شبهمناظره مكتوب كرباسچي و سليمي نمين به ايستگاه جديدي رسيده است. پس از پاسخ سليمي نمين به جوابيه كرباسچي حالا شهردار اسبق تهران در سومين نامه خود بار ديگر اظهارات سليمي نمين را زير سوال برده و اينبار صريحتر و بيپرواتر از قبل به سخنان سليمي نمين پاسخ داده است. اين نامه كه در خبرگزاري تسنيم منتشر شده در ادامه ميآيد: پس از پاسخ دوم بنده به نوشتههاي بيارتباط آقاي سليمي نمين، ايشان دوباره دست به قلم شدند و پاسخ ديگري را و اينبار در خبرگزاري تسنيم منتشر كردند كه تنها نتيجه آن اثبات تمامي مطالب اوليه بنده است و معلوم نيست كه اين نوشتهها چه چيزي را ميخواهند انكار كنند؟
١- وي در پاسخ اخير خود در توجيه جمله عجيب خود مطابق با عذر بدتر از گناه رفتار كرده و نوشته است كه: «اين سخن كه «كرباسچي بسيار پيچيده عمل ميكرد، آن موقع هيچ چيز در شهرداري مكتوب نميشد.» را نابخردانه خواندهايد... خواننده اظهارات بنده و شما از سخن بالا اينگونه برداشت نميكند كه در شهرداري تحت مديريت شما امور عادي، مكتوب نميشده است بلكه همگان ميتوانند اين نكته ساده را دريابند كه مراد از آن امور خلاف قانون است. اين ادعا بهمانند آن است كه اگر مجرمي بهدليل حرفهاي بودن، اثري از خود در صحنه جرم بر جاي نگذاشت نتوانيم بگوييم جرمي به وقوع پيوسته است.» انسان تعجب ميكند كه فردي مدعي سهدهه روزنامهنگاري باشد و معناي جمله خود را متوجه نشود و جالب اينكه ميپذيرد مردم معناي ديگري را از آن برداشت ميكنند، گويي كه مردم وي را ميشناسند كه جملات غيردقيق بيان ميكند و مسووليت اصلاح سخنان اشتباه او را خوانندگان به عهده ميگيرند. از اين پس ديگر هيچ نقدي بر اظهارات ناصواب وي نبايد بشود، چون مردم موقع خواندن آن را اصلاح ميكنند!
حمله اول با عبارت «نابخردي»به علاوه گزاره اخير وي دقيقا همان سخن نابخردانهاي است كه پيش از اين مدعي آن شديم. اگر كسي مجرم است طبعا بايد جرم او اثبات شود و در اين صورت حتما اسناد و دلايل كافي وجود دارد وگرنه كسي را بدون سند محكوم نميكنند، پس اگر سندي ندارد، يعني جرمي را نميتوان به او منتسب كرد. كسي را كه در ٦٠ سالگي با بديهيات شرع و قانون ناآشناست چگونه بايد توصيف كرد؟ نابخردي كمترين وصف براي او است.
جالب اينكه ايشان در دفاع از بخشش املاك نجومي (كه به طورضمني اصل بخششها را تاييد كردهاند) در همين پاسخ خود اين جمله را گفتهاند كه: « چگونه تصور ميكنيد ميتوانيد قبل از اثبات وقوع جرم به مخاطب خود القا نماييد كه بنده نهتنها از موضع حقطلبانه سخن نميگويم بلكه همچون وكيل مدافعي به منفعت مادي چشم دوختهام؟... بنده بهصراحت اعلام كردم در صورتي كه وقوع تخلف در شهرداري اثبات شود با تمام توان قلمي خود در مقام محكوم نمودن مديريت كنوني شهر تهران برخواهم آمد.»
