به گزارش ایکنا:
حجت الاسلام عارف ابراهیمی از محققان و پژوهشگران حوزه علمیه قم در یادداشتی به بررسی ابعاد سیاسی و اجتماعی حضرت جواد الائمه(ع) میپردازد که متن آن در ادامه تقدیم خوانندگان میشود؛
نگاه اجمالی به زندگانی امام جواد(ع)
محمد بن علی بن موسی در ماه مبارک رمضان(۱) سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد(۲) و در ۲۹ ذیالقعده (۳) سال ۲۲۰ هجری قمری در حالی که بیست و پنج سال و چند ماه بیشتر نداشت(۴)، در دوران حکومت معتصم(۵) در بغداد به شهادت رسید.
امام جواد که دوران امامتش بیش از ۱۷ سال(۶) نبود، در دوران حیات خود یک مرتبه برای دیدار با پدر بزرگوار خود حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان(۷) سفر کرد و چند مرتبه از سوی خلیفههای عباسی دوران خود یعنی مامون و معتصم با اهداف مختلف نظیر زیر نظر گرفتن رفتار ایشان به بغداد سفر کرد.
دوران امامت حضرت جواد (ع) مصادف با عوامل و مشکلات سیاسی و اجتماعی بسیار تاثیرگذاری در جامعه اسلامی بود که به صورت اختصار در این یادداشت به بررسی آنها میپردازیم.
فرقههای ضاله و انحرافی
زیدیه، واقفیه، غلات، مجسمه، معتزله، اهل حدیث و اسماعیلیه برخی از فرقههای بود که در دوران زندگانی امام جواد (ع) حضور داشتند و دارای فعالیت و پیروان بسیاری بودند.
امام محمد تقی(ع) در مواضع و احادیث مختلف این فرق ضاله و انحرافی را نکوهش کرده و بر عدم پیروی از آنها تاکید ساخته است که در ادامه به چند روایات اشاره میشود.
الف) کتب أبو عبد الله البرقي إلى أبي جعفر الثاني عليهالسلام « أيجوز ـ جعلت فداك الصلاة خلف من وقف على أبيك وجدك عليهماالسلام؟ فأجاب لا تصل وراءه ».(۸)
امام جواد (ع) در این حدیث امت اسلامی را از اقامه نماز پشت سر کسانی که به امامتش اعتقاد نداشتند و بر برخی از ائمه نظیر واقفیان، اسماعیلیان، زیدیه توقف کردهاند، نهی کرده است.
ب) محمد بن الحسن، قال حدثنی أبو علی الفارسی، قال حکی منصور، عن الصادق علی بن محمد بن الرضا(علیهم السلام ) أن الزیدیة والواقفة والنصاب بمنزلة عنده سواء.(۹)
امام محمد تقی (ع) در حدیثی دیگر فرقههای زیدیه، واقفیه و نواصب(۱۰) را در یک ردیف میبیند.
ج) محمد بن الحسن ، قال حدثنی أبو علی، عن یعقوب بن یزید، عن ابن أبی عمیر،عمن حدثه ، قال سألت محمد بن علی الرضا(ع) عن هذه الآیة «وُجُوهٌیَومَئِذٍ خاشِعَةٌ عامِلَةٌ ناصِبَةٌ» قال نزلت فی النصاب والزیدیة والواقفة من النصاب.
امام جواد (ع) زیدیه، واقفیه و نواصب را مصداق آیه ۲ و ۳ سوره غاشیه بیان کرده است.
د) محمد بن الحسن البراثی، قال حدثنی أبو علی ، قال حدثنی محمد بن رجا الحناط، عن محمد بن علی الرضا(ع) أنه قال الواقفة هم حمیر الشیعة، ثم تلا هذه الآیةإِن هُم إِلّا کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلّ سَبِیلًا.
امام محمد جواد (ع) در حدیثی دیگر می فرماید «واقفیه الاغهای شیعه هستن» و سپس امام آیه ۴۴ سوره فرقان که می فرماید «هُم إِلّا کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلّ سَبِیلًا» را تلاوت کرد.
