bato-adv
کد خبر: ۳۱۳۶۳۶
امیر هاشمی‌مقدم

وقتی متحد فرهنگی، دشمن سیاسی‌مان می‌شود!

در دو روز گذشته، خبرهایی از مخالفت تاجیکستان با عضویت ایران در سازمان منطقه‌ای شانگهای منتشر شده است. تاجیکستان یکی از نزدیکترین فرهنگها را با کشور ایران دارد؛ اما در طول 26 سالی که از استقلالش می‌گذرد (و با وجودی که ایران نخستین کشوری بود که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت)، این دو کشور نتوانسته‌اند روابط گرمی، به‌ویژه در زمینه فرهنگی داشته باشند.
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۴ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۶
فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ در دو روز گذشته، خبرهایی از مخالفت تاجیکستان با عضویت ایران در سازمان منطقه‌ای شانگهای منتشر شده است. تاجیکستان یکی از نزدیکترین فرهنگها را با کشور ایران دارد؛ اما در طول 26 سالی که از استقلالش می‌گذرد (و با وجودی که ایران نخستین کشوری بود که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت)، این دو کشور نتوانسته‌اند روابط گرمی، به‌ویژه در زمینه فرهنگی داشته باشند.

روابط دو کشور تا دو سال پیش، اگرچه نه در حد ایده‌آل و مورد انتظار، اما به‌هرحال تا حدی قابل قبول پیش می‌رفت. اما تیرگی روابط به‌ویژه از یک سال و نیم پیش و سفر رهبر حزب مخالف «نهضت اسلامی تاجیکستان» به ایران، تیره‌تر شده است. سفر چند روز پیش دکتر ظریف به ترکمنستان و قرقیزستان، در حالی‌که تاجیکستان را از قلم انداخت، باعث افزایش گمانه‌زنی‌ها شده است. و اکنون خبر مخالفت تاجیکستان با عضویت ایران در شانگهای، آینده روابط دو کشور را مورد پرسش قرار داده است.

در واقع اختلاف دو کشور بیشتر بر سر گزینش یکی از این دو عامل است: فرهنگ یا دین؟ یا به عبارت دیگر، ایران‌گرایی یا اسلام‌گرایی؟

تاجیکستان همچون دیگر کشورهای تازه استقلال‌یافته، بلافاصله تلاش کرد عناصر هویتی‌ای که در طول هفتاد سال سیطره حکومت شوروی از آنها دریغ شده بود را باز یابد. در این راه، زبان و خط از یکسو، و تاریخ و تمدن از سوی دیگر برای‌شان برجسته‌تر بود.

زبان و خط فارسی/تاجیکی: بحث درباره بازگشتن به الفبای فارسی که در میان تاجیکان «الفبای نیاکان» خوانده می‌شود، حتی یک سال پیش از استقلال این کشور در بین مردم و روشنفکران تاجیک داغ شده بود. در سال 1991 و بلافاصله پس از استقلال، خط سیریلیک را به فارسی بازگرداندند. اما تنها شش ماه این فرایند دوام آورد و سپس دوباره به خط سیریلیک باز گشتند.

دلیل اصلی بازگشت‌شان به خط سیریلیک، کمبود امکانات بود. بازگشت به خط فارسی نیازمند انتشار همه کتابهای آموزشی مدرسه و دانشگاه به خط فارسی، آموزش این خط و انتشار کتابهای علمی و ادبی و... به آن بود. تاجیکستان به‌عنوان فقیرترین کشور آسیای میانه، توانایی انجام چنین کاری را نداشت. بنابراین منطقاً نیازمند و چشم به راه همکاری از سوی ایران بود که برآورده نشد.

در این میان، ترکیه راه درست را پیمود. این کشور تلاش کرد در بین کشورهایی که ترک و خویشاوند می‌نامیدشان، الفبای لاتین ترکی را رواج دهد و موفق شد الفبای جمهوری آذربایجان و ترکمنستان را تغییر دهد. حتی پس از آنکه کشورهای ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان بر الفبای سیریلیک روسی ماندند هم، ترکیه ناامید نشد.

به نظر می‌آید این تلاشها باز هم دارد به ثمر می‌نشیند. تا آنجا که در هفته گذشته خبری در بین دوست‌داران خط ترکی لاتین دست به دست شد که قزاقستان هم دارد به کاربران این خط می‌پیوندد. به نظر می‌آید تلاشهای ترکیه، دیر یا زود بر ازبکستان و قرقیزستان هم اثرگذار شود.

اما تنها کشور فارس‌زبان، یعنی تاجیکستان، با وجودی که هم دولتمردان و هم مردمش تشنه خط و زبان فارسی هستند (یا یک پیاده‌روی ساده در خیابانهای شهرهایی همچون دوشنبه و خجند و دیدن دست‌فروشان بسیاری که کتابهای سعدی و حافظ و فردوسی و... را می‌فروشند -هرچند به خط سیریلیک، می‌توان به این امر پی برد).

اما این عطش خط فارسی، دست‌کم بین بخش عمده‌ای از دولتمردان فروکش کرد؛ از یکسو برای هزینه زیادی که بر این کشور فقیر تحمیل می‌شد و از سوی دیگر، یکی از نگرانی‌های جدی اینان، نفوذ اسلام‌گرایی از راه کتابهای خط فارسی بود.

