ایکنا نوشت:
همهپرسی استقلال اقلیم کردستان سبب بوجود آوردن تنشهای فراوانی میان دولت اربیل با دولت مرکزی شده و همچنین علاوه بر آن کشورهای منطقه موضعی سختگیرانهای را نسبت به این همهپرسی اتخاذ کردهاند که هرگونه ادامه خواسته استقلالطلبی از سوی مقامات اقلیم کردستان به ویژه مسعود بارزانی را اشتباه سیاسی میتوان دانست که تمامی این دلایل باعث شده تا بارزانی پس از شکست نیروهای پیشمرگه در کرکوک، پیشنهاد مذاکره با دولت حیدرالعبادی را در جهت چگونگی تعلیق این همهپرسی مطرح کند. در همین رابطه با «عبدالرضا فرجیراد» کارشناس مسائل بینالملل و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به گفتوگو پرداختیم که از نظر میگذرانید.
با توجه به شکست اخیر پیشمرگههای کُرد در کرکوک و استقبال بارزانی از مذاکره با دولت مرکزی، آیا استقبال از این مذاکره نشانه این است که بارزانی شکست را پذیرفته و میخواهد آبرومندانه و البته با حفظ جایگاه خود بحران را به پایان برساند؟
ابتدا لازم میدانم که کمی درباره وضعیت معیشتی و سبک زندگی مردم کردستان اشاره کنم، چون استقبال از مذاکره مرتبط با این موضوع است. در سالهای اخیر به واسطه افزایش سرمایهگذاریها در اقلیم کردستان ما شاهد رشد سریع اقتصادی در اقلیم و شهرهای کردنشین بودیم که باعث شد مردم کُرد معیشت، فرهنگ و روش زندگیشان نسبت به گذشته متفاوت شود. چون در گذشته اقلیم یک منطقهای فقیر از عراق به حساب میآمد و از توسعه در این منطقه هیچ خبری نبود و چون این منطقه همیشه در جنگ به سر میبرد و پیشمرگهها همواره در کوهستانها با نیروهای عراقی میجنگیدند اما امروز همه کُردها به نحوی در رفاه قرار گرفتنهاند.
مسعود بارزانی میداند که وضعیت معیشتی و اجتماعی مردم تغییر کرده و جمعیت زیادی از روستاها به شهرهایی همچون سلیمانیه، کرکوک و اربیل مهاجرت کردهاند که حدود ۵۰ درصد جمعیت اقلیم در این سه شهر زندگی میکنند. در واقع میتوانیم بگوییم که اکثریت جمعیت اقلیم شهرنشین شدهاند لذا امروز اقتصاد و معیشت میتواند معیار سنجش یک رهبر خوب و یا یک رهبر بد باشد. لذا من تصور نمیکنم که آقای بارزانی بتواند همچون گذشته مردمی که در کوهستانها میجنگیدند و امروز آمدهاند در خانهها، کانالهای تلویزیونی، رایانه روی صندلی ادارات و... مینشینند دوباره اینها را به سمت درگیری و جنگ طولانی مدت با بغداد بکشاند.
بارزانی امروز تلاش میکند تا منطقهای را که به سال ۲۰۰۳ مربوط است و از همان زمانی که صدام سقوط کرد و آن اراضی را از دست داده و در اختیار دولت مرکزی است را بتواند با مذاکره دوباره به دست آورد تا در درجه اول درآمدی را به طور منظم و مرتب دریافت کند و از طریق با پرداخت پول به مردم، یک مقدار این نارضایتی را که از این کار نابخردانه یعنی رفراندوم ایجاد شد، جبران کند.
بارزانی در درجه دوم تلاش میکند تا مجدداً بتواند خودش را به عنوان رهبر کردستان در بین احزاب کُردی معرفی کند چون در میان احزاب کردی اختلاف به وجود آمده و بخشی از این احزاب معتقد هستند که مسعود بارزانی باید کنار بکشد، لذا تلاش میکند تا بتواند نقشی را بازی کند که احزاب کُردی دیگر نتوانند جای او با خانوادهاش را بگیرند و در حال حاضر همین دو مورد در ذهن مسعود بارزانی است.
