قائمینیا، مولف نظریه «استعارهمندی معرفت دین» معتقد است که استعارههای قرآن، شناختی بوده و ادبی نیست، از این رو استعاره، نقش مهمی در معرفت دینی دارد. ناقدان این نظریه معتقدند که این نظریه باید تکمیل شود.
به گزارش ایکنا، پیش اجلاسیه کرسی آزاداندیشی «استعارهمندی معرفت دینی» ظهر امروز (دوشنبه، ۲۶مهر) به همت معاونت پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و دبیرخانه هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی در دفتر تهران پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
در این نشست علمی که با ارائه حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا همراه بود، آیتالله علیاکبر رشاد، حجتالاسلام والمسلمین ابوالفضل ساجدی و محمدمهدی گرجیان بهعنوان شورای داوران و حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی رضاییاصفهانی، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی و محمدکاظم شاکر بهعنوان ناقدان در این جلسه حضور داشتند و ابراهیم دادجو، مدیریت علمی جلسه را بر عهده خواهد داشت. گفتنی است این نشست به صورت ویدئوکنفرانس و با حضور ارائهکننده و برخی ناقدان و داوران از شهر قم برگزار گردید. قائمینیا پیشتر نظریه «اعجازشناختی قرآن» را در کرسیهای آزاداندیشی به نقد و بررسی سپرده بود.
استعاره نقش مهمی در معرفت دینی دارد
در ابتدای این نشست قائمینیا به ارائه این نظریه پرداخته و گفت: پیامد مهم این نظریه تفکیک فضاهای وجودی و متافیزیکی در فهم و تفسیر قرآن است. در بسیاری از آیات قرآن تفسیر متافیزیکی به عمل آمده است در حالی که آیات وجودی هستند و باید آیات را استعارههای دینشناختی و وجودی دانست. در ذیل آیه «وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ: و معبود شما معبود يگانهاى است كه جز او هيچ معبودى نيست [و اوست] بخشايشگر مهربان». (بقره، ۱۶۳) علامه وحدت را تحلیل فلسفی کرده است و معانی وحدت را مورد بررسی قرار دادهاند. فضای بررسی ایشان متافیزیکی است، اما فضای آیه ناظر بر متن زندگی است. فضای اولیه این آیه وجودی است .در بسیاری از موارد نیز چنین رویکردی دیده میشود.
قائمینیا ادامه داد: نظریه استعارهشناختی در دهه ۷۰ قرن بیستم مطرح شده است. این نظریه در سیاق رد نظریه ارسطو مطرح شده است. او استعاره را صورتی از زبان میداند. شکل اصلی زبان شکل تحت اللفظی و شکل ثانویه استعاره و مجاز است. استعاره تا به امروز معنای ثابتی نزد ما داشته است و حال آنکه این فرآیند زبانی میتواند شکل شناختی داشته باشد. نظرات سنتی درخصوص استعاره به شناختی بودن آن اشارههایی دارد اما نظاممند نبوده و حدود و ثغورش هم مطرح نیست. در عرفان استعاره بیشتر به رویکرد شناختی و علوم شناختی نزدیک است و این نظریه در سنت ما بدون پیشینه نیست.
وی افزود: استعاره کارکردی زیباشناسانه در ارسطو دارد و ترکیب خاصی از مفاهیم و الفاظ است و نه رویکردی در تفکر. در استعاره شناختی، زبان استعاری میشود. استعاره شناختی ادعا میکند که استعاره اساس تفکر بشر است و وقتی انسان از فضاهای مادی به سوی فضای غیرمادی حرکت میکند، برای فهم این فضاها استعاره مطرح میشود. این تفسیر که مجاز را هم در بر میگیرد فرایندی اجتنابناپذیر است. در هنگامی که امری فرامادی میبینیم، از مفاهیم مادی آشنا استفاده میکنیم، مانند اینکه وی گوییم او مثل شیر شجاع است. این زیبای استعاری زبان را هم زیبا میکند. اما باید دانست که زیبایی قرآن مقصود اولیه نیست، بلکه زیبایی پردازش اطلاعات باید مورد توجه واقع شود و زیبایی زبانی پیامد ضروری زیبای تفکر قرآنی است.