اکنون موسیقی پاپ و خوانندگانی که در ایران ممنوع هستند، یکی از اثرگذارترین عوامل در حفظ زبان فارسی در تاجیکستان به‌طور ویژه، و آسیای میانه به‌طور کلی به شمار می‌آیند. مسئولین تاجیکستان تاکنون بارها پیشنهاد راه‌اندازی یک تلویزیون مشترک فارسی برای سه کشور ایران، تاجیکستان و افغانستان را طرح کرده‌اند؛ اما به نظر می‌آید این پیشنهاد نادیده گرفته شده است.

دولت تاجیکستان همچنین از حذف پسوندهای روسی در نام خانوادگی حمایت کرده و به جای آن، کتابچه‌ای تدوین نموده که در آن سه هزار و پانصد نام ایرانی آمده و شهروندان تاجیک باید نام فرزندان‌شان را از آن میان برگزینند.

ایران‌گرایی: تاجیکستان کشوری است که ایران‌گرایی و توجه به تاریخ و تمدن ایران پیش و پس از اسلام در آنجا، بسیار برجسته‌تر و جدی‌تر از ایران پیگیری می‌شود. تاجیکان هیچ ابایی ندارند از اینکه خود را ایرانی بنامند و بارها خود را تکه‌ای جدا افتاده از ایران نامیده‌اند. در کنار حکومت سامانیان که برای تاجیکان بسیار مهم است، حکومتهای پیش از اسلام، به‌ویژه هخامنشیان و سپس ساسانیان نیز اهمیت ویژه‌ای دارید؛ آن هم در حالی‌که در ایران از هیچ تلاشی برای تخریب این تمدن‌ها فروگذار نمی‌شود. یعنی اکنون تاجیکستان نگاهبان و پاسدار بهتری برای تاریخ و تمدن ایرانی است.

با بیان چند نمونه، این برجستگی تاریخ و تمدن ایران باستان را در تاجیکستان نشان می‌دهم:

1- در شمال غربی تاجیکستان، بین شهرهای خجند و پنجیکت، شهری وجود دارد به نام استروشن. اما مردمانش شهر خود را «کورش‌کده» می‌نامند. بر پایه داده‌های تاریخی، کورش هخامنشی این شهر را برای پیشگیری از تاخت و تاز اقوام مهاجم بنا کرد. از همین رو است که چندین سال پیش، جشنهای بسیار باشکوه دو هزار و پانصد ساله در این شهر برگزار گردید.

2- جشن نوروز در تاجیکستان به‌صورت رسمی و بسیار پرشکوه با حضور رهبران سیاسی این کشور، همه ساله در نوروزگاه برگزار می‌گردد که ماکت بسیار بزرگی از تخت جمشید است. یعنی در حالی‌که در ایران ماکت تخت جمشید از میدان ونک برداشته شد، در تاجیکستان ماکت بسیار بزرگتری از این سازه تمدنی ساخته شده است.

3- در همه موزه‌های بزرگ این کشور (همچون موزه ملی در شهر دوشنبه یا موزه خجند)، بخش قابل توجهی به تمدن هخامنشیان و تمدن ساسانیان اختصاص یافته است.

4- تاجیکستان امید تاجیکان فارسی‌زبان آسیای میانه است. این کشور در حد توان خود به فارسی‌زبانان ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان یاری می‌رساند تا پاسدار زبان فارسی‌ای در کشورشان باشند که هر روز بر اثر فشارهای سیاسی و فرهنگی، ضعیفتر می‌شود. آن هم در حالی‌که بسیاری از مردمان ایران نمی‌دانند در این کشورها گروه‌های پرجمعیت فارسی‌زبان زندگی می‌کنند.

اما این اقدامات به نظر می‌آید چندان مورد تایید مقامات سیاسی و فرهنگی ایران نباشد و تلاش بیشتر، برای توجه به جنبه‌های دینی و مذهبی در این کشور است. همین عامل، یعنی تاکید بیش از حد ایران بر گسترش ارتباطات دینی، پاشنه آشیل‌مان در آسیای میانه شده است. بیشتر این کشورها ترس زیادی از نفوذ دینی ایران در سرزمین‌شان دارند و از همین رو، پس از ناامیدی‌شان از افزایش ارتباطات فرهنگی و تاریخی با ایران، تلاش‌شان در راستای محدودسازی این روابط بوده است. به گونه‌ای که برای نمونه، اکنون دریافت ویزای ترکمنستان برای ایرانیان دشوارتر از ویزای کشورهای اروپایی است.

دعوت یک سال و نیم پیش ایران از محی‌الدین کبیری، رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان که فعالیتش در این کشور ممنوع اعلام شده و خودش نیز فراری است، برای حضور در بیست و نهمین کنفرانس وحدت اسلامی در تهران، میخ آخر را بر تابوت روابط فرهنگی دو کشور زد. دولت تاجیکستان به این اقدام ایران اعتراض رسمی کرد و چند روز پس از این رویداد، امامعلی رحمان، رئیس جمهور این کشور در سفری اعلام‌نشده به عربستان، با پادشاه و دولتمردان این کشور دیدار کرد. در این دیدار تفاهم‌نامه‌هایی برای گسترش روابط دو کشور تاجیکستان و عربستان امضا گردید که کارشناسان آنرا خط و نشان کشیدن تاجیکستان برای ایران ارزیابی کردند.

اکنون مخالفت صریح تاجیکستان با عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای، به اندک تردیدهای باقی‌مانده پایان داد.


bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv