مادر شهید «جنگجو» دعوت حق را لبیک گفت

خدایا سایه شوم جنگ رو از سر این سرزمین بردار تا دیگه نبینیم مادری اینجوری چشم انتظار عزیزش بشه
چه جگری ازش سوخته. چی کشیده

باسمه تعالی گویا این مادر از خدا میخواست تا وضع طفلش روشن شود وشاید از خدا چیز دیگری نمی خواست چند ساعت بعد از کسب اطلاع از شهیدش روح بزگوارش دیگر تحمل درد ورنج جسمش را نداشت به سوی حق شتافت چه سالیان درازی این مادر چشم به راه بوده واین انتظار ودلهره واضطراب چه تبعات مخربی بر جسمش داشته ایا حضرات مسئولین این مسائل را میفهمند ایا میدانند که هنوز مادرانی هستند گه چشم به راه فرزندشان هستند ودرب خانه شبها نیمه باز میگذارند که اگر فرزندشان امد که کلید ندارد پشت در نمامد وحضرات در سیکل معیوب لابی گری یار کشی حمله وپیروزی وجمع کردن غنائم مشغولند اقایان مدیر همیشه در این حلقه به سر میبرند وقتی به نقطه پیروزی میرسند مثل لاتهای جنوب تهران در دهه های گذشته عربده سر میدادند که شراب اهل ری خوریم حالا نخوریم پس کی خوریم جهت کسب اطلاع این موجودات میفرماییم افرادی هستند که ابدال هستند اگر خدا طوفان نوح راه نمی اندازد اگر کره زمین را بر سرتان نمیریزد به خاطرمادرانی از این جنس هست ولی مطمئن باشید عیشتان را منقص میکند

من با اینکه سنی ازم گذشته وقتی کمی دیر به خونه بر میگردم مادرم دم در منتظرم میمونه و در واقع همه مادران همینگونه اند، این مادر و خیلی از مادرانی که فرزندانشون سالها و شاید برای همیشه به خانه باز نگشتند در دلهایشان چه گذشت و چه کشیدند؟

سرانجام فرزند به آغوش مادر بازگشت

آذربایجان و تبریز مهد شیرمردان و شیرزنان تاریخ این مرز و بومند، خداوند نگاهبان ایران باد