صادق زيباكلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشت روزنامه اعتماد مینویسد:
اگر چه از ابتداي روي كار آمدن آقاي روحاني در راس قوه مجريه جريان مخالف به تخريب دستاوردها و تلاشهاي دولت روي آورده بود اما حجم اين حملات بعد از انتخابات مجلس دهم بسيار افزايش يافت.
اصولگرايان وقتي در انتخابات مجلس دهم در سال ٩٤ با آن شكست سنگين در تهران و بسياري از مراكز استانها مواجه شدند و متوجه شدند هيچ شانسي برايشان در انتخابات رياستجمهوري ٩٦ باقي نمانده است، به سراغ استراتژي حمله همهجانبه و تخريب دولت روحاني رفتند. در مورد مسائلي چون برجام، حقوقهاي نجومي و بهانههاي مختلف شروع به حمله به دولت آقاي روحاني و تخطئه آن كردند.
مردم و به خصوص اقشار و لايههاي تحصيلكرده و نسلهاي بعد از انقلاب و در شهرستانهاي بزرگ تحت تاثير اين نوع تخريبها قرار نگرفتند و حتي واكنش مردم در خلاف جهت خواست آنان بود. به نظر ميرسد كه در انتخابات آتي نيز تبليغات اصولگرايان تاثير چنداني روي آنها نداشته باشد و عملا كارهاي آنها در اين مورد بينتيجه خواهد بود. البته معني اين حرف اين نيست كه ميزان محبوبيت و موفقيت دولت آقاي روحاني خيلي بالاست.
آقاي روحاني از برخي جهات نتوانسته واقعا حمايتي را كه ٢٤ خرداد ٩٢ وجود داشته، نگه دارد. برخي اقشار امروز از نتيجه بخش بودن عملكرد دولت بر زندگيشان نااميد شدهاند. اگر در شرايط كنوني انتخابات رياستجمهوري برگزار شود تصور نميكنم آقاي روحاني همان ١٨ ميليون راي سال ٩٢ را بياورد. ضمن اينكه بعيد است از الان تا ارديبهشت سال آينده نيز تغيير و تحولات زيادي رخ دهد و اين مقدار راي افزايش يابد.
بنابراين سبد راي آقاي روحاني با چند ميليون كاهش براي دور دوم انتخابات مواجه خواهد شد. ليكن با همان ميزان راي نيز شانس پيروزي آقاي روحاني در انتخابات آتي بسيار بالاتر است. در مقابل هيچ شانسي براي اصولگرايان در انتخابات آتي وجود ندارد. با وجود تمام حملات و تهاجماتي كه عليه دولت آقاي روحاني انجام ميشود، اين تخريبها به پيروزي منجر نخواهد شد.
شانس گزينههايي كه امروز اين جريان مطرح ميكند از جمله آقايان قاليباف و جليلي نسبت به سال ٩٢ بيشتر نشده است. نه آقاي جليلي به ٤ ميليون رايش اضافه خواهد شد و نه آقاي قاليباف. در حالي كه به نظر ميرسد حتي از سبد راي آنها كاسته شده باشد و آنها شانس سال ٩٢ را نيز در انتخابات نداشته باشند. از همان زمان كه دولت اقدام به عقد قرارداد برجام با ديگر كشورها كرد، مشخص بود كه اصولگرايان و به خصوص جريان تندرو، مخالف سرسخت آن هستند.
آنها از ابتدا مخالف مذاكرات و هر نوع توافقي بودند و همچنان كه نامزدهايشان در جريان انتخابات ٩٢ نيز بارها اعلام كرده بودند كه موافق توافق با كشورهاي دنيا نيستند. دليل اين امر كاملا واضح است. اگر قرار باشد با امريكاييها به توافق برسيم، تمام هيمنه جريان تندرو فرو ميريزد. اگر قرار باشد برجام به نتيجه برسد و در برخي جهات پيامدهاي مثبتي براي كشور داشته باشد، اين جريان دچار بحران هويت ميشود. از اين رو طبيعي است كه آنها با برجام مخالفت كنند و مدام تبليغ كنند كه برجام با شكست مواجه شده است و امريكا زير تعهداتش زده است.
در مقابل چنين تبليغاتي البته دولت نبايد منفعل باشد. دولت بايد حقايق و واقعيتهاي برجام را به مردم توضيح دهد؛ مسامحهكاري نكند. تيم رسانهاي دولت بايد به طور جدي به كار بيفتد و واقعيتها را به مردم اطلاعرساني كند. دولت بايد صريح و علني موضعگيري كند كه آيا امريكاييها برجام را نقض كردهاند و آيا غربيها به تعهدات خودشان عمل كردهاند يا خير.
دولت آقاي روحاني بايد در مقابل تخريبهايي كه نسبت به برجام صورت ميگيرد پاسخگو باشد. سكوت در اين مورد بدترين واكنش محسوب ميشود. اين تخريبها در مورد برجام تا به حال چندان تاثيري نداشته است ولي در عين حال بيتاثير هم نيست. بنابراين آقاي روحاني بايد تا حدي كه از مسير حركتش باز نميماند، پاسخ جريان امريكا ستيز در مورد برجام را بدهد.