bato-adv

حاتمی‌کیا و عطاران نیازی به جشنواره دارند؟

«بدنه اصلی جشنواره را آنهایی تشکیل دادند که نیازی به ویترین جشنواره نداشته و ندارند. آیا ابراهیم حاتمی‌کیا نیازی به جشنواره دارد که راهی بخش مسابقه شود؟ رضا عطاران چطور؟»
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۳ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۶

حمیدرضا صدر در شرق نوشت: «آنها که با جوانان سر ستیز دارند، این‌ بار هوشیارانه عمل کردند و اجازه ندادند توفیق غیر منتظره‌ای از نوع سعید روستایی که دو سال پیش در ٢٦سالگی‌اش در جشنواره فیلم فجر با «ابد و یک روز» همه را مات کرد، تکرار شود.

آنها به «حل مسئله با حذف مسئله» روی آوردند. قدیمی‌ها و بدنه‌ای‌ها که ناتوانی‌شان در رقابت با جوان‌ها را «حرفه‌ای‌گری» قلمداد می‌کنند به لشکرکشی روی آوردند و خیلی‌ها را از ثروتشان - مخاطبان سینمای ایران - محروم کردند.

کنارگذاشتن فیلم‌هایی مثلا از نوع «هت‌تریک» رامتین لوافی یا «رضا»ی علیرضا معتمدی یا «آستیگمات» مجیدرضا مصطفوی در چنین قابی جای داشت. به برکت آن لشکرکشی بوده که «درساژ» پویا بادکوبه راهی جشنواره برلین شده و جایی در جشنواره فجر پیدا نکرده یا کمی پیش‌تر «تمارض» عبد آبست دنیا را دور زده و هر چند در ایران هم با فروش خوبی روبه‌رو شده، اما راهی به جشنواره فجر پیدا نکرده است.

بدنه اصلی جشنواره را آنهایی تشکیل دادند که نیازی به ویترین جشنواره نداشته و ندارند. آیا ابراهیم حاتمی‌کیا نیازی به جشنواره دارد که راهی بخش مسابقه شود؟ رضا عطاران چطور؟

در چنین قابی جشنواره فیلم فجر بدون معرفی چهره‌ای متفاوت و بدون حرفی نو پایان یافت، بدون شور. با ترکیب ملغمه‌واری که تنوع سینمای ایران را به سخره گرفت. با فیلم شعار‌زده‌ای از نوع «لاتاری» که آن را تک‌خال خواندند؛ همان فیلمی که دخترک گریخته به آن‌ سوی آب برای چند دلار را ترکیبی بخشید تا به پایش همسایه‌ها را قتل‌ عام کنند، همین‌ طور یکی، دو فیلم ظاهرا کمدی از نوع «خجالت نکش» که در بهترین شکل، یادآور آیتم‌های بی‌مزه مهران مدیری بودند یا اثر مثلا فرم‌گرایانه‌ای از نوع «سوءتفاهم» که فیلم‌ساز و بازیگرش نمی‌توانستند در تلویزیون توضیح دهند چه ساخته‌اند، به‌ علاوه دو اثر مستند و یک انیمیشن که در چنین ملغمه‌ای غرق شدند.

مدیران فرهنگی، حضرات خانه سینما و هیات انتخاب به‌ جای ایستادن در کنار جوانان و اعتراض به حذف آثار نادیده‌گرفته‌شده، درها را بستند و جشنواره را آمیخته با تنگ‌نظری کردند؛ همان‌هایی که سینمای ایران را مال خود خوانده‌اند و سرچشمه‌ها را بسته‌اند...؛ همان‌هایی که یادشان رفته راه رستگاری سینمای ایران از این سو نیست و نمی‌توان با میخ و چکش در برابر انگاره‌های نو ایستاد؛ همان‌هایی که این‌ بار خوشبختانه یا بدبختانه، یادگاری برجای گذاشتند فراموش‌نشدنی: احتمالا ناامیدکننده‌ترین و بدترین دوره تاریخ جشنواره را.»

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv