صادق زیبا کلام
صاق زیباکلام ایام پس از انتخابات 22 خرداد را مهمترین مقطع تاریخی جنبش دانشجویی در نظام جمهوری اسلامی می داند. وی بر این باور است که جنبش دانشجویی کنونی زاییده جنبش سبز و انتخابات 22 خرداد است ولی با این حال این جنبش هنوز سمت و سوی ایدئولوژیک خود را پیدا نکرده است.
زیباکلام جنبش دانشجویی پس از 22 خرداد را نه کاملاً اسلامگرا و نه کاملاً سکولار ( راست یا چپ ) می داند. او تکوین ایدئولوژیک این جنبش را نیازمند گذشت زمان و سپری شدن ایام می داند.
با توجه به فراز و فرودهای جنبش دانشجویی در ایران، شما در حال حاضر اوضاع این جنبش را از حیث افول یا تقویت فعالیتهای آن چطور می بینید؟
من فکر می کنم که ما اگر یک بررسی جامعه شناسی تاریخی از روند جنبش دانشجویی در ایران داشته باشیم، می توانیم بگوییم که جنبش دانشجویی مراحل مختلف تاریخی را در سه دهه گذشته پشت سر گذاشته است. دوم خرداد، 18 تیر، فوت امام، ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و به دنبال آن افول جریان چپ اسلامی، مراحل مختلف حیات این جنبش در تاریخ معاصر ایران بوده اند. اما به گمان من با هر رویکردی که به انتخابات 22 خرداد نگاه کنیم، قطعاً در آینده اتتخابات 22 خرداد و حوادث پس از آن یکی از نقاط عطف مهم جنبش دانشویی خواهد بود.
شاید ظرف سه دهه گذشته هیچ یک از نقاط عطف جنبش دانشجویی مهمتر از مقطع پس از 22 خرداد نباشد. یعنی در آینده وقتی آیندگان به تاریخ جنبش دانشجویی نگاه کنند، تحولات پس از 22 خرداد 88 را یقیناً یکی از عمده ترین نقاط عطف جنبش دانشجویی قلمداد خواهند کرد. هر چند که ما ظرف سی سال گذشته نقاط عطف دیگری هم در تاریخ جنبش دانشجویی داشته ایم ولی با توجه به حوادثی که پس از 22 خرداد بوقوع پیوسته است، به گمان من قطعاً این مقطع را باید مهمترین نقطه عطف جنبش دانشجویی در دوران حیات جمهوری اسلامی قلمداد کرد.
مهمترین ویژگی این دوره چیست؟
دو ویژگی بسیار مهم دارد. یکی اینکه جنبش دانشجویی مجدداً سیاسی شده است. قبل از 22 خرداد، در حقیقت پس از فرونشستن تب و تاب اصلاحات در جامعه ایران، جنبش دانشجویی تا حد زیادی به قول مرحوم جلال آل احمد دپولیتیزه یا غیرسیاسی شده بود. من خوب به خاطر دارم که تا قبل از 22 خرداد هر گاه که در مورد جنبش دانشجویی صحبت می کردم، می گفتم ما به تدریج باید در جمله ای که برای جنبش دانشجویی به کار می بریم از فعل ماضی استفاده کنیم. چون جنبش دانشجویی دیگر آن حالت سیاسی سابق خودش را ندارد.
شما اگر تا قبل از 22 خرداد اگر به محیط های دانشجویی می آمدید متوجه این وضعیت می شدید؛ یعنی تحرکات دانشجویی را خیلی کمتر می دید. حتی در جاهایی مثل دانشگاه پلی تکنیک یا دانشگاه تهران یا دانشگاه صنعتی شریف نیز که دهها سال پیشاهنگ مبارزات دانشجویی بوده اند، این وضعیت حاکم بود. در مجموع دانشجویان سرخورده شده بودند و تمرکزشان بیشتر بر روی درس و کار و یا تلاش برای مهاجرت به خارج بود. من خودم هر وقت به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران می آمدم، غیرسیاسی بودن فضا را کاملاً احساس می کردم. خیلی وقتها تابلوی انجمن اسلامی دانشکده، فقط آگهی های کوهنوردی و شب شعر و اردوی زیارتی مشهد و کلاس تافل و چیزهایی از این قبیل بود. خیلی وقتها اساساً درب انجمن اسلامی دانشکده بسته بود.
اما به نظر می رسد که 22 خرداد و تحولات پس از آن، روح تازه ای را به کالبد جنبش دانشجویی دمیده و فضای محیط های دانشجویی دوباره سیاسی شده است. بنابراین من معتقدم که اولین ویژگی دوران پس از 22 خرداد، حرکت جنبش دانشجویی به سمت سیاسی شدن مجدد است. ویژگی دوم این است که این جنبش احیاء شده هنوز ایدئولوژی مشخصی را ندارد. یعنی ما نه می توانیم بگوییم که اسلامگرا است و نه می توانیم بگوییم که سکولار است و نه می توان گفت که چپ به معنای مارکسیستی کلمه است. هنوز زود است که در این باره بخواهیم نظری بدهیم که گرایشهای عقیدتی و جهان بینی این جنبش چیست.