هـ) قال سمعت أبا جعفر( ع ) یقول و قدذکر عنده أبوالخطاب لعن الله أباالخطاب ولعن أصحابه ولعن الشاکین فی لعنه ولعنمن قدوقف فی ذلک وشک فیه ، ثم قال هذا أبوالغمر و جعفر بن واقد وهاشم بن أبیهاشم استأکلوا بنا الناس وصاروا دعاة یدعون الناس إلی مادعی إلیه أبوالخطاب،لعنه الله ولعنهم معه ولعن من قبل ذلک منهم، یا علی لاتتحرجن من لعنهم لعنهم الله فإن الله قدلعنهم ، ثم قال ، قال رسول الله من تأثم أن یلعن من لعنه الله فعلیه لعنة الله .(۱۱)
امام محمد تقی (ع) در این حدیث ابوالخطاب(۱۲) و پیروانش را لعن میکند. ابوالخطاب بنیانگذار فرقۀ غالی خَطّابیه و پایه گذاران اسماعیلیه بر این اساس امام با لعن وی و پیروانش درپی دوری امت اسلام از چنین افرادی است.
تقیه
تَقیه معنای پرهیز، پنهان کردن عقاید اصلی و قلبی خود، انجام امور و ابراز عقاید بر خلاف دیدگاههای اصلی و قلبی انسان است.
سياست تقيه و فعاليت مخفی ائمه اطهار (ع) و پیروانشان به دليل فشارهاي سياسي موجود و به منظور حفظ کیان تشيع بعد از شهادت امام حسين(ع) شروع شد و در دوران خلافت خلفای عباسی به اوج خود رسيد.
امام محمد تقی(ع) با توجه به آنکه بخش عمده دوران امامتش همزمان با خلافت مامون و ظهور و اوج فعالیتهای فرقههای ضاله و انحرافی بود از حربه و سیاست تقیه(۱۳) با هدف حفظ تشیع و مبارزه با عقاید انحرافی و گمراه بسیار بهره برده است.
ازدواج تحمیلی
مامون در سال ۲۰۴ هجری قمری دخترش «امّ الفضل» را به عقد امام جواد(ع) در آورد و روز پنجشنبه، شش روز به آخر ماه محرم سال ۲۱۵ هجری قمری در تکریت به خانه ایشان منتقل کرد.(۱۴)
بسیاری از کارشناسان اجتماعی معتقدند که یکی از بهترین افرادی که میتواند شوهر را در منزل زیر نظر بگیرد، همسر انسان است بر همین اساس مامون با استفاده از این حربه درصدد ازدواج دخترش با امام جواد (ع) بود تا بتواند به اسرار ایشان دست یابد و رفت و آمدشان را تحت نظر بگیرد.
عوام فریبی، کاهش فشار علویان و ادامه سیاستهای عباسیان علیه خاندان ائمه اطهار(ع) به ویژه پس از به شهادت امام رضا (ع) در خراسان از دیگر اهداف مامون بود.
تاریخ به خوبی گواه است که مامون نتوانست از این حربه سیاسی علیه امام جواد(ع) بهره ببرد زیرا محبوبیت امام روز به روز در میان مردم افزایش یافت و شیعیان بسیاری نظیر«محمد بن اسماعيل بن بزيع ابوجعفر مولى منصور عباسى» با هدف حمایت از کیان تشیع وارد دستگاه خلافت عباسی شدند.
مناظره با علما
یکی دیگر از حربههای سیاسی مامون علیه امام جواد (ع)، مناظره میان ایشان با علمای ادیان و مذاهب مختلف بود.
کاهش محبوبیت امام در نظر مردم، اثبات ادعای خود مبنی بر عدم آشنایی ائمه به فنون علم و استدلال، ایجاد سرگرمىهايى براى توده مردم برای انحراف افكار عمومى از مسائل اصلی جامعه و ضعفها حکومت و معرفی خود به عنوان یک حاکم عالم در جامعه اسلامی از اهداف ایجاد مناظرات میان امام جواد (ع) و عالمان ادیان و مذاهب مختلف بود.
مامون میپنداشت که به علت سن کم امام جواد (ع) میتواند به اهداف خود برسد به همین علت جلسات مناظره نظیره جلسه با «يحيى بن اكثم» در زمینههای مختلف برای امام (ع) ترتیب داد اما مأمون از اين جلسات ناكام بيرون آمد و نه تنها به هدفش نرسيد، بلكه نتيجه معكوس گرفت.
مقابله با فتوا و احادیث ناصحیح
باتوجه به پیدایش و رواج مذاهب مختلف اسلامی و بیان احادیث و نظریات فقهی به اسم اسلام، امام جواد (ع) در دوران امامتشان به مقابله و تصحیح احادیث و فتواهای غلط پرداخت که یکی از معروفترین آنها رد فتوای فقهی «ابن ابى دُؤاد»(۱۵) پیرامون قطع دست سارق و تکذیب حدیث «يحيى بن أكثم بن محمد التميمی»(۱۶) در مجلس مامون بود.