خبري از رسيدگي به تخلفات شهردار نيستچرا در مورد ديگران كه رسيدگي شده و جرمي كه مورد نظرتان است اثبات نشده، چشم بسته و بدون سند و با اقرار به نبودن سند، مدعي جرم ميشويد ولي در مورد نامزد مورد حمايت خودتان كه همه اسنادش منتشر شده تا تشكيل و صدور حكم از دادگاهي كه نه به بار است و نه به دار، دفاع مطلق ميكنيد؟ شما خيلي نگران نباشيد خبري از رسيدگي نيست كه شما را به زحمت موضعگيري بيندازند. آسوده سر بر بالين بگذاريد. جالب اينكه وقتي ديدهاند اين دفاع خيلي گرانتر از آنكه فكر كردهاند برايشان تمام شده نوشتهاند: «مطمئن باشيد كارنامه بيش از سه دهه عملكرد رسانهايام در مقابله با فساد را بهسهولت نخواهيد توانست با توسل به توهين و افترا مخدوش سازيد.» عرض ميكنم همين يك مورد دفاع از بذل و بخششهاي ٢٢٠٠ ميلياردي كه لااقل ادعا شده است براي سه دهه كه هيچ اگر سه قرن هم با فساد مقابله ميكرديد، آن را جبران و باطل ميكرد! ضمن اينكه براي هركسي كه اين ادعاي آقاي سليمي را بشنود و وضع امروز فساد را ببيند ضمن دعاي وافر به جان ايشان كه اينقدر كارنامه موثري درمبارزه با فساد داشتهاند واقعا به فكر فرو ميرود كه اگر عملكرد ٣٠ ساله ايشان نبود چه وضع اسفناكي پيش ميآمد...!
سليمي نمين انجمن حجتيهاي است؟
من كه نميدانم شما ٣٠ سال چه مبارزهاي با فساد كردهايد و چه دستاوردي داشتهايد ولي ميخواهيد بدانيد چرا اين ٣٠ سال مبارزه با فسادتان ثمري نداشته؟ چون اين مبارزه هم دقيقا مثل همان فعاليتهايتان در انجمن حجتيه بوده تماما ذهني و بينتيجه. خودتان هم اين را آخر كار فهميديد و به همين دليل هم سال ١٣٥٦ و در اوج نهضت انقلاب همه آن را رها كرديد و سالها به انگلستان كوچ فرموديد...
٢- آقاي سليمينمين در ادامه نوشتهاند كه:«براي نمونه، شما در دوران مديريتتان بر شهرداري، كميسيون ماده ٥ را به عنوان تنها مرجع قانوني تصميمگير در زمينه بلندمرتبه سازي، ناديده گرفتيد و از طريق يك كميسيون منتخب خودساخته به حلوفصل مساله بلندمرتبهسازي پرداختيد... اگر بنده بتوانم ثابت كنم دليل اقدام غيرقانوني شما در كنار گذاشتن كميسيون ماده٥ بر جاي نگذاشتن نشاني از تخلف بوده است آيا باز هم ميتوانيد حرمتشكنانه ادعاي مرا نابخردانه بخوانيد؟» ظاهرا آقاي سليمي مثل اشتباهات واضحي كه درباره تعاونيها اظهار داشتند، بياطلاع از امور مشابه هستند و كساني كه اين نكته را به ايشان گفتهاند چون خودشان جرات بيان ندارند و ميدانند كه نادرست است، آن را از طريق آقاي سليمي بيان كردهاند. كميسيون منتخب زيرمجموعه كميسيون ماده ٥ بوده ودر جهت استيفاي حقوق شهرداري تشكيل ميشده و هيچ پروانهاي بدون تاييد نهايي كميسيون ماده ٥ صادر نميشده است. اينها كه مستند است. برويد خلاف آن را بياوريد. اگريك پروانه خلاف قانون و بدون مصوبه كميسيون ماده ٥ كه ميگوييد مرجع قانوني تصميمگير بوده است، آورديد بقيه حرفها پذيرفتني است، ولي هرگز پيدا نميكنيد و چنين چيزي نيست. مسوولان همان كميسيون منتخب نيز شش ماه در زندان انفرادي بودند تا بلكه چيزي نصيب هم جناحيهاي آقاي سليمي نمين شود ولي چيزي نصيب بازجوها نشده و همه تبرئه شدند. به علاوه همينهايي كه ميگوييد در صورت صحت به معناي وجود مدرك است چون اگر ساختماني بدون تاييد كميسيون ماده ٥ ساخته شده، تخلف قانوني است. پس چطور ميگوييد مدرك نگذاشتهاند؟ ظاهرا نابخردي حدي ندارد.
