داستان ناتمام مونوریل تهران و بعد قم و کرمانشاه به آن دو سال پرماجرای شهرداری احمدینژاد برمیگردد که با یک ورق کاغذ پروژهای میلیاردی را شروع کردند.
به گزارش شرق، پروژهای که احمدینژاد با حرف و حمایت استادش، حمید بهبهانی، شروع کرد اما وقتی خود و استادش از بهشت رفتند، روی زمین ماند؛ پروژهای که بعد از نزدیک به ١٢ سال حالا سروکله پیشنهاددهندهاش در شورای شهر پنجم تهران پیدا شد. حمید بهبهانی، هفته گذشته همزمان با جلسه شورای شهر با لبخند میهمان اصلاحطلبان بود.
روزهایی که حمید بهبهانی، استاد احمدینژاد در دانشگاه علم و صنعت، معاون حملونقل ترافیک شهرداری تهران بود و شرکت مطالعاتی را متشکل از دوستان و همفکرانش در حوزه حملونقل تشکیل داده بود.
برای طرحی که اعضای شورای دوم و سوم بارها به نداشتن مطالعات آن اذعان داشتند، پولهای زیادی به نام مطالعات تکمیلی پروژه مونوریل خرج شد که هیچگاه گزارشی از نتایج آن مطالعات هم منتشر نشد. بعدها هم که احمدینژاد از شهرداری به ریاستجمهوری رسید، پروندههای مرتبط با او محرمانه شدند و آنچه میشد درباره مونوریل گفت، مهر محرمانه خورد.
شورای دوم و سوم با محوریت مهدی چمران و حسن بیادی و سایر اصولگرایان که حالا از گزینه شهرداریای که به پاستور فرستاده بودند ناامید بودند، نمیخواستند درباره شهردار انتخابی جدیدشان که او هم میخواست همان مسیر را برود، منفی حرف بزنند و اینگونه بود که هیچ گاه حقایق روشن و کاملی از مونوریل گفته نشد و تنها مسئله واضح و مشخص این بود که شهردار جدید - محمدباقر قالیباف - مونوریل را به هیچ قیمتی نمیخواست و بعدها در یک صبح تعطیل نوروزی وقتی که تهران خلوت بود، پایههای آن را هم که در نزدیکی ایستگاه متروی صادقیه تهران سالها بلااستفاده مانده بود، برچید.
اما مسئله مهم درباره مونوریل این بود که چرا باید پروژهای با این هزینه از جیب مردم و این اندازه مزاحمت برای مردم تهران اجرا شود و بعد کسی درباره آن پاسخگو نباشد. از همان زمان هم محمدباقر قالیباف و بسیاری از اعضای شورای شهر تهران مستقیم و غیرمستقیم میگفتند که مطرحکنندگان و کلنگزنندگان این پروژه باید درباره آن پاسخگو باشند اما آیا این پاسخگویی در این سالها وجود داشت؟ جایی بازخواست شدند؟
حسن بیادی، نایبرئیس شورای شهر تهران در دورههای دوم و سوم گفته بود: «احداث مونوریل صادقیه هزینههای گزافی بر دوش شهر و شهروندان گذاشته و کسانی که مونوریل ناقص صادقیه را بدون مطالعه شروع کردند و نسبت به توصیه شورای شهر بیتوجه بودند، باید پاسخگوی اقدام غیرکارشناسی خود باشند. باید هزینههای مونوریل صادقیه برآورد و تکالیف ایجادشده روشن و خسارات واردهشده تعیین شود و به این پاسخ دهیم که چرا مونوریل صادقیه متوقف شده است. پس از آن هم باید گفت که چرا هیچکس پاسخگوی اشتباهات گذشته نیست». حمید بهبهانی در این سالها درباره این پروژه و در دفاع از آن و دلایل توقفش صحبت زیادی نکرده است.
او یکبار در گفتوگویی عنوان کرده بود: «یک موقع است که شهرداری میخواهد روی پروژهای سرمایهگذاری کند تا برگشت نیز داشته باشد، آن وقت باید نسبت به توجیهپذیربودن یا نبودن طرحی حرف بزند؛ اما زمانی که فردی حاضر است در ازای انجام کاری و تحت شرایطی پروژهای را به این شکل اجرا کند، دیگر بیان این قبیل اظهارات قابلقبول نیست».
