علی پهلوان؛ او بی شک بخشی هیجان انگیز از خاطرات عاشقانه بچه های اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ است. او و همه دوستانش در گروه اریان از پیام صالحی که حالا دیگر خیلی آن رابطه گرم گذشته را به نظر میرسد ندارند تا محسن رجب پور و شرکت ترانه شرقی که هنوز هم علی پهلوان نشان میدهد به آنها ارادت دارد، با گل آفتابگردون و باقی کارهای شان حصار موسیقی را شکستند.
تماشاگران امروز در ادامه نوشت: علی که حالا در استرالیا به رشته تحصیلیاش یعنی مهندسی پروژه مشغول است، سالها بعد از انحلال آریان قطعهای به نام تنهای تنها منتشر کرده تا دوباره از راه دور هم نامش سر زبانها بیفتد.
به این بهانه با او همکلام شدیم. برایمان از روزهای تلخ و شیرین آریان گفته. از گروهی که به «گروه سرود» معروف بود و مدام برایش مانع میتراشیدند. از شعری گفته که کار شوهر عمهاش است و برایش دوباره با موسیقی آشتی کرده...
ترانه «تنهای تنها» خیلی با کارهای قبلیات متفاوت است. غم غربت و این حس تنهایی و فضای ذهنی این روزهایت شده این «تنهای تنها»؟
نه. این آهنگ فضای ذهنی این روزهای من نیست و آن را همان اوایل آریان ساختم. شعرش از داراب پهلوان است که شوهرعمه من و شاعر است. قدیم این شعر را به من داده بود و من این آهنگ را رویش ساخته بودم ولی چون خیلی متفاوت از سبک آریان بود هیچوقت آن را حتی به آریان پیشنهاد هم نکردم. این ماند و من همیشه در جمع خودمانی خانواده میخواندم. تا این که همین جا در استرالیا این را در بین دوستانم با گیتار زدم و خواندم، پیشنهاد دادند که این آهنگ را همینطوری ساده بیرون بدهم. گفتم خیلی متفاوت است گفتند ایرادی ندارد یک کار متفاوت میکنی دیگر. ضمنا اشتباه هم نکردم داراب پهلوان شوهرعمه من است ولی چون یک نسبت دور با ما دارد فامیلش مثل فامیل ما است.
در این سالها در نبود آریان چه کردید و فکر میکنید که نبود آریان چه ضربهای به موسیقی پاپ ایران زد؟ در آن سالها ترانههایی که شما میخواندید برای بچههای دهه شصت و اواخر دهه پنجاه بخش مهمی از خاطراتشان بود و هنوز هم از آنها استقبال میکنند.
ما منتظر مجوز آلبوم پنجم بودیم. من به استرالیا آمدم و منتظر بودم آلبوم مجوز بگیرد و من برای کنسرتهای آلبوم پنجم برگردم. آن آلبوم آنقدر مجوز نگرفت که من اینجا سر کار رفتم. بعد هم دولت عوض شد و دولت جدید آمد و وزیر عوض شد تا اینکه مجوز آلبوم پنجم بعد از دو سال آمد که دیگر عملا تاریخش گذشته بود. مخصوصا اینکه آن زمان ما اصرار بر موزیک الکترونیک داشتیم و موزیک الکترونیک بعد از دو سال خیلی تاریخش میگذرد. در حقیقت اتفاق بدی برای آریان افتاد. قبل از آن هم آریان خیلی به مشکل خورده بود ما اجازه هیچ کاری نداشتیم. سالی سه شب تهران و بعضی اوقات کیش کنسرت داشتیم که کیش را هم بعد از چند وقت از دست دادیم. آهنگ هم که نمیتوانستیم بیرون بدهیم، کلا آریان متوقف شده بود و حالا اتفاقات حاشیهای دیگر هم افتاد که در مصاحبههای دیگر گفتم و به کل، آریان متوقف شد. در این مدت دوستان کار میکردند. پیام که زمانی که آریان هم بود کار میکرد و آلبوم میداد. من در این مدت که نبودم یک تک آهنگ به اسم خاطرههای سوت و کور بیرون دادم که نینف امیرخاص عزیز برایم تنظیم کرده بود. شهریور سه سال پیش منتشر شد و خیلی هم بی سر و صدا بیرون آمد. بعد از آن دیگر هیچ کاری نکردم و به دنبال شغل اصلی ام بودم که مهندسی است. در ایران هم کنترل پروژه و برنامه ریزی انجام میدادم اینجا هم همان کار را ادامه دادم. درآمدم هم از همین طریق بود تا اینکه این آهنگ را ضبط کردم.