قائمینیا تصریح کرد: زبان شعری زیباست چون زبانش زیباست. شاعر حرکتی شناختی انجام میدهد. خلاصه نظریه اساس قرار دادن فرایند شناختی در متون دینی و پردازش اطلاعات مفاهیم غیرمادی با مفاهیم مادی است، اگر زبان و گزارههای نصوص دینی استعاریاند در نتیجه فهم دینی ما نیز استعاری خواهد بود.
این نظریه باید تکمیل شود
در ادامه این نشست رضاییاصفهانی به نقد نظریه پرداخته و گفت: این نظریه باید کاملتر شود و من در این راستا نکاتی را ارائه خواهم کرد. روش تبیین در این نظریه معلوم نشده است. از سوی دیگر دلیل نظریه بهترین تبیین مطرح شده است در حالی که به نظر میرسد نوعی مصادره به مطلوب شده باشد و باید روشن میشد که دلایل شما چیست. در خصوص ارجاعات موجود نیز به دو کتاب ارجاع داده شده است که یکی از آنها در اختیار نیست. یکی دیگر از اشکالات عدم تبیین نظریهای رقیب و عدم نشان دادن برتری این نظریه بر نظریات رقیب است.
رضاییاصفهانی افزود: مشخص نشده مجاز قرآنی عقلی است یا لغوی، برخی در این خصوص مجاز را عقلی و برخی لغوی دانستهاند در حالیکه بحثهای نظریهپرداز به این معتقدان به مجاز عقلی نزیدک شده اما این ارتباط تبیین نشده رها شده است.
وی تصریح کرد: گفتهاید استعاره بودن زبان قرآن را باید شناختی و نه ادبی فهمید. شما در خصوص شناختی بودن استعاره مطالبی را عنوان کردهاید اما در خصوص نفی فهم ادبی، تلاشی برای اثبات مدعایتان نکردهاید و نمیتوان به این صورت کلی نفی کرد. شما در جاهای مختلف تعابیری مانند کل قرآن، زبان قرآن و ساختار قرآن را استعاری دانستهاید و تصریحا و تلویحا کل قرآن را استعاره دانستهاید و این ادعای بحث انگیزی است. برای جلو گیری از ذوقی شدن فهم قرآن در خصوص استفاده از استعاره مفهومی باید حجت روشنی ارائه شود.
این نظریه به صورت جزئی قابل پذیرش است
در ادامه سبحانی به نقد این نظریه پرداخت و گفت: این نظریه و یا هسته اولیه ادعای آن قابل توجه است، اما برای همآوردی با نظریههای رقیب باید تکمیل شود. کار آنقدر نو است که میتوان گفت پختگی بحث علمی را پیدا نکرده است.
وی ادامه داد: در خصوص بررسی نوآوری نظریه، نقدهایی جدی خواهم داشت و در خصوص مدعا نقدهایی دارم. یکی از مولفههای این نظریه فرق استعاره ادبی و شناختی است و این مولفه قابل قبول است و بحث استعاره شناختی در ادبیات سنتی ما بیان شده است. مولفه دوم این است که استعاره شناختی ضرورتی در حوزه شناخت و زبان است، این را اگر به صورت موجبه کلیه بفهمیم، نادرست خواهد بود اما به صورت موجبه جزئیه این ادعا درست است. مولفه سوم استعاره شناختی در حوزه اندیشه و شناخت نیز صورت میگیرد در حالیکه استعاره ادبی تنها در مقام انتقال به کار برده میشود. مولفه دیگر تطبیق این نظریه به متن دینی است . اینجا هم دو ادعا مطرح است که آیا سراسر متن تابع استعاره شناختی است که این دلیل میخواهد و یا بخشی از ادعای دینی باید چنین باشد. اینکه وقتی حقیقتی فرامادی بخواهد به زبان مادی بیان شود نیازمند استعاره شناختی خواهد بود، درست است اما در این خصوص نمیتوان به صورت مطلق سخن گفت.