او گفته برخی اظهارات درباره طرح مونوریل را نهایت بیمحبتی خوانده و گفته بود: «توجیهپذیربودن یا نبودن طرح به شهرداری ربطی ندارد؛ پروژه به دلایل سیاسی متوقف شده بود. به گفته بهبهانی، شورای وقت احداث این پروژه را به آنها تحمیل کرده است. ما همانند کسانی شدیم که از دنیا میروند و دستشان از این دنیا کوتاه است، ما هم دستمان از اجرای این پروژ کوتاه است؛ اگر مسئولیت کار با ما بود، خودمان حلش میکردیم».
این اظهارات البته همان مواردی بود که بعدها قالیباف و اعضای شورا به آن واکنش داشتند اما در نهایت درباره مونوریل اتفاق جدیدی رخ نداد و در عوض وقتی بهبهانی وزیر راه شد، تصمیم گرفت ایده مونوریل را به شهرهای دیگر در قالب قطارهای شهری ببرد و اینگونه بود که پایههای مونوریل و نه خود مونوریل در دو شهر قم و کرمانشاه با هزینههای گزاف و میلیاردی سبز شدند. فارغ از اینکه همین موضوع مونوریل بعدها در ١٤٧ رأی بهبهانی و برکناری او از وزارت راه تأثیر زیادی داشت اما مسئله مهم در این پرونده عدم دسترسی به همه اطلاعات و عدم بیان شفاف نکات مختلف این پرونده بود.
حالا حمید بهبهانی بهعنوان پیشنهاددهنده پروژه مونوریل به شاگرد خود (محمود احمدینژاد) بهعنوان یکی از اصلیترین پاسخگویان درباره این پروژه که حداقل ١٢٠میلیارد ریال فقط برای احداث و برچیدن پایههایش خرج شد، هفته گذشته میهمان شورای شهر تهران بود. او با همراهی فردی از دفتر محسن هاشمی وارد صحن علنی شورای شهر تهران شد (صحن شورای شهر تهران برای میهمانانی که از قبل هماهنگ شدهاند، امکان ورود دارد) و در صندلیهای میهمان انتهای صحن علنی نشست؛ درحالیکه مثل همیشه لبخند روی لب داشت.
اندکی بعد تعدادی از نیروهای قدیمی شورا که او را میشناختند، با او روبوسی کرده و فردی که در کنار او بود با اشارهای به محمد علیخانی او را صدا کرد. محمد علیخانی، رئیس کمیسیون حملونقل و ترافیک شورای شهر تهران، نزد او رفت و با او روبوسی کرد.
علیخانی در ادامه به خبرنگاران گفت که دعوت و جلسهای با او نداشته و ندارد و تنها به این دلیل که قبلا بهبهانی رئیس و استاد او در معاونت ترافیک بوده با او آشناست و احترام گذاشته است.
بهبهانی در پایان جلسه شورا در پاسخ به این که دلیل حضور او در شورا چه بوده، گفت: «آمدهام دوستان را ببینم».
اما درباره اینکه دوستان او چه کسانی هستند، صحبتی نکرد. از او پرسیدم که چرا در این سالها که اصولگرایان در شورا حضور داشتند، سری به شورا نزده و دوستانی نداشته که در پاسخ تنها خندید و به همراه اعضای شورای پنجم از پلهها بالا رفت.
حضور فردی با سابقه بهبهانی نه از جهت سوابق دانشگاهی بلکه از جهت سوابق اجرائی این سؤال را به ذهن متبادر میکند که شورای پنجم حداقل برای مشاورههای خود و حتی در سطوح پیمانکاری هم که شده به افراد و جریانهای نزدیک به حلقه احمدینژادیها نزدیک شده است؟ از سوی دیگر جلسات علنی، کمیسیونها و هر نوع ارتباطات اعضای شورا و کارشناسان در شورای شهر تهران روندی یکباره و بدون برنامه ندارند که فردی با این گذشته و عملکرد اتفاقی بتواند وارد شده و با اعضای شورای شهر تهران همراه شود.
باید از شورای شهر پنجم شهر تهران پرسید عملکرد و چراغهای شورا تا چه اندازه سبز بوده که حمید بهبهانی پس از سالها که حتی از اصولگرایان روی خوش ندید، حالا پایش به بهشت باز شده است.