اصغرزاده پیش از درگذشت عباس امیرانتظام از معاون مهدی بازرگان عذرخواهی کردند.
امیر انتظام که در زمان بیماری
آیتالله محمدیگیلانی قاضی دادگاه خود به عیادت او رفته بود به دانشجویان پیروی خط امام گفت: از آنها کینهای ندارد. با وجود آشتی که بین دانشجویان پیروی خط امام و عباس امیرانتظام حاکم شد، اما برخی از اصولگرایان کماکان مایلند دنباله روی راه دانشجویان پیروی خط امام را در دهه اول انقلاب باشند. هنوز هم برخی از رسانههای اصولگرا عباس امیرانتظام را جاسوس تلقی میکنند.
جالبه بزرگترین خیانتها به کشور عزیزمان ایران اسلامی بتوسط افرادی صورت گرفته که الان ادعا میکنند آدم حسابی هستند مثل اصغرزاده تاج زاده میرحسین و کروبی و خاتمی و ننگ بر همه آنها البته باد.
اگر خداناکرده جای شما بودم ، از دنیای سیاست کناره گیری میکردم تا چنین روز پرنکبتی را نبینم.
اصول گرایان بطور قطع و جمعی از اصلاح طلبان هرگز در تاریخ ایران به نیکی یاد نخواهند شد.
البته بعید است در این زمانه بی شرفی و بی شرمی حقایق بازگوشوند.