برخیها معتقدند که بارزانی به دنبال کسب امتیاز بیشتر از دولت مرکزی در ازای تعلیق نتیجه همهپرسی است، آیا ممکن است که بارزانی برای تحقق این هدف، مذاکره را توأم با اقدامات نظامی پیش ببرد؟
بعید میدانم که بارزانی بخواهد مذاکره و درگیری را همزمان با یکدیگر پیش ببرد تا مناطقی را که در درگیریهای اخیر از دست داده دوباره به دست آورد، چون مناطقی همچون کرکوک را که از دست داده، برگرداندن آنها کار دشواری است. مثلاً کرکوک که بخشی از آن کردنشین، ترکمننشین و عربنشین است، باعث شد تا موقعیت غیرکُردی در کرکوک تقویت شود، ضمن اینکه کرکوک از نظر امنیتی در اختیار حزب دموکرات بارزانی نیست بلکه در اختیار حزب مرحوم جلال طالبانی است.
من معتقدم که بارزانی الان اگر مذاکرات را پذیرفته، هدفش نجات خودش هست تا بدین وسیله به موقعیت پیشین بازگردد چون اقدام اخیر بارزانی از سوی جامعه بینالمللی با استقبال خوبی روبرو نشد و حتی دو روز قبل از همهپرسی متحد اصلیشان یعنی آمریکا به بارزانی نامه نوشت که این همهپرسی را برگزار نکند.
با توجه به اظهارات شما، یعنی پذیرش مذاکره از سوی بارزانی به دلیل برتری نظامی دولت مرکزی عراق است؟
بله به عنوان یکی دیگر از دلایل اساسی استقبال بارزانی از مذاکره است، چون که پیشمرگههای امروز دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیستند که در کوهها میجنگیدند و هرگز تسلیم نمیشدند. امروز وضعیت جنگی تغییر کرده و آن تاکتیکهای جنگی که پیشمرگهها قبلاً برای سالهای متمادی انجام میدادند، امروز قوای کشورهای دیگر در منطقه این تاکتیکها را بهتر از آنها انجام میدهند. ضمن اینکه تسلیحات تحت اختیار دولت عراق به مراتب پیشرفتهتر از تسلیحات اقلیم کردستان است. علاوه برآن مردم عراق اعم از شیعه و سنی، یکپارچه در مقابل نیت بارزانی ایستادهاند و با هم متحد هستند و همچنین حاکمیت عراق با سه کشور ایران، ترکیه و سوریه در این راستای اتحادی را شکل دادهاند که آنها معتقدند باید حاکمیت قانون در عراق وجود داشته باشد و فدرالیسم در عراق ادامه یابد.
موضوعی که در سیاست داخلی اقلیم کردستان برجسته است تشدید اختلافات میان جناحهای سیاسی اقلیم است، آیا در نهایت بارزانی در برابر انتقدات جناحها به اصول دموکراتیک تن خواهد داد؟
باید بگویم که مسعود بارزانی نگاه یکجانبهگرایی به عرصه سیاسی اقلیم دارد و این نوع نگاه از طرف بارزانی محکوم به شکست است. باید به دیگر احزاب فرصت دهد تا براساس اصول دموکراتیک اظهار نظر کنند تا به صدای مردم تبدیل شوند و شروع فعالیت دوباره پارلمان کردستان میتواند به ایفای نقش بهتر احزاب کمک کند تا نمایندگان مردم نقش خودشان را بازی کنند، لذا این روندی که در گذشته بوده اگر بخواهد ادامه یابد اختلافات داخلی کردستان اجازه نمیدهد، جناح بارزانی در کردستان دست بالایی را داشته باشد و اینکه وضعیت کردستان را پیچیده خواهد کرد.
اما باید در اینباره بگویم که مسعود بارزانی سه اشتباه بزرگ را انجام داد که باعث شد به بازنده اصلی تبدیل شود و این سه اشتباه بدین ترتیب است.