توهمات به جاي تخلفاتگذشته از همه اينها موضوع كميسيون منتخب و به فرض صحت بقيه توهمات شما اين مساله چه ربطي به اتهامي دارد كه شما زدهايد و گفتهايد من بدون حساب و كتاب املاك شهرداري را بذل و بخشش كردهام؟ همه حرف من اين است كه شما يك مورد از اين بذل و بخششها را بگوييد. اين همه نوشتهايد ولي يك كلمه جواب من را ندادهايد.
٣ - آقاي سليمي در پاسخ به اين سوال كه مدارك خود را در كانال تلگرامي بگذاريد، حاشيه رفته و نوشتهاند كه: «از اينكه به فردي ناآشنا با پيشرفت علم ارتباطات! يادآور شديد كه ميتواند مطالبش را در كانال تلگرامي قرار دهد سپاسگزارم، اما اطمينان داشته باشيد كه از غبارآلودگي و آلوده بودن فضاي مجازي بياطلاع نيستم، لذا نهتنها آن را عامل رشد سياسي نميدانم كه صرفا مسيري كمهزينه براي جريانات سياسي پيشرفته! و گامنهاده در وادي تخريب ميپندارم.» نميدانيم چقدر گفتن اين جمله كه «اشتباه كردم و عذر ميخواهم» سخت است كه به جاي اين آسمان و ريسمان بافتن از بيان آن پرهيز ميكنند. بگوييد اشتباه شده هم براي خودتان بهتر است و هم براي خوانندگان.
به علاوه در همين پاسخ هم نوشتهايد كه: «اگر بنده بتوانم ثابت كنم...» وقتي كه هنوز هم با اما و اگر حرف ميزنيد، چگونه آن قدر قاطعانه افراد را مجرم خطاب ميكنيد؟
٤ - آقاي سليمي چندين بار مرا به عنوان راس يك كارتل مطبوعاتي توصيف كردهاند و با مظلومنمايي خواستهاند، بگويند كه اجازه انتشار مطالبشان را نميدهيم. (كه اتفاقا بارها و بارها در همين نشريات همميهن از ايشان مطلب چاپ شده و حتي مطالبي عليه كارگزاران و اصلاحطلبان.... آيا ايشان هم همكار كارتل ما هستند؟) اگر هيچ دليلي بر عدمصلاحيت حرفهاي و شكست فاحش روزنامهنگاري وي نبود، همين كافي است كه معناي كارتل را نميدانند. هدف كارتلها تسلط بر بازار يك كالاي خاص از طريق تضعيف يا از بين بردن رقابت در بازار آن كالا توسط ايجاد انحصار است. حالا در جامعهاي كه چند هزار نشريه منتشر ميشود و بيش از نيمي از آنها در اختيار همجناحيهاي اوست و تازه اينها در برابر رسانه ملي جزيي هستند حمايت از ٣ نشريه را كه هر از گاهي در ميآيد را كارتل ناميدن نهايت درك علمي و سياسي ايشان است. اينكه چند روزنامهنگار بيكار نباشند و زندگي كنند مثل تير در چشم عدهاي رفته است. خوب اگر شما نميتوانيد نشريه حتي با حمايت رانتي درآوريد، تقصير ديگران چيست؟ همين كه اين وضع را كارتل ميناميد به معناي ناتواني در كار مطبوعاتي است.
خدا قوت پهلوان!آقاي سليمينمين! توصيه ميكنيم به همان دفاعتان از بذل و بخشش ادعا شده ٢٢٠٠ ميلياردي مشغول شويد، البته بدانيد كه ممكن است پرونده بخششهاي ديگر تحت پوشش خيريه هم اضافه شود. البته بابك زنجاني را هم فراموش كرديد، ايراد ندارد. سه هزارميليارد بانك صادرات و بنياد شهيد و... دكل و كشتيهاي گمشده از سوي همفكران سياسي خودتان در آن جناح را هم ناديده گرفتيد. در اوج انقلاب (سال ١٣٥٦) با كولهباري از آموزههاي انجمن حجتيه راهي انگليس شديد و اكنون به زندانيان آن دوره (امثال حضرت آيتالله هاشمي رفسنجاني) ميتازيد، از اين چيزها در انقلاب بوده و هست. خسته نباشي قهرمان مبارزه با فساد. جاي يك خدا قوت به پهلوان مبارزه با فساد خالي است. براي مناظره هم اميدواريم ياشار سلطاني زودتر بيايند بلكه برنامه مناظرهاي دربگيرد.