حمید نجف؛ چند سال پیش مدیر تازه به دوران رسیده یکی از شرکتهای دولتی، جهت سرکشی به امور عازم یکی از شعب استانی شرکت میشود، مدیر شعبه طبق معمول تدارک مفصلی برای ورود مدیر ارشد میبیند، علاوه بر آن دو عکاس حرفهای را هم به خدمت میگیرد تا طی این بازدید یک روزه مراتب مهمانوازی، شما بخوانید، بندگی خود را به مدیر خودپسند ما اثبات نماید.
عکاسان هم دست بکار میشوند و از آقای مدیر در شرایط مختلف عکس میگیرند، تصاویری از ورود، خروج، صرف ناهار، حتی رفتن و بیرون آمدن از دستشویی و ... هفته بعد گزارشی با جلدی فاخر از دفتر رئیس شعبه برای مدیر بی کفایت داستان ما ارسال میشود، حتما فکر میکنید، محتوای گزارش باید در خصوص بیلان عملکرد و بعضی از چالشهای فراروی شعبه باشد، اما زهی خیال باطل. گزارش در حقیقت آلبومی رنگی از تصاویر ریز و درشت جناب آقای مدیر بود، گزارشی مصور حاوی بیش از صد عکس با بهترین چاپ رنگی، که بصورت شکیلی تهیه و ارسال شده بود.
حال فکر میکنید واکنش مدیر در حین دیدن این آلبوم شخصی نفیس چه بود؟ توبیخ رئیس شعبه، تذکر به نحو رفتار متملقانه او یا دادن پاداش. مدیر خود پسند قصه ما تنها طی چند روز پست مدیر کلی روابط عمومی آن شرکت را که اتفاقا یکی از نخبگان عرصه روابط عمومی کشور در آن قرار داشت را به رئیس چاپلوس شعبه تقدیم کرد.
یکی از آفتهای عمده و بزرگی که این روزها عرصه روابط عمومیهای کشور به ویژه در بخش دولتی را تحت تاثیر قرار داده بدون تعارف به بعضی از مدیران ارشد این شرکتها برمیگردد. مدیرانی که بر خلاف ظاهری نقد پذیرانه به شدت در پی افراد بله قربان گوی متملق هستند، مدیرانی که از مجموعههای روابط عمومی توقعی جز ماله کشی بر ضعفهای ریز و درشت خود ندارند.
جالب است بدانیم بخش عمدهای از بی اعتمادی گسترده مردم نسبت به عملکرد دولت و سایر قوا هم بعضا ناشی از ضعف و نا کار آمدی این دسته از مدیران ظاهرا نخبه و بیکفایت است. مدیرانی که روابط عمومیها از بدی روز گار با هیچ ماله و سیمانی قادر به پوشاندن ضعفهای آنان نیستند.
مدیران پر توقعی که به جای کارکرد صحیح مغرورانه هر گونه نقد و رسوایی ناشی از سوءعملکرد خود را هم به پای کارکنان زحمتکش واحدهای روابط عمومیها مینویسند، روابط عمومیها از دید این مدیران، چون مرغی میمانند که میتوان در عزا و عروسی سر آن را برید.
البته نا گفته نماند که رفتار بعضی بزرگان و از اعضای فعال این صنعت هم در بروز و ظهور اینگونه نگاه بی تاثیر نیست، ما که گهگاهی به جای راهنمایی، نصیحت و حتی محکومیت بعضی از عملکردهای اشتباه همواره بساط تملق و مراتب چاکریمان پهن است. ما که در برگزاری همایشها و گردهماییهای خود به جای پرداخت به این رذیلتهای اخلاقی و اصلاح آن بعضا به آموزش آخرین متدهای علمی و الکترونیکی پاچه خواری و مالهکشی نوین میپردازیم.
آری این نقد جدی بر همه ما دست اندکاران این صنعت حساس و مهم هم وارد است. امسال که گذشت، اما امیدوارم در سال آینده به جای این همه تعارف و جایزه و تشویقهای بی مورد، اندکی به این آفتهای خطرناک و انحرافات بزرگ در صنعت روابط عمومی کشور بپردازیم و این مسیر بیراهه را هر چه سریعتر به جاده اصلی، صداقت، صراحت و انصاف باز گردانیم.