سبحانی تصریح کرد: نوآوری این نظریه در این جاست که ما یک نظریه جدید را در خصوص مطالعات دینی انطباق میدهیم. اما آیا لوازم نظریه استعاره شناختی با اعتقادات دینی قابل جمع است؟ و گرهگشایی این نظریه قابل قبول است؟ و آیا این نظریه خود تاریکیهایی در معرفت قرآنی ایجاد نمیکند؟
وی افزود: ما در زبان عادی مشکلی با نظریه نداریم. در استعاره ادبی پذیرفتهایم که صاحب استعاره از هر دو سو شناخت دارد و با استعاره اتصالی بین دو حوزه معنایی روی میدهد. استعاره شناختی مبتنی بر چه منطق انتقالی به جز تشبیه است؟ زیرا امکان ندارد بدون تشبیه انتقال معنایی داشته باشیم.
نظریه فاقد نوآوری است
در ادامه شاکر به بررسی این نظریه پرداخت. وی با بیان اینکه این نظریه در پرداخت مفهومی ضعف دارد، گفت: این طور نیست که استعاره دو نوع باشد. چنین بیان شده است که برداشت گذشتگان از استعاره درست نبوده است. زمینههایی که مفاهیم بر اساس آنها با استعاره بیان میشوند نه تنها مسائل زبانی که ممکن است مسائلی مانند فطرت و ... باشد. برداشت گذشتگان از استعاره سطحی بوده و الا هر دو نوع استعاره تلاش میکنند برای فهم یک قلمرو از قلمرو دیگر استفاده کنند.
وی در خصوص نوآوری نظریه گفت: علامه میگوید زبان قرآن در حوزه معارف تمثیلی است. نظریهپرداز گفته است که کل قرآن استعاری است. علامه تنها حوزه معارف را تمثیلی میداند. در حوزه فقه، اخلاق و ... ما زبانی غیر استعاری داریم. آیات مربوط به وضو، ارث، مجازاتها و ... نمیخواهند ما را از فضایی به فضایی دیگر ببرد. در باب معارف علامه همین حرف را گفتهاند و آقای قائمینیا باید نوآوری این نظریه را مشخص کنند.
شاکر تصریح کرد: مولف گفته است که زبان قرآن بالاترین استعارهمندی را دارد. این حرف بر چه اساسی زده شده است؟ اثبات کردن این ادعاها آسان نیست. همچنین به چالشهای این نظریه پرداخته نشده است. یکی از این چالشها این است که زبان قرآن با توجه به این نظریه ادبی خواهد بود، همانطور که امین خولی و دیگرانی چون نصر حامد، اعتقاد داشتهاند و در این صورت نمیتوان فقه و تاریخ از قرآن استخراج کرد.
بررسی این نظریه جلسات بیشتری میطلبد
در ادامه این نشست، قائمینیا گفت: نکته مشترک دوستان تکمیل شدن نظریه است. برای تشریح خیلی از مفاهیم فرصت کافی در این جلسه وجود نداشت. بنده دلایل زیادی در این خصوص از جمله استفاده از دلایل حوزه عصبشناسی ذکر کردهام. من معتقد نیستم که قرآن در همه موارد با زبان استعاره سخن گفته است.
وی در خصوص پیشینه نظریهاش در ایران گفت: وقتی من کار بر روی این نظریه را آغاز کردم هنوز منابع موجود در این خصوص تالیف نشده بود و من اولین کسی بودم که درباره استعاره مفهومی در ایران نوشتهام. خیلی از نظریات که مطرح میشود باید تکمیل شود و بررسی این نظریه نیازمند جلسات بیشتری است.
نتیجه این جلسه متعاقبا اعلام خواهد شد
در پایان آیتالله رشاد با بیان اینکه زمان کافی برای نقد، داوری و دفاعیات نبود، گفت: این پیش اجلاسیه برای برآورد نظریه است و به نظرم این جلسه کافی بود تا چنین برآوردی انجام شود و نتیجه این جلسه متعاقبا اعلام خواهد شد.