فرارو- حمید بقایی، معاون اجرایی دولت محمود احمدینژاد و همراهانش دوباره برای بستنشینی به حرم حضرت عبدالعظیم رفتهاند. بستنشینی این افراد هفته گذشته با حمایت محمود احمدینژاد آغاز شد اما در اواسط هفته آنها در نامه ای اعلام کردند به بستنشینی خود پایان میدهند. آنها اما دو روز بعد از انتشار نامه خود دوباره راهی حرم حضرت عبدالعظیم شدند. بستنشینی مجدد بقایی، به همراه علی اکبر جوانفکر (مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد) و حبیب الله جزء خراسانی (ذیحساب نهاد ریاست جمهوری دولت دهم) به گفته آنها در اعتراض به روند برگزاری دادگاه است.
آنها میگویند مطالباتی دارند که یکی از آنها برگزاری دادگاه به صورت علنی است. در اولین روز بستنشینی یاران احمدینژاد، رئیس دولتهای نهم و دهم به شهر ری رفت و در کنار بقایی که در روزهای قبل با زنبیل قرمز خود حواشی زیادی به راه انداخته بود سخنرانی کرد. احمدینژاد آن روز نه تنها از بستنشینی رفقایش حمایت کرد بلکه به زبان تیز به انتقاد از قوه قضائیه پرداخت. اقدام اخیر مردان احمدینژاد در طول هفته گذشته واکنشهای زیادی برپا کرده بود اما آغاز مجدد بستنشینی هم به واکنشها ادامه داد.
احمدینژادیها و خوارج
ابراهیم فیاض، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران بستنشینان را با خوارج مقایسه میکند. او به خبرآنلاین گفته: احمدینژاد در مسیر مرگ تدریجی قدم گذاشت و روز به روز هم مرگش پررنگتر میشود. هرچه دست و پا هم میزند در باتلاق بی نامی، بیشتر فرو میرود. هرچه هجوم میآورد، بیشتر مبتذل میشود. مثل موقعی که رهبری توصیه کردند «در انتخابات نیا»، اما آمد و ردصلاحیت شد. بعد هم او و بقایی در روز انتخابات خودشان به خودشان رأی دادند! یعنی دچار ابتذالهای پشت سرهم شدند. مشی خوارج همین است که یک نوع عرفان را با عدالت قاطی کردند. همانی که احمدینژاد دچارش شد، بنابراین سرنوشت احمدینژاد به شدت عبرت آموز است. او اول به شدت طرفدار عدالت طلب عرفانی بود؛ اما آخرش به سمت لیبرالیسم اصلاح طلبی رفت و آن زمان اصلاح طلبان تحویلش نگرفتند.
این جامعه شناس ادامه داد: خوارج به نهروان رفتند و بست نشستند. بعد شروع کردند عبادت کردند، یک دفعه آنها را هیجان رومی گرفت و به مردم حمله کردند و موجب کشت و کشتار و ناامنی شدند. در واقع هرکس را که طرفدار علی بود میکشتند. حضرت علی به نهروان آمد، پرچم سفید زد، خوارج را نصیحت کرد و خواستار توبه آنها شد اما کسانی که بر موضع خود ماندند با آنها جنگید. بعدها خوارج در تاریخ تبدیل به جریان بی دینی شدند. مثل یهودیها میگفتند «خدا اراده ندارد، دست خدا بسته و دست انسان باز است»!
سوالات عباس عبدی از اصولگرایان
عباس عبدی، روزنامه نگار هم در یادداشتی که برای روزنامه اعتماد نوشته از عنوان «بن» بستنشینی استفاده کرده است. او در یادداشت خود جریان اصولگرا را مخاطب خود قرار داده و نوشته: شايد اصولگرايان به راحتي اين گروه را تخطئه و رد كنند، ولي قضيه به اين سادگي نيست. چرا كه رفتار احمدينژاد و اطرافيان او در زمان رياستجمهوري نيز كمابيش به همين شكل بود. فقدان درك از مسائل اصلي كشور و اولويت دادن به مسائل شخصي و فردي در سياستهاي آن زمان نيز جاري بود. البته آنچه گفته ميشود به معناي دفاع از قوه قضاييه نيست، بلكه در نقد رفتار اين حلقه سياسي است. اصولگرايان بايد در اين زمينه به دو مساله، پاسخ مناسبي را حداقل براي خودشان داشته باشند.
عبدی ادامه داده: اول اينكه چرا در زمان رياست وي بر دولت در برابر چنين كارهاي مشابه آن دولت، سكوت يا حتي تاييد كردند؟ آيا نميتوانيم نتيجه بگيريم كه نحوه داوري اكثر اصولگرايان درباره امور جاري كشور مبتني بر انتساب عاملان رفتار به گروه آنان يا مخالف اصولگرايان است؟ اگر عامل آن سياست جزو آنان است كه دربست تاييد ميكنند و اگر از مخالفان و منتقدان آنان است، آنان را دربست تخطئه ميكنند؟ موضوع دوم اين است كه اصولگرايان تاكنون به اين پرسش پاسخ ندادهاند كه چرا احمدينژاد و يارانش كه از دل اصولگرايان بيرون آمدند در فاصله اندكي از اوج رفاقت، به يك ضديت حاد با آنان رسيدند؟ آيا از ابتدا آنان را اشتباهي جزو خود ميدانستند؟ يا آنكه اين افراد دچار تحول پيشبيني نشده شدهاند و چنين رفتاري از خود نشان ميدهند؟
واقعا باید دنبال بچهبازیهای بقایی بیفتیم؟
در این باره فرارو سراغ بعضی چهرههای اصولگرا رفته است. با این حال بسیاری از آنها مثل زمانی که احمدی نژاد برخلاف نظر رهبری در انتخابات ثبت نام کرد، سکوت کردهاند. نه رفتار احمدی نژاد را تایید میکنند و نه حاضرند درباره حمایتهای گذشته خود از او حرفی بزنند. فرقی نمیکرد چه اعضای جبهه پایداری، چه اعضای جامعه روحانیت مبارز و چه اعضای حزب موتلفه ترجیح دادند سخنی در ارتباط با احمدینژاد بر زبان نیاورند. حمید ترقی، عضو حزب موتلفه به فرارو گفت: واقعا در شرایطی که نصف مردم برای پیروزی در برابر داعش جشن میگیرند و نصف دیگرشان عزادار زلزله هستند ما باید دنبال بچه بازیهای بقایی بیفتیم؟ مساله اول کشور که اینها نیستند. وقت مردم را به خاطر بستنشینی دو نفر نگیرید. ما که نباید آلت دست آنها شویم.
کاظم انبارلویی نیز سکوت درباره حلقه اطرافیان احمدینژاد را ترجیح داد. حسین ابراهیمی، از اعضای جامعه روحانیت مبارز نیز حاضر نشد درباره گروه احمدینژاد سخنی بر زبان بیاورد. او گفت: من حوصله صحبت کردن درباره اینها را ندارم. اینها ارزشی ندارند که درباره شان حرف بزنم. وحید یامین پور هم وقتی به او گفتیم نظرش را در ارتباط با اقدام بقایی بگوید فقط این دو کلمه بر زبان آورد «مصاحبه نمیکنم.»
کنعانی مقدم: اصولگرایان برائت از مشرکین انجام دهند
حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا تنها کسی بود که درباره احمدینژاد اظهار نظر کرد. او در گفت و گو با فرارو اقدامات اخیر بقایی و احمدینژاد را ساختار شکنانه خواند و گفت: این اقدامات ساختارشکنانه و اعتراضی به دو قوه مقننه و قضاییه که دو قوه مهم نظام هستند، توهین است که بر اساس قانون جمهوری اسلامی جرم محسوب میشود. دادستان به عنوان مدعی العموم باید اقامه دعوا کند و موضوع حل و فصل شود.
او ادامه داد: اگر بحث جرم سیاسی محسوب باشد طبق قانون باید به آن عمل کرد و اگر هم تخلفات مالی و مفاسد اقتصادی مطرح باشد قوه قضاییه حتما باید به این موضوع رسیدگی کند. به نظر میرسد آقای احمدینژاد هم با حمایتی که از این افراد کرده است خودش را در مقام شریک جرم قرار داده است.
این فعال سیاسی در پاسخ به اینکه با توجه به عضویت احمدینژاد در مجمع تشخیص آیا امکان برخورد با او وجود دارد گفت: مصونیت سیاسی در جمهوری اسلامی در ارتباط با نمایندگان مجلس هم در حیطه وظایف آنهاست و در غیر این صورت هیچ گونه مصونیتی برای افراد وجود ندارد. کنعانی مقدم اضافه میکند: مکتب این افراد من درآوردی است که آهسته آهسته دارد تبدیل به یک فرقه میشود به همین خاطر باید مراقب این افراد بود.
او ادامه میدهد: به نظر میرسد اصولگرایان از حمایتهای خود از احمدینژاد در هشت سال دولتهای نهم و دهم شدیدا پشیمانند. من به عنوان کسی که از ابتدا منتقد احمدینژاد بودم به اصولگرایان پیشنهاد میدهم برائت از مشرکین انجام دهند.
زندانی .درخت .پاکدست