فرارو- پنج ماه از انتخابات گذشته و حسن روحانی دور دوم ریاست جمهوری خود را به پایان برده است. جریانات سیاسی از هم اکنون در اندیشه انتخابات ریاست جمهوی بعدی هستند. در این میان در جناحهای مختلف سیاسی میتوان افرادی را مشاهده کرد که نامشان رای رقابت سال 1400 مطرح میشود. در بین اصلاحطلبان اسحاق جهانگیری و محمدرضا عارف محتملترین گزینهها هستند. علی لاریجانی هم گویا تنها گزینه و کاندیدای جریان اصولگرای معتدل و میانهرو خواهد بود. نام ابراهیم رئیسی هم در بین گمانهزنی نامزدهای اصولگرا مطرح میشود.
جهانگیری؛ این بار برای پوشش خود
اگر شما هم از دو سه نفر بخواهید پیش بینی کنند که چه کسانی گزینه اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 هستند یکی از اسمهایی که زیاد میشنوید اسحاق جهانگیری است. جهانگیری در اردیبهشت 96 به عنوان نامزد پوششی وارد عرصه انتخابات شد. قبل از انتخابات 96 جهانگیری برای افراد زیادی در جامعه ناشناخته بود اما مواضعی که در مناظرههای انتخاباتی گرفت با ستایش حامیان دولت و اصلاحطلبان روبهرو شد. بعد از هر مناظره انتخاباتی اسحاق جهانگیری سوژه کاربران شبکههای مجازی میشد و به گمان بعضی افراد او فراتر از یک نامزد پوششی در انتخابات ظاهر شد.
به گونهای که رقبای او و حسن روحانی تلاش کردند به خاطر درخشش جهانگیری بین او و روحانی تفرقه بیندازند. با وجود آنکه جهانگیری در مبارزات انتخابات به عنوان نامزد پوششی فعال شده بود اما عده ای حضور او را تمرینی برای انتخابات 1400 نیز ارزیابی کردند. عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب اخیرا به هفتهنامه مثلث گفته: آقای جهانگیری کماکان یکی از روسایجمهور بالقوه اصلاحطلبان در هر مقطع تاریخی است. جهانگیری در این سالها تمام قد از مبارزه با فساد سخن گفته و اگر نامزد انتخابات شود مبارزه با فساد را شعار انتخاباتی خود قرار میدهد.
عارف کنارهگیر
بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات 92 بعضیها پیش بینی میکردند که ریاست جمهوری او مثل بقیه روسای جمهور قبلی هشت ساله باشد. بنابراین اصلاحطلبان در این هشت سال باید به گزینههای خود برای 1400 فکر کنند. اولین گزینهای که از همان خرداد 92 پیش روی اصلاحطلبان قرار گرفت محمدرضا عارف است که برخلاف جهانگیری که با حضورش توانست به پیروزی روحانی کمک کند، با انصرافش از انتخابات به پیروزی روحانی کمک کرد. عارف بعد از انصراف از انتخابات 92 قهرمان اصلاحطلبان شد و توانست با یک و نیم میلیون رای عنوان نماینده اول تهران را از آن خود کند.
عارف در مدت نمایندگی درگیر دو حاشیه شده است که برای نامزد شدن در انتخابات 1400 باید از آنها رها شود. اول آنکه او به عنوان یکی از نمایندگان کم تحرک شناخته میشود و این موضوع اصلا برای یک نامزد ریاست جمهوری مناسب نیست. حاشیه دوم عارف البته خودساخته نبوده است. حمیدرضا فرزند عارف در یک گفت و گوی تصویری گفته ژن خوبی از پدرش به او رسیده و این موضوع باعث شد ژن خوب کلیدواژهای برای حمله به آقازادگی در کشور تبدیل شود که این کلیدواژه قبل از همه دامن محمدرضا عارف را گرفت.
نجفی؛ سومین شهردار نامزد؟
کلید تهران به یک کارگزارانی رسیده است. محمد علی نجفی پشت میزی نشسته است که قبل از او محمود احمدی نژاد و محمدباقر قالیباف نشسته بودند. بعد از آنکه محمود احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری رسید شهرداری تهران جایگاه ویژه ای پیدا کرد محمدباقر قالیباف هم که در سال 84 شانس خود را در انتخابات امتحان کرده بود تا پایان مسئولیتش در شهرداری دو بار دیگر وارد انتخابات شد. گویا شهرداری تهران برای ثبت نام در انتخابات وسیله ایاب و ذهاب شهردار را فراهم کرده است. با رفتن محمدعلی نجفی، به شهرداری هم او از رئیس جمهور درخواست کرد تا بتواند در جلسات هیات دولت حضور داشته باشد.
هرچند که نجفی بدون شهردار شدن هم سابقه وزارت آموزش و پرورش و سرپرستی وزارت علوم را در کارنامه خود دارد اما با همه اینها به نظر میرسد که سمت او حالا اگر کمتر از برخی وزرای دیگر نباشد لااقل همتراز آنها هست. نجفی مدتی از مسئولیتهای اجرایی فاصله داشته اما حالا که کلید پایتخت در اختیار او قرار گرفته این فرصت را دارد که در بهار 1400 بتواند در مسیر بهشت - فاطمی حرکت کند. با همه این حرفها باید دید شورای نگهبان چهار سال آینده چه تصمیمی برای نجفی خواهد گرفت.