البته در کل این جنبش جدید بالطبع تا حد زیادی در ذیل جنبش سبز قرار می گیرد اما در اینکه این جنبش مهندس موسوی یا کروبی و خاتمی را رهبر اعتراضات مردمی بداند، من خیلی تردید دارم. البته عکس این آقایان بر در و دیوار انجمن اسلامی های دانشکده های مختلف نصب شده است ولی به نظر من جمع بندی در خصوص گرایشات ایدئولوژیک جنبش دانشجویی در حال حاضر زود هنگام است. البته می توان گفت که این جنبش احیاء شده احتمالاً خیلی چپ ( مارکسیستی ) نیست.
در عین حال آن اسلامگرایی تند و تیز سالهای نخست انقلاب نیز در این جنبش دیده نمی شود. سکولاریسم هم خیلی در آن مشهود نیست. فعلاً به صورت کلی می توانیم بگوییم این جنبش در ذیل جنبش سبز قرار می گیرد. به هر حال آینده نشان خواهد داد که این جنبش به لحاظ ایدئولوژیک به کدام سمت و سو گرایش پیدا می کند.
ظاهراً یکی از تفاوتهای جنبش دوم خرداد و جنبش سبز در این است که اولی با اتکا به جنبش دانشجویی شکل گرفت ولی الان جنبش دانشجویی به واسطه جنبش سبز در حال احیاء است.
من با کلیت حرف شما موافقم. یعنی دوم خرداد تا حد زیادی از دانشگاه سرچشمه گرفت و مثل سیل به بیرون دانشگاه جاری شد ولی 22 خرداد تحولات بیرون دانشگاه به درون دانشگاه راه یافت. اتفاقاً این حرف با آن حرف قبلی من که گفتم جنبش دانشجویی ظرف سالهای اخیر پولیتیزه شده بود، قرابت و همسویی دارد. طبیعتاً جنبش دانشجویی که ظرف سالهای اخیر دپولیتیزه شده بود، نمی توانست جنبش سبز را ایجاد کند. بنابراین حرف شما درست است. یعنی جنبش سبز بیشتر در بیرون از دانشگاه شکل گرفت و بر روی دانشگاهها تاثیر گذاشته است.
در واقع جنبش دانشجویی در سال 76 یکی از عناصر زاینده جنبش دوم خرداد بود ولی الان عنصر زاییده جنبش سبز است.
بله، ما می توانیم بگوییم قابله دوم خرداد جنبش دانشجویی بود ولی الان جنبش سبز قابله جنبش دانشجویی شده است.
علت اصلی این وضعیت هم بدون تردید شکست اصلاحات است.
علت اصلی آن این است که جنبش دانشجویی اساساً بعد از شکست اصلاحات یا سرخوردگی دانشجویان از اصلاحات و اصلاح طلبی و آقای خاتمی، یعنی از سال 82 به بعد، جنبش دانشجویی خیلی غیر سیاسی شد و این روند در چهار سال نخست ریاست جمهوری احمدی نژاد هم خیلی تشدید شد.
با توجه به تجزیه دفتر تحکیم وحدت، الان مهمترین تشکل دموکراسی خواه در جنبش دانشجویی کدام تشکل است؟
نمی توان اسم ببرم. البته نه به دلیل مسائل امنیتی بلکه به این دلیل که در حال حاضر جنبش دانشجویی به لحاظ ایدئولوژیک " بی سر " است؛ یعنی هم به لحاظ رهبری در بیرون دانشگاه بی سر است و هم به لحاظ تشکلهای دانشجویی تا حد زیادی بی سر است. مثلاً در تظاهرات هفته اول مهر ماه در دانشگاه تهران، دانشجویان شعارهای متفاوتی می دادند. مثلاً درود می فرستادند به شخصیتهای روحانی مخالف حکومت؛ ولی در عین حال مشخص بود که این درود فرستادن ناشی از عرق دینی و مذهبی آنها نبود. یعنی این گونه نبود که آن دختر یا پسر دانشجو مقلد فلان آیت الله مخالف حکومت باشد و او را مرجع تقلید به آن معنای سنتی و دینی بداند بلکه بیشتر او را به عنوان یک فردی که از حکومت انتقاد می کند، قبول دارد.
درباره شعارهای تاییدآمیز جنبش دانشجویی راجع به سایر شخصیت ها نظیر مهندس موسوی و مهدی کروبی نیز می توان چنین گفت. بنابراین نمی توان گفت که جنبش دانشجویی که به تدریج در حال احیاء شدن است، مثلاً ملهم و متاثر از طیف علامه یا طیف شیراز و یا سکولارها است. هنوز زود است که در این باره داوری کنیم. من فکر نمی کنم که این جنبش دانشجویی را به لحاظ رهبری و ایدئولوژی به جریانات شناخته شده و تابلوداری که تا به حال به صورت کلاسیک و سنتی در راس جنبش دانشجویی قرار داشته اند، منسوب کنیم.