عباس عبدي در یادداشتی در اعتماد نوشت: شبكههاي اجتماعي مثل هر پديده ديگر آثار مثبت و منفي، آموزنده و آسيبزننده دارند. نه تنها شبكههاي اجتماعي بلكه رسانههاي ديگر مثل تلويزيون هم همينطورند، براي نمونه از واكنشهاي مردم ميفهميم همين برنامهاي كه تلويزيون توليد و پخش كرده چه آسيبهاي زيانباري كه پديد نياورده است. وجود آسيب، مختص شبكههاي اجتماعي نيست و ...
هر پديده ديگري هم منافع و هم آسيب دارد، مساله اصلي اين است كه چگونه ما ميتوانيم اين آسيبها را كم كنيم؟ انگيزه ما براي كم كردن اين آسيبها به خودي خود دليل نميشود كه ما هر كاري را به نام مبارزه با آسيبهاي اجتماعي انجام دهيم و توجيه كنيم. هر عملي در چارچوب خودش مورد ارزيابي قرار ميگيرد. نيت صداوسيما يا هر كس ديگري توجيهكننده اعمالشان نيست. كسي كه چنين مستندي را پخش كرده بايد مسووليت اثرات سوء عملش را بپذيرد. اين برخوردها و دستگيريها و توابسازيها فايدهاي ندارد. اين رفتارها نه تنها مساله را حل نميكند، بلكه تشديد ميكند.
اينكه يك نفر را در تلويزيون بياوريم و گريه كند، آثار مخرب رواني دارد و همه خواهند گفت چرا دزدها و اختلاسگرها را نميآوريد؟ اين عمل وقتي نتوانسته هيچ احساس همدلياي در مخاطب ايجاد كند و برعكس در اكثر مخاطبان احساس شديد منفي به وجود آورده، نشان ميدهد كه تهيهكنندگان اين برنامهها چقدر از واقعيت اجتماعي و نيز كاركرد فضاي مجازي پرت هستند و ارتباط سالم و موثري با جامعه ندارند.