قاضیزاده؛ غیرسیاسی محبوب
گزینه دیگری که بعید نیست جریانهای سیاسی در اتاقهای فکر خود درباره آن فکر کنند حسن قاضیزاده هاشمی است. وزیر بهداشت روحانی خیلی اهل سیاستورزی و جناحبندی سیاسی نیست. البته هرچقدر که این موضوع برای قاضیزاده ضعف محسوب میشود میتواند برای او نقطه قوتی هم باشد. چرا که بخشی از عامه مردم اصولا خیلی اهل جناحبندی سیاسی نیستند. قاضیزاده هاشمی به عنوان مجری طرح تحول سلامت که به صورت چشمگیر هزینهها درمانی را کاهش داده توانسته از خود چهرهای کارآمد در جامعه بسازد.
وزیر بهداشت نه فقط در بین همه کاندیداهای احتمالی، بلکه در بین همه اعضای هیات دولت تنها کسی بوده که با محصورین ارتباط برقرار میکند. او تا آنجا وضعیت سلامتی محصورین است که خود آنها را عمل جراحی کرده است. قاضی زاده هاشمی البته در این باره توضیح داده است: «با آقاي مهندس موسوي در سالهاي دور كار كردهام. زمان نخست وزيري ايشان من در جهاد بودم و در برخي جلسات دولت و شوراي اقتصاد شركت ميكردم. ايشان من را ميشناخت و سالها بيمار من بوده؛ آقاي كروبي نيز همينطور. از من خواستند آنها را عمل كنم. خب انتظار داشتيد بگويم عمل نميكنم؟ شايد اگر كسي بود كه به آينده سياسي خودش فكر ميكرد، بهانه و عذري ميآورد.» با این حال قاضیزاده برای بخشی از اصلاحطلبان محبوب است. البته همه چیز را باید به زمان سپرد.
لاریجانی؛ استراتژی این روزهای کارگزاران
در یک سوی دیگر میدان جناحهای سیاسی هم علی لاریجانی در مظان نامزدی قرار دارد. به اعتقاد افراد زیادی لاریجانی، آن چهره اصولگرای دهههای گذشته نیست و سمت و سوی فکریاش اعتدالی شده است. خودش هم بارها خود را مستقل خوانده است.
به جز اصولگرایان میانه رو که احتمالا حامی او در انتخابات 1400 خواهند بود او توانسته نظر یک طیف از اصلاحطلبان را هم به خود جلب کند. در بین گزینههای قبلی دو نفر از حزب کارگزاران بوده اند اما مواضع این روزهای این حزب نشان میدهد که احتمالا آنها با وجود آنکه دو نامزد بالقوه ریاست جمهوری دارند اما خیلی مایل نیستند نامزد خودی معرفی کنند. از مواضع کارگزاران هرکسی استنباط میکند این حزب میخواهد در 1400 از لاریجانی حمایت کند. کارگزاران در همان روزهای سال اول مجلس دهم برای ریاست مجلس بین عارف اصلاح طلب و لاریجانی اصولگرا به ریاست اصولگرایان مایل بود.
اخیرا هم با طرح استراتژی بر ایدئولوژی را مطرح میکنند میگویند ایران 1400 از آن عملگرایان خواهد بود نه اصولگرایان راست یا چپ، ما از ایدئولوژی عبور کردهایم اکنون زمانه استراتژی است. علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید کارگزاران نماینده اصلاحطلبان نیست. اگر تصمیم با یک حزب باشد و یا تصمیم با شخص آقای کرباسچی باشد میتوان پیشبینی کرد که در انتخابات ۱۴۰۰ گزینه اصلاحطلبان آقای لاریجانی است. اما قطعا اصلاحطلبان فراتر از کارگزارانیها هستند و جامعه اصلاحطلبی، هم فراگیر است و هم بالنده و تحت تاثیر نظرات شخصی قرار نمیگیرد.»
کدام اصولگرایان کاندیدا نمیشوند؟
تا اینجای کار از نامزدهای اصلاحطلب و اعتدالی گفتیم اما از اصولگرایان جمنایی نمیشود گذشت. تجربه چند دوره انتخابات اخیر نشان میدهد برعکس اصلاحطلبان که میتوان دربارهشان حدس زد گزینهشان چه کسی خواهد بود، درباره اصولگرایان میشود حدس زد کدام یک از چهرههایشان مایل به رقابت نیستند.
اگر بخواهیم گزینههای روی میز اصولگرایان را نام ببریم احتمالا باید از بسیاری از اصولگرایانی که نامشان از قلم میافتد عذرخواهی کنیم. از پرویز فتاح گرفته و عزت الله ضرغامی گرفته تا سعید جلیلی همه گزینهاند. اکثرشان هم سعی میکنند شعار «مردی از جنس مردم» محمود احمدی نژاد را الگو قرار دهند.
با این حال یکی از محتملترین گزینهها خود ابراهیم رئیسی است. بعضی تحلیلگران معتقدند حتی اگر خود ابراهیم رئیسی نخواهد نامزد شود، اصولگرایان این اجازه را به او نمیدهند. چرا که او در یک انتخابات دوقطبی و در رقابت با رئیس جمهور مستقر تقریبا 16 میلیون رای به دست آورده است.
همچنین اصولگرایانی که در انتخابات گذشته با دشواریهای فراوان بر روی رئیسی اجماع کردند اگر بخواهند به گزینههای دیگر فکر کنند راه دشوارتری در پیش خواهند داشت. رئیسی بعد از انتخابات سفرهای زیادی داشته که برخی آنها را برای پیوند سفرهای انتخاباتی 96 به 1400میدانند.