در یک مصاحبه گفته بودید امکان ندارد آریان بار دیگر دور هم جمع شوند. شما نزدیک به یک دهه با هم کار کردید دلیل این دور هم بودن چه بود و اگر دوست دارید میتوانید بگویید چقدر در بهم خوردن آن گروه خودت مقصر بودی، چقدر پیام صالحی، چقدر محسن رجب پور و ... و اینکه چه شد که فکر کردید دیگر نمیتوانید دور هم باشید؟
یک سری عوامل دست به دست هم داد که آریان به هم بخورد. عوامل زیادی بود. بخش بزرگی از آن به خاطر متوقف شدن فعالیتهای ما بود. عملا هیچ کاری نمیتوانستیم انجام دهیم. فعالیت های محسن رجب پور کاملا متوقف شده بود. از آن طرف پیام برای خودش فعالیت میکرد. این کار نکردنها باعث شده بود همه دنبال این باشند که دلیلش را پیدا کنند و برای همین هم هر کس تز و تئوریای میداد. همه مان در این شرایط گیر کرده بودیم و اختلاف نظرها زیاد شده بود و به جایی کشید که دیگر به یک مرحلهای رسید که کار که نمیکردیم، اختلاف نظر هم که بود، اتفاقات ناخوشایند دیگری هم پیش آمد مثل رسانهای شدن یک سری اختلافات توسط بعضی از دوستان اینها خیلی باعث ناراحتی و دلخوریهای شدید شد و تصمیم گرفتیم بیش از این ضربه به آریان نخورد و داستان همینجا متوقف شد.
الان با وجودی که از ایران دور هستید ولی هنوز در توئیتر ارتباط خود با فضای ایران را خوب حفظ کردید و محبوبیت بالایی هم دارید. تصمیم نداری گاهی بیایی کنسرت بدهی یا مثلا کار جدید مجوزدار داشته باشی؟
همین آهنگ را هم مجوزدار منتشر کردم. اگر تک آهنگ قبلی را هم بدون مجوز بیرون دادم برای این بود که آن زمان اصلا مجوز تک آهنگ نداشتیم. الان که داریم، من هم طبق قانون رفتار کردم و مجوز تک آهنگ گرفتم. من همیشه یکی از مشکلاتم این است که روی صحنه نمیتوانم بروم. حتی دربارهاش فکر کردم و برایش برنامه ریزیهایی هم کردم اما تا بحث به رفتن روی صحنه میرسد، میگویند حالا نه، مردم شما را فراموش کردند و باید بنشینید دوباره آهنگ بدهید و ... بحث به این مسائل میرسد و خب تهیه کنندهها و برنامهریزها هم حق دارند. از آن طرف برای آنها بحث ضرر و زیان است و میترسند با این همه اختلاف زمانی که پیش آمده جواب ندهد. من هنوز هم یکی از آرزوهایم این است که دوباره روی صحنه بیایم. هر کنسرتی که میروم و حتی فیلم کنسرت که میبینم هوایی میشوم و خودم را روی صحنه میبینم. این میلی است که هنوز هست. همیشه به همه می گویم شما آن بالا نیستید که ببینید چقدر خوش میگذرد. میدانم پایین صحنه به خیلیها خوش میگذرد اما باید بالا بیایند و ببینند که چقدر خوش میگذرد. در کنار تمام استرسها و مشکلات پشت صحنه و دردسرهایش ولی آن لحظه در کنار مردم بودن یک حال و هوایی دارد.
بخشی از خاطراتی که در توئیتر منتشر میکنی خیلی جذاب است. خاطراتی که درباره فشارهایی که رویتان بوده میگویید با توجه به اینکه شما در عصری سلبریتی شده بودید که خیلی موسیقی را نمیپذیرفتند و از سوی دیگر با ستارهها سختگیری زیادی داشتید. شد برای شما محدودیتی ایجاد کنند از آن جنسی که مهران مدیری چند وقت پیش گفته بود به جایی رسیده بود که نان شبش را نداشته؟
درباره این خاطرات من همیشه میگویم اگر بخواهید عمر مفید آریان را آن ۱۵ سال فعالیتش حساب کنی شاید جمعش ۴سال هم نشود. آنقدر که مدام فعالیت آریان به هر دلیلی متوقف میشد. نه اینکه ممنوع الفعالیت شود، در ایران ما حدود پنج، شش ماه از سال در موسیقی تعطیل هستیم. دو ماه محرم و صفر است، یک ماه رمضان است، دو دهه فاطمیه داریم و ... این در حالت عادی است که اگر هم کنسرت نمیدهی میتوانی بروی آهنگ ضبط کنی و ... یک زمانهای خاصی هست که در ایران می توانی فعالیت کنی به جز این داستان اتفاقهای دیگری میافتاد. مثلا وقتی آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد، حدود یک سال و خردهای کلا موزیک متوقف شد. میگفتند ما هنوز سیاستهایمان را درباره موسیقی نمیدانیم تا بعد دوباره موسیقی راه افتاد. باز دوباره بعد از اتفاقات ۸۸ مدتها هیچ برنامه و کنسرتی نبود. یا خیلی اتفاقات دیگری که میافتاد و فعالیتها متوقف میشد. آریان هم که به خاطر شرایطی که داشت و اولین گروه دختر و پسر بود و هزار و یک دردسر داشت. همه اینها را کنار هم بگذارید من میگویم عمر مفید آریان در ۱۵ سال شاید ۴ یا ۵ سال بود. خاطراتی که مینویسم بعضیهایش تلخ است ولی تلخهایی است که الان دیگر شنیدنش خندهدار است مثل همان داستانی که می خواستیم از نور لیزری استفاده کنیم از ما تعهد گرفتند سالن آتش نگیرد. تلخ است دیگر ولی الان خندهدار است. بعضی اوقات اینها را در توئیتر میگذارم و مردم استقبال می کنند. با خودم فکر می کنم ما چه استرسی کشیدیم و اعصابمان خورد شد ولی الان به آن میخندیم.