اشتباه اول این بود که مسعود بارزانی کمک کرد تا داعش در منطقه به وجود آید. چون او قبل از تصرف موصل توسط نیروهای داعش، با ترکیه، اردن و آمریکا جلسهای در اردن برگزار کردند که بارزانی بعد از آن جلسه برای داعشیها راه را باز کرد تا داعش موصل را بگیرد و بارزانی به تبع آن به دنیا اعلام کند که ببینید گروههای تروریستی دومین شهر بزرگ عراق را گرفتند، پس ما نمیتوانیم در این کشور به هم ریخته زندگی کنیم و بنابراین ما باید به دنبال استقلال برویم. اما بارزانی غافل از این بود که توافق سیاسی با یک گروه ایدئولوژیک نمیتواند صورت گیرد. چون داعش سیاسی نیست بلکه ایدئولوژیک است و هدفش فتح سرزمینهای اسلامی از شام تا خراسان بود، اما اتفاقی افتاد که بارزانی را غافلگیر کرد و این اقدام بارزانی نتیجه عکس داد که نهایتاً داعش به مناطق کردنشین هم حمله کرد.
اشتباه دوم بارزانی این بود که او زمانی دید که آمریکاییها و سایر کشورها در حال حاضر صلاح نمیدانستند کردستان مستقل شود او به سمت اسرائیل رفت و این کار را با یک بیاحتیاطی تمام انجام داد و علنی پرچم اسرائیل بارها در خاک اقلیم برافراشته شد که این حرکت یک نوع اعلام جنگ به کشورهای همسایه بود.
اشتباه سوم بارزانی به منفعتنگری او باز میگردد، چون بارزانی به جای منافع مردم و احزاب کردی بیشتر منافع شخصی و خانوادگی خود را در این رفراندوم دخالت داد و همین سه دلیل خود به اختلافات داخلی کردستان هم دامن زده است.
مراجع شیعه عراق از گذشته در صحنه سیاسی عراق نقش مهمی داشتهاند. آیتالله سیستانی در فتوای اخیر خود بر حفظ همدلی و یکپارچگی عراق تأکید کردند و اینکه اختلافات از طریق مذاکره رفع شود. آیا پیشنهاد آیتالله سیستانی از ضمانت اجرایی قوی برخوردار است؟
حضرت آیتالله سیستانی چند سالی بود در سیاست دخالت نمیکردند و به نحوی هم با دنیای سیاست قهر کرده بوند. به خاطر اینکه دستورات و راهنماییهایی که ارائه میدادند سیاستمدارن عراقی به آن توجه و عمل نمیکردند اما چون در اینجا دیدند که مسئله بسیار حیاتی است و باید جلوی خونریزی گرفته شود به سمت آیتالله سیستانی گرایش پیدا کردند. همچنین آیتالله سیستانی خودشان نگرانیهای زیادی درباره یکپارچگی عراق و اجرای قانون در این کشور دارند بنابراین نسبت به اجرای قانون بسیار حساس هستند و از زمانیکه قانون اساسی عراق تدوین شد همیشه بر اجرای قانون تأکید داشتند و بنابراین به احتمال زیاد دو طرف منازعه به رهنمودهای آیتالله سیستانی پایبند خواهند بود.
نکته دیگر حائز اهمیت این است که آیتالله سیستانی برای اینکه خونریزی درازمدت شکل نگیرد، قبل از ورود نیروهای عراقی به کرکوک اطلاعیهای دادند تا بعد از تصرف کرکوک باید همزیستی مسالمتآمیز ادامه داشته باشد و گفتوگو مبنای حل تمامی مسائل قرار گیرد. همچنین ایشان بر حفظ مال و جان کُردها در کرکوک تأکید کردند و لذا نقش اساسی در کنترل قضیه کردستان داشتهاند. در درگیریهای اخیر کرکوک که دولت به دنبال بازگرداندن تسلط خود بر مناطق قبل از سال ۲۰۰۳ است، همانطور که اشاره کردید آیتالله سیستانی همه را به آرامش و یکدلی دعوت کردهاند.