فرارو- دکتر رحمت ا... قلی پور*؛ آخرین جلسه ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی عصر روز دوشنبه 22 خرداد 1396 به ریاست معاون اول رییس جمهور برگزار شد. دكتر جهانگیری در این جلسه اظهار داشت که "فساد در کشور هر روز به اشکال مختلف بروز پیدا می کند ... و هر بار چهره فساد عوض می شود و وظیفه ما این است که مبارزه ریشه ای و شناسایی و برخورد با کانون ها و گلوگاه های فساد و پیشگیری از بروز تخلفات را در اولویت قرار داده و با جدیت برای انسداد گلوگاه های فساد تلاش کنیم ".
نگارنده به متولیان مبارزه با فساد این راه حل را پیشنهاد میکند که برای مبارزه با فساد قبل از هر چیز بايد نظام مدیریتی کشور را اصلاح نمود. این مسیرکم هزینهتر، ریشه ایتر و نيز بادوامتر خواهد بود. اصلاح نظام مدیریتی به این معنا است که ساختارها، خط مشی ها، فناوری و فرایندهای انسانی- اجتماعی باید اصلاح شود. بیراهه نروید. کشور نه زمان کافی در اختیار دارد و نه منابع لازم برای بیراهه رفتن.
آنچه که امروز به آن نیازمندیم یک نظام مدرن مدیریتی است که در آن ساختارها به درستی تعریف شده باشد، کنترلها در فرایند و توسط عامل غیر انسانی یعنی ماشین انجام شود و خط مشی ها با روش تجزیه و تحلیل سود و منفعت و در یک فرایند تحلیل منطقی شکل گیرد. نظام انسانی - اجتماعی سازمانها اصلاح شود و به موجب آن عزل و نصبها مبتنی بر مدل شایستگی باشد. دولت ها با توجه به نقش حساس و کلیدی که بر عهده دارند باید بهترین ها را برای مشاغل خود انتخاب نمایند.
این ایام رییس جمهور و همکارانش در تدارک تکمیل کابینه خود از معاونان رییس جمهور تا وزرا و معاونین وزیر و روسای سازمان ها و بنگاه های دولتی و ساير پست هاي مديريتي هستند.
پرسش این است که شعاع و وسعت دیدن و در جستجوی افراد بودن برای مشاغل کلیدی چه میزان است . در کشوری که دموکراسی آن دچار خلا تحزب است برای یافتن انسان های شایسته چه باید کرد. آنچه که متاسفانه رخ داده است روش "در دیدگان" بودن است. به این معنا که هر کس با زیرکی خاص خود توانست خود را در دیدگان مدیر(بخوانید رئیس جمهور یا افراد حلقه اولش) برساند پس به پست و جایگاه رسیده است و در غیر اینصورت باید در عزلتی بنشیند و گذر ایام کند، اگرچه شایسته باشد. با این روش، شایستگان با توجه به منش آنان که به منظور تصدی پست های مدیریتی حاضر نیستند به هر قیمت و با هر روشی تمسک کنند از بدنه مدیریتی کشور حذف می شوند و بعضا افرادی به این جایگاه ها دست می یابند که ضمن آنکه از شایستگی لازم برخوردار نیستد از ابتدا با هدف دسترسی به منابع برای رانت در تکاپوی ورود به سیستم هستند و فساد نیاز از همینجا وارد سیستم می شود.
راه حل این موضوع داشتن بانک نخبگان و بررسی و انتخاب از میان آنان برای مشاغل دولتی است. نظام کار راهه شغلی از دیگر راه حل ها است. این نظام کمک می کند که افراد در مسیر شغلی خود مدارج ارتقا را طی نمایند. راه حل دیگر بر مبنای نظریه انتخاب عمومی پیشنهاد می شود. روش برگرفته از این دیدگاه اداره بخش دولتی به شیوه ممیزی عملکرد است. مدیر یا کارگزار دولت باید بر اساس داده و ستانده عمل کند.
چقدر منابع صرف می کند و چقدر ستانده به سیستم تحویل می دهد. یکی از تکنیک های آن بودجه ریزی عملیاتی است و با این روش بودجه ریزی، مدیران کاملا در چارچوب منضبط مالی قرار می گیرند و به لحاظ ساختاری امکان برداشت غیر قانونی از منابع دولتی را نخواهند داشت. شاید بتوان "لایحه مدیریت تعارض منافع" را در این راستا تعریف نمود. اداره بنگاه های دولتی به روش بخش خصوصی و به پیمان سپردن این بنگاه توسط دولت که مالک آن است از دیگر روش ها برای جلوگیری از فساد در این بخش است. مکانیزه کردن و به ماشین سپردن کنترلرها و حذف عامل انسانی از دیگر روش ها برای کنترل فساد در کشور است.
عامل انسانی معمولا خطا پذیر و اغفال شونده است. اما ماشین با قابلیتی که در دنیای مدرن برای آن تعریف شده است هم از ضریب خطای بسیار کمتری برخوردار است و هم تطمیع نخواهد شد. در نتیجه به محض مواجه با هر مسیر فساد آلود هشدار می دهد و ادامه روند را غیر ممکن خواهد ساخت.
این نوشتار بنا ندارد به همه این راه حل ها بپردازد. هدف آن برحذر داشتن دست اندرکاران مبارزه به فساد از افتادن در شعارهای تکراری است و این پیام را می رساند که اگر اراده قوی بر مبارزه با فساد است باید با این پدیده شوم به دور از وعظ و موعظه و اقدامات سطحی و شعاری و تنها با روش سیستمی مواجه شد و اقداماتی از جنس اصلاح ساختارها، روش ها، فرایندها و در یک کلمه اصلاح نظام مدیریتی، در دستور کار ایشان قرار گیرد.
*استاد دانشگاه تهران و قائم مقام مركز پژوهشهاي مجلس