امیر محبیان با روزنامه اعتماد در باره تجمعات اخیر گفت وگو کرده است.بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
تحليل شما از اعتراضهاي اخير چيست؟
اگر نگاه اجمالي به اعتراضات داشته باشيم يك نكتهاي كه مشخص است هسته مركزي اين اعتراضات است. اين كنشها، اعتراضات اقتصادي يا اعتراض به وضعيت مديريتي كشور است. به عنوان مثال كساني كه در مناطق زلزله زده اعتراض كردهاند، اعتراضشان نسبت به نحوه كمك رساني است يا در مشهد اعتراض مالباختگان موسسات مالي و اعتباري را شاهد بوديم. متاسفانه اين اعتراضات شنيده نشده است. ما شاهد هستيم در اين مناطق وقتي اين موضوعات مطرح شد به آنها توجه نشد و همين درخواستهاي ساده به هسته مركزي اعتراضات تبديل شده است. اگر ما بخواهيم مجموعه اتفاقات را نگاه كنيم، شاهد خواهيم بود كه اين اعتراضات يك هسته مشخص دارد كه بايد حرفهاي آنان شنيده شود. طبيعتا چه در حوزه مديريتي و چه در حوزه اقتصادي اگر ضعفي وجود دارد بايد اين نقاط ضعف برطرف شود.
نقش جريانات سياسي مختلف در اين اعتراضها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
جريانات مختلف سياسي تلاش دارند از اين شرايط بهرهبرداري خاص خود را داشته باشند. بخشي از اين جريانات، جريانات سياسي داخلي هستند كه متصور هستند با موجسواري بر اين جريان، رقيب را از ميدان خارج خواهند كرد يا اينكه اين اعتراضها را به نحوي مطرح ميكنند كه گويا اين اعتراضات در تاييد آنهاست. جريان ديگر گروههاي معاند هستند كه با استفاده از اين اعتراضها قصد دارند به نظام سياسي فشار آورده يا حتي ضربه بزنند. وقتي بن سلمان ميگويد بايد جنگ را به داخل ايران بكشانيم بايد منتظر ظهور برخي وقايع باشيم. اما اين به آن معنا نيست كه تمام اين اعتراضات را به بيگانهها منصوب كنيم زيرا وقتي بيگانگان نقشهاي داشته باشند مجبور هستند بر يك سري موضوعات موجه مانور دهند. به گمان من ضعفهاي اقتصادي و مديريتي كشور وضعيت فعلي را پديد آورده است. به ويژه آنكه دولت نتوانست فضا را به نحوي مديريت كند كه انتظارات مردم با واقعيت همخواني داشته باشد. احساس محروميت نسبي و يأس منجر به اين ميشود افرادي حس كنند زندگي آنها در خطر قرار دارد. ما بايد در گام نخست اين اعتراضات را به رسميت بشناسيم سپس سعي كنيم خواستههاي معترضان را شنيده و پاسخ دهيم. اگر اشكالي وجود دارد برطرف كنيم و لايههاي مختلف را شناسايي كنيم. با حل كردن مسائل اساسي حاكميت ميتواند لايههاي معارض را كه تلاش دارند از اين مساله سوءاستفاده كنند به حاشيه براند.
وظيفه جريانات سياسي در چنين شرايطي چيست؟ كنش اين جريانات چگونه بايد باشد؟
متاسفانه جريانات سياسي در اين شرايط بسيار بد عمل ميكنند. اين جريانات به جاي آنكه فضا را آرام و روند حركات را به سمت معقولي ببرند كه مديريتپذير باشد، ضمن آنكه حرفها و اعتراضات واقعي شنيده شود، سعي ميكنند با تشديد اين وضعيت با رقباي خود تسويهحساب سياسي كنند. در اين ميان دولتيها به دنبال آن هستند كه با فرافكني اين اعتراضات را اساسا به بيگانگان يا به دشمنان يا به رقباي سياسي متصل كنند. طرف مقابل دولت هم از اين اعتراضات استفاده ميكنند تا نقاط ضعف دولت را به رخ همگان بكشاند. همه اينها بخشي از واقعيت را دارند اما تمام واقعيت اين نيست. جريانات سياسي در اين شرايط بايد به عقلانيسازي مطالبات و ايجاد آرامش در ميان معترضان بپردازند. سياه بودن مطلق منجر به افزايش يأس در ميان مردم خواهد شد كه نتيجه آن گسترش زمينههاي اعتراضي مردم خواهد بود.
منظور شما از اعتراضات واقعي چيست؟
اعتراض واقعي در بستر واقعيتهاي اجتماعي شكل ميگيرد. واقعيت اجتماعي يعني ضعفهاي مديريتي و اقتصادي. اعتراض حق مردم است. در نظام دموكراتيك و اسلامي قانون مردم را به رسميت شناخته و مردم بايد اعتراضهاي خود را بيان كنند تا سيستم اين ضعف هارا با كمك مردم شناسايي و برطرف كند. نميتوان مردم را با انگ زدن كنار گذاشت زيرا اعتراض حق طبيعي مردم است اما در عين حال گروهي تلاش دارند از اين موضوع سوءاستفاده كنند. بخشي قصد دارند ضعف مديريتي خود را از طريق انگ زدن به اين اعتراضات ناديده بگيرند و گروهي قصد دارند با تشديد وضعيت و حتي الصاق مسائلي كه به اين اعتراضها مربوط نيست تسويه حساب كنند. ما بايد اعتراضهاي واقعي را از اعتراض غيرواقعي تميز دهيم.
به نظر شما آيا ضعف مديريتي تنها محدود به دولت روحاني است يا در دولتهاي گذشته نيز وجود داشته است؟
متاسفانه يكي از مشكلات جدي ما كارآمدي است. مديران ما گرچه بعضا در جنبههايي موفق بودند اما در بعضي موضوعات ضعيف عمل كردهاند و نتايج ضعيف عمل كردن آنها در جايي خود را نشان خواهد داد. اين مشكل هم در دوران روحاني وجود دارد هم در دوران گذشته وجود داشته است. در اين موضوع بايد مطلقانگاري را كنار گذاشت و بايد نقاط ضعف را از هر طرف كه باشد، بر طرف كرد.