تربیت اصحاب
یکی از سیاستهای خلفای عباسی برای مقابله ائمه اطهار (ع) دور ساختن شیعیان و محبان از ائمه بود که در هر دوره زمانی این سیاست دارای اوج و فرود بوده است؛ مامون و معتصم به عنوان دو تن از خلفای عباسی نیز از این قاعده مستثنی نبودند و هر کدام به اندازه خود در مسیر دیدار شیعیان با امام جواد (ع) سنگ اندازی میکردند به طوری که امام مجبور بود با استفاده از سیاستهای مختلف نظیر تقیه، تعیین نماینده و وکیل ارتباط خود با محبان و پیروان اهل بیت (ع) را حفظ کند بر همین اساس شاهد حضور نمایندگان امام در کشور و شهرهای مهم جهان اسلام نظیر بغداد، واسط، ری، بصره، قم، سیستانی، همدان، اهواز و کوفه(۱۷) در آن دوران بودیم.
نتیجه
دوران زندگانی ائمه اطهار (ع) با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است و ایشان به شیوههای مختلف با سیاستهای خصمانه خاندان بنی امیه و بنیالعباس و فرقههای ضاله و انحرافی،برخورد کردهاند که از آن جمله می توان به تقیه، مناظره با علما، تربیت شاگردان، خطبه و دعا اشاره کرد. این اقدامات اهل بیت(ع) موجب شده است که محبان ایشان، شیعیان و کارشناسان علوم مختلف از جمله سیاستمداران، جامعه شناسان، روانشناسان در برابر مکتب معصومان (ع) زانوی تلمذ زنند و به سیره آنان تمسک جویند تا بتوانند از این طریق،از بحرانهای مختلف عصر حاضر مانند وجود جریانهای تکفیر به سلامت عبور کنند و به سعادت دنیوی و اخروی دست یابند.
پینوشت:
۱ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹.
۲ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶.
۳ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری،۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۲؛
۴ کلینی، اصول الکافی، ص ۴۹۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۲۶؛ محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الإمة، ص ۲۰۸
۵ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۵.
۶ نوبختی، فرق الشیعه،۱۴۰۴ق، ص۸۸.
۷ بیهقی، تاریخ بیهق،۱۳۶۱ش، ص۴۶.
۸ صدوق، من لایحضر،۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۹؛ طوسی، تهذیب،۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۸.
۹ شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۲۲۹، ۴۶۰.
۱۰ نواصب به کسانی گفته میشود که با امام علی (ع)یا امامان شیعه دشمن باشند. (صنعانی،۲/ ۴۴۳ ؛ حلی، ۲۷۷؛ خوئی ۲/ ۸۵)
۱۱ سلسله سند حدیث: «فی هاشم بن أبی هاشم و أبی السمهری و ابن أبی الزرقاء و جعفر بن واقد و أبی الغمرحدثنی محمد بن قولویه و الحسین بن الحسن بن بندار القمی، قالا حدثناسعد بن عبد الله، قال حدثنی ابراهیم بن مهزیار و محمد بن عیسی بن عبید، عن علی بن مهزیار»
۱۲ ابوالخطاب، محمد بن ابی زینب مِقلاص اسدی، ملقب به بَرّاد اَجدَع که در منابع از او به عنوان بنیانگذار فرقۀ غالی خَطّابیهیاد شده است و میبایست او را در زمرۀ انقلابیون آغاز عصر عباسی به شمار آورد. همچنین از وی به عنوان یکی از پایه گذاران اسماعیلیه و نیز در شمار مرتبه «ابواب» در سلسله مراتب مقدس نصیریه نام بردهاند.
۱۳ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
۱۴ کتاب «بغداد» تأليف ابوالفضل احمد بن ابى طاهر كاتب، ص ۱۴۲ـ ۱۴۳
۱۵ ابن ابى دُؤاد در دوران خلافت مأمون و معتصم، مورد اطمینان آنان و قاضى بغداد بود. (مجلسى، همان كتاب، ص۵، پاورقى)
۱۶ عالم و قاضی اهل بصره که در ۲۲ذی الحجه ۲۴۲ هجری قمری فوت کرده است.
۱۷ جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.