فرارو - چند روز پیش حسن روحانی رئیس جمهور در مراسم اختتامیه جشنواره فارابی علوم انسانی را قطبنمای مسائل اجتماعی در کشور خواند. او آنجا گفت: علوم انسانی جایگاه بسیار ارزشمندی دارد و اگر بنا بر این است که اصلاح اداری انجام شود یا برنامهریزی حرکت برای کشور تدوین و یا تحولی در جامعه ایجاد شود، ابتدا باید در حوزه علوم انسانی و فرهنگ جامعه این اتفاق بیفتد.
روحانی با تاکید بر اینکه علوم انسانی را نمی توان مهندسی کرد، اظهار کرد: تحول در علوم انسانی با مهندسی درست نمی شود، علوم انسانی با پول و سفارش پیشرفت نمی کند و متحول نمی شود بلکه باید به جای اینگونه مسائل فضای آزاد در اختیار اندیشمندان ودانشمندان قرار داده شود تادر این فضا علامه طباطباییها و مطهریها به وجود بیایند. روحانی در این جلسه به ناآرامیهای کشور اشاره کرد و گفت حالا که اعتراضات تمام شده کار جامعه شناسان، روانشانسان اجتماعی اساتید و فرهیختگان حوزه علوم انسانی آغاز شده است و آنها باید مسائل را تحلیل کنند.
روحانی در حالی بر اهمیت و جایگاه علوم انسانی تاکید داشته است که علوم انسانی بارها به موضوعی برای بحث و جدل بسیاری از اساتید این حوزه تبدیل شده است.
در دولت محمود احمدینژاد اسلامی کردن علوم انسانی بارها مطرح شد و برخی از مجلاتی که در حوزه علوم انسانی منتشر میشدند، تقریبا هر شماره بخشی از صفحات خود را به موضوع این علوم میپرداختند. بعضی از کارشناسان و فعالان این حوزه معتقد بودند این قبیل موضوعات به خاطر بیاعتمادی دولتمردان به علوم انسانی طرح میشود.
سخنان رئیس جمهور در اختتامیه جشنواره فارابی بهانه ای شد تا اکنون که چهار سال و اندی از دولت روحانی میگذرد وضعیت و جایگاه علوم انسانی را بررسی کنیم. در این باره فرارو با صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفت و گو نشسته است.
زیباکلام میگوید با وجود احترامی که برای رئیس جمهور قائلم اما هیچ کس در کشور نظر دانشگاهیان را نمیخواهد و وضعیت علوم انسانی در هردو دولت آقای روحانی با گذشته تفاوتی ندارد.
او می گوید: وضعیت علوم انسانی در دولت آقای روحانی تغییر چندانی نکرده است. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که در دولت آقای احمدینژاد یعنی زمان زمامداری اصولگرایان تلاشهای زیادی برای اسلامی کردن علوم انسانی شد. با این حال به نظر می رسد که دولت حسن روحانی خیلی دنبال اسلامی کردن علوم انسانی نیست. در عین حال هم باید بگویم که اسلامی کردن علوم انسانی اساسا با قوه مجریه ارتباط زیادی پیدا نمیکند و این شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای دیگر قدرت هستند که به دنبال اسلامی کردن علوم انسانی هستند. به این ترتیب تنها تفاوت دولت آقای روحانی در زمینه علوم انسانی این است که دولتهای یازدهم و دوازدهم اصرار و تاکید زیادی بر روی اسلامی کردن علوم انسانی ندارند.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: با این حال این اصرار در شورای عالی انقلاب فرهنگی و برخی نهادهای دیگر دیده میشود. در بودجه ردیفی برای اسلامی کردن علوم انسانی اختصاص داده شده است که این موضوع را در بودجه پیشنهادی سال 97 هم میتوان مشاهده کرد.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران میگوید: معنای دیگر این سخن که «علوم انسانی باید اسلامی شود» این است که علوم انسانی فعلی خیلی راهگشا نیست و نمی تواند بازدهی داشته باشد چرا که اگر این علوم انسانی برای جامعه مفید بود، دلیلی برای اسلامی کردن آن وجود نداشت.
زیباکلام با اشاره به این سخن روحانی که بعد از اعتراضات اخیر کار دانشگاهیان شروع شده است میگوید: بعد از ناآرامیهای اخیر هیچ فرد یا دستگاهی از صاحبنظران و اساتید علوم انسانی نخواستند که تحلیلشان را ارائه دهند. هیچ کس نپرسید «ریشه این ناآرامی ها اقتصادی بود یا اجتماعی؟» و یا «کسانی که در این ناآرامیها شرکت کردند متولدین دهه 60 بودند یا دهه 70؟»به عنوان نمونه هفته پیش رئیس و هیات رئیسه دانشگاه تهران جلسهای راجع به این موضوعات برگزار کرد. چند نفر از معاونین وزیر علوم هم در این جلسه حضور داشتند. جلسه بیشتر از سه ساعت طول کشید. علت های اقتصادی و سیاسی این ناآرامی ها به بحث گذاشته شد. یکی از مباحثی که در این جلسه مطرح و بیشتر از یک ساعت به آن پرداخته شد این بود که آیا امکان دارد ایران به سرنوشت سوریه دچار شود؟ در این مورد نظراتی مطرح شد. اما فارغ از آنکه بگوییم تشخیص چه کسانی درست یا نادرست بود میتوانم بگویم کسی نپرسید که دولت، مجلس یا قوه قضاییه باید چه تمهیداتی فراهم کنند که دوباره شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم. حتی یک نفر از ما نپرسید آیا تکرار این نارآرامی ها منجر به تخلیه انرژی و اعتراضات می شود یا نه؟
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: طبیعی است که دانشگاهیان نمیتوانند به زور به قوای سه گانه بگویند بیایید بنشینید و به نظرات ما گوش بدهید. وقتی هم که مسئولان کشور در ارتباط با ناآرامی های احیر کشور صحبت کردند، صحبتهایشان به گونه ای بود که خودشان را بینیاز از نظرات اساتید دانشگاه میدیدند و ظاهرا میدانستند که ریشه این مشکلات چیست و باید با آن چه چگونه برخورد کرد. با این حال حتی اگر اساتید علوم انسانی مسئولان سه قوه را پای صحبت خود بکشانند هیچ تضمینی وجود ندارد که به رهنمودی که دانشگاهیان عمل شود.