شما سالهای سختی را در موسیقی ایران گذراندید که بیشتر برای این بود که جز اولینها بودید. درباره آن سالها میگویید؟
ما در این مدتی که کار میکردیم در موسیقی ایران خیلی اذیت شدیم. نه اینکه فکر کنی فقط از سمتی که مخالف موسیقی بود. ما از دو طرف ضربه میخوردیم. یک طرف را سعی میکردیم رد کنیم از سمت دیگر بعد از آلبوم دوم و آهنگ پرواز و... که محبوبیتش را پیدا کرد ما از سمت دیگر مورد انتقاد قرار گرفتیم. از سیستمی که همین الان هم در شبکههای اجتماعی میبینید. جوی به وجود میآید که وقتی یک چیز را عام جامعه میپذیرد یک گروهی می آیند و می گویند این موزیک خوب نیست. ما را مسخره میکردند میگفتند این موزیک مهدکودکی است شما گروه سرود هستید، شما خواننده نیستید و ... از لحاظ فنی نمیگویم خیلی آریان قدر قدرت بوده ولی فعالیت قابل دفاع خیلی زیاد داشته. آریان کاندیدای جایزه بین المللی موسیقی شده، یکی از اساتید دانشگاه لندن درباره موسیقی در خاورمیانه کتاب نوشته قسمتی که دربارهاش توضیح داده درباره آریان بوده و اینکه چرا آن زمان محبوب شده و جامعه به چه چیزی نیاز داشت که آریان مورد توجه قرار گرفت. اگر قرار بود خیلی بد و داغون باشد که استاد دانشگاه لندن نمیآید دربارهاش کتاب بنویسد. درباره این قضایا ادعایی هم ندارم.
من همیشه گفتم ما هیچ کدام تحصیلکرده موزیک نبودیم، هر چه میزدیم دلی بود اما از بخش زیادی از فعالیتهایمان می توانیم دفاع کنیم. از دو جناح خیلی اذیت میشدیم. از این طرف به ما فشار می آوردند و از طرف دیگر یک مدتی علیه آریان حرف زدن روشنفکری شده بود و هنوز هم مهد کودک و گروه سرود را برایمان مینویسند. شما فکر کنید از این طرف با اینها درگیر بودیم و از آن طرف هم با کسانی که به خاطر دختر پسر بودن گروه و نوع موزیک و شکل گروه با آن مشکل داشتند. گروهی بودیم که هیچوقت در تلویزیون نشان داده نشد. البته تلویزیون درون مرزی چون میدانید که تلویزیون درون مرزی و برون مرزی با هم فرق میکنند. شما هیچوقت در تلویزیون گروه آریانی ندیدید. موزیکهایش بدون کلام پخش میشد و گاهی هم نمیدانم چه شد که یکی، دو بار آهنگهایش پخش شد و اسمش را هم به اشتباه آرین می نوشتند.
با آن محبوبیت و اسم خوبی که از شما وجود دارد فکر می کنید اگر بیایید و دوباره کار جدید ارائه کنی چقدر میتوانی مثل گذشته مورد توجه باشی؟
من هنوز جدی به این قضیه که این سبک را ادامه بدهم و کار کنم فکر نکردم. دوست دارم کار موزیک کنم ولی هنوز خیلی اما و اگر جلوی چشمم هست. این آهنگ تنهای تنها را هم واقعا دلی کار کردم. کنار کاری که اینجا انجام میدهم از ساعتهایی که بیکار بودم یا از روزهای تعطیلم گذاشتم و این کار را انجام دادم و جا دارد از کسانی که کمکم کردند تشکر کنم. امیر تفرشی عزیز که برای میکس و مستر کمک کرد، زینب بابایی و مهدی کاظمی که کار طرح را انجام دادند، داراب پهلوان که شعر را هدیه کرد و محسن و مهیار رجبپور و خانم مرتضوی کسانی که در شرکت ترانه کمک کردند که این کار بیرون بیاید و برایش مجوز گرفتند. این را واقعا دلی انجام دادم و نمیدانستم با این تفاوتی که نسبت به کارهای قبلی دارد چه تاثیری دارد و چه اتفاقی ممکن است بیفتد. هنوز هم شاید زود باشد بخواهم دربارهاش صحبت کنم.