دخترانی که با همدستی مادرشان پدر خانواده را کشتهاند وقتی در جلسه رسیدگی به اتهامشان حاضر شدند، بدرفتاریها و شکنجههای روحیای را که مقتول به آنها میداد عامل اصلی این قتل عنوان کردند.
به گزارش شرق، دو سال قبل مردی به مأموران پلیس مراجعه کرد و مدعی شد برادرزادههایش برادرش را به قتل رسانده و قصد خارجکردن جسد را از خانه دارند. وقتی مأموران به خانه مقتول رسیدند، متوجه شدند دختران جوان به اتفاق مادرشان قصد دارند جسد را تکهتکه کنند.
مأموران متهمان را بازداشت کردند و جسد را به پزشکی قانونی فرستادند. بررسیها نشان داد این قتل با توطئه خانوادگی اتفاق افتاده و دختر جوان خانواده با طراحی نقشهای و درمیانگذاشتن آن با خواهر و مادرش، دست به این قتل زده است. متهمان به جرم خود اعتراف کردند و پرونده با درخواست قصاص از سوی اولیایدم، برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده، نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهمان را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد. او گفت: متهمان دوبار پیش از قتل تصمیم به کشتن پدر خانواده گرفتند که موفق نشدند.
آنها یکبار تصمیم داشتند در یک تصادف ساختگی پدر را به قتل برسانند و بار دوم هم قصد داشتند با جاسازی مواد مخدر، مقتول را راهی زندان کنند تا حکم اعدام برای او صادر شود که موفق نشدند، اما در مرحله سوم آنها مقتول را مسموم کرده و سپس به قتل رساندهاند. با توجه به اعترافات متهمان، دو خواهر و مادرشان متهم به مشارکت در قتل و دختر بزرگ مباشرت در جنایت بر میت و مادرش معاونت در جنایت بر میت کردهاند و دراینباره درخواست رسیدگی داریم. سپس برادر و خواهران مقتول در جایگاه حاضر شدند و خواستار قصاص متهمان شدند. برادر مقتول بیان کرد از برادرزاده کوچکش به دلیل سن کمی که دارد، گذشت میکند. او بیان کرد تهمتهایی به برادرم زده شده است اگر اینها راست بود، میتوانستند به من بگویند یا موضوع را با کسی در میان بگذارند اما این کار را نکردند و حالا برای توجیه کاری که کردهاند، به او تهمت میزنند.
در ادامه، دختر بزرگ خانواده به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: پدرم مرد بداخلاقی بود و کارهایی میکرد که خیلی من، مادر و خواهرم را اذیت میکرد. او ما را شکنجه روحی میداد و کاری کرده بود که نمیتوانستیم تحمل کنیم. هرچه میگذشت وضعیت بدتر میشد. صحبتکردن با او فایدهای نداشت و ما هم نمیتوانستیم به این وضعیت ادامه دهیم. بههمیندلیل هم تصمیم به قتل او گرفتیم. هیچ دختری دلش نمیخواهد پدرش را بکشد و دوستش دارد، اما وضعیتی که پدرم برای ما درست کرده بود آنقدر بد بود که نمیتوانستیم ادامه دهیم. بههمیندلیل هم تصمیم به قتل گرفتیم و نقشه کشیدیم.
او درباره روز حادثه گفت: شب حادثه دوباره مسئلهای پیش آمد و ما عصبانی شدیم. من به مادر و خواهرم گفتم اگر آماده هستند نقشه را اجرا کنیم. آنها قبول کردند. خواهرم طناب، چسب و قرص خوابآور خرید و وقتی شب پدرم آمد شیرموز درست کردیم و صد قرص داخل آن ریختیم. پدرم کمی از آن خورد بعد گفت تلخ است و دیگر شیرموز را نخورد. صبح مادرم من را بیدار کرد و گفت پدرت حالش بد شده به اورژانس زنگ بزنیم. اما من قبول نکردم، شالی را دور گردن پدرم انداختیم یک طرف را من کشیدم و یک طرف را مادر و خواهرم کشیدند. بلافاصله پدرم فوت کرد برای اینکه جسد را از خانه خارج کنیم کمک نیاز داشتیم. من به داییام گفتم او ترسید و گفت دیگر به من زنگ نزنید. بعد من به پسرعمویم گفتم و کمک خواستم که او هم موضوع را به عمویم گفت و دستگیر شدیم.
سپس نوبت به مادر خانواده رسید. او نیز اتهام را قبول کرد و گفت: مدتی بعد از اینکه ازدواج کردم، متوجه شدم شوهرم بیماری اعصاب دارد و اصلا نباید ازدواج میکرد و دکترها این موضوع را به او گفته بودند. بعد از ازدواج از آنجایی که داروهایش را استفاده نمیکرد و حالش بد میشد، بههمیندلیل هم دچار مشکل میشدیم. واقعا وضعیت بدی را برای من و بچههایم درست کرده بود. در این هنگام برادر مقتول یکبار دیگر اعتراض کرد و گفت اگر اینطور بود آنها باید به ما میگفتند چطور در این سالها هیچکدامشان چیزی به ما نگفتند و حالا چنین ادعایی را مطرح میکنند.
سپس نوبت به دختر نوجوان مقتول رسید. او اتهام را قبول کرد و پذیرفت در قتل پدرش دست داشته است. با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند. در اين هنگام متهمان از اوليای دم عذرخواهي كرده و گفتند در آنچه به پدرشان نسبت دادند اغراق كردهاند و عذرخواهي ميكنند. اوليای دم نيز عذرخواهي را قبول كرده و اعلام گذشت كردند.