bato-adv
کد خبر: ۲۸۷۳۱۰

مثله شدن شريك مالی به دست زن ثروتمند

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۴ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۵
اكرم پس از پنج سال زندگي پشت ميله‌هاي زندان، هنوز هم در دادگاه كه حاضر مي‌شود، «قتل»، «مثله كردن» و «سوزاندن» شريكش را گردن فرد ناشناس ديگري مي‌اندازد و بازپرس پرونده را متهم به دزديدن ١٥ ميلياردي سكه‌هاي عتيقه‌اش مي‌كند. زن ٥٠ ساله، قبل از دستگيري در كار خريد و فروش ميلياردي ملك و مصالح ساختماني بود و خانه‌اش در يكي از مناطق ثروتمندنشين پايتخت اما به يكباره، وقتي آفتاب ٤ خرداد ٩٠ تازه غروب كرده بود، زندگي‌اش تغيير كرد و با خون و ساطور، رنگ خشونتي افسارگسيخته به خود گرفت.

او صبح ديروز، در حالي كه دستبند به دست داشت و مامور زن زندان بالاي سرش ايستاده بود، كم حرف، روي يكي از صندلي‌هاي شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران نشسته بود. مرور آخرين برگ‌هاي كيفرخواست صادره از سوي دادستاني اما چهره او را از يك زن آرام ميانسال، خارج مي‌كند. در آن نوشته شده: «متهم نيمه‌شب اوايل خرداد ٩٠، به دليل اختلافات مالي كه با يكي از شركايش داشت، او را به خانه‌اش كشاند و با گوشتكوب به قتل رساند. سپس جسدش را در حمام با ساطور مثله كرد، در پتو پيچيد و به بيابان‌هاي اطراف تهران برد. آنجا آن را به آتش كشيد و دوباره به خانه برگشت. خون روي زمين را پاك كرد اما وقتي ديد تنهايي از پس كار بر نمي‌آيد، به يكي ديگر از همكارانش زنگ زد و او را به خانه دعوت كرد. مدعي شد لكه‌هاي خون روي فرش‌ها، شربت آلبالو است و از او خواست در شستن كمكش كند. اما همكارش همان زمان متوجه وقوع قتل شد و پس از دستگيري، عليه متهم شهادت داد.»

پليس پايتخت پس از اعلام فقداني مقتول از سوي خانواده‌اش، تحقيقات خود را آغاز كرد و پس از چند روز موفق به كشف جسد مثله و سوزانده شده در بيابان شد. آنها «دي ان اي» آن را مورد آزمايش قرار دادند و هويت مقتول را فاش كردند؛ مردي ميانسال در كار خريد و فروش ملك. رديابي پرينت او نشان مي‌داد كه در طول روز، بارها با شماره زني تماس مي‌گيرد و آن زن كسي جز اكرم نبود. او دستگير شد و با اعتراف به قتل گفت: «احمد (مقتول) به من بدهكار بود اما پولم را نمي‌داد. شب حادثه، سر همين موضوع، در خانه‌ام با او درگير شدم و با گوشتكوب به سرش زدم. وقتي كشته شد، جسدش را در حمام مثله كردم و لاي فرش گذاشتم. آن را به بيابان‌هاي اطراف تهران بردم و آتش زدم. وقتي برگشتم، به مسعود (همكار) زنگ زدم و به خانه‌ام دعوتش كردم. وقتي خون روي زمين را ديد، گفتم شربت آلبالو ريخته. » متهم در نخستين جلسه دادگاه كه چندي پيش برگزار شده بود، فشار طناب‌دار را دور گردن خود احساس مي‌كرد. خانواده مقتول قصاص مي‌خواستند اما پس از مدتي، داماد متهم با پرداخت ديه، رضايت‌شان را گرفت.

متهم را صبح ديروز به شعبه دهم دادگاه آورده بودند تا از جنبه عمومي جرم محاكمه شود اما در حالي كه تصور مي‌شد، مانند ساير متهمان، ابراز پشيماني كند تا حكم سبك‌تري از قضات بگيرد، ناگهان حرفي به زبان آورد كه همه را شگفت‌زده كرد. دامادش آنچنان تعجب كرده بود كه ترجيح داد جلسه را براي مدتي ترك كند. اكرم در جواب قاضي كه خواست «يك‌بار ديگر ماجراي قتل را تعريف كند»، با آرامشي خاص گفت: «همه آن چيزي كه قبلا گفته‌ام حقيقت ندارد براي همين چيزي از آن يادم نمي‌آيد.»

«-اين حرف شما يعني قتل را قبول نداريد؟» - «بله، من كسي را نكشته‌ام.»

تمام ٣٠٠ برگ پرونده چنين مي‌گويد كه اكرم قاتل است اما او بر بي‌گناهي خود اصرار داشت و تلاش وكيلش هم براي تغيير موضعش بي‌فايده بود. رييس دادگاه با تاكيد گفت: «پزشكي قانوني در بازرسي از خانه متهم، نمونه خون متعلق به مقتول را پيدا كرده، در حالي كه اكرم سعي داشت آثار جرم را پاك كند، يكي از همسايه‌ها هم صداي درگيري را در شب حادثه شنيده، مسعود هم شهادت داده كه در شستن فرش‌هاي آلوده به خون به متهم كمك كرده است. »

اكرم صدايش را بالا برد «اينها بلوف است» و با تكان‌هاي دست گفت: «هيچ خوني روي فرش پيدا نشده، اگر اين طور بود من خودم، وسط همين خيابان، خودم را به‌دار مي‌كشم. نمي‌دانم همسايه چه شنيده، مسعود هم زير كتك من را قاتل معرفي كرده. اينها همه توطئه چيني است. » متهم مدعي است در خانه‌اش ١٥ سكه دقيانوس و يك نيم تنه ٤٨٠٠ ساله داشته كه چشم بازپرس پرونده دنبال آنها بوده و وقتي نتوانسته آنها را از او بگيرد، به زور وادارش كرده تا زير برگه اعتراف را امضا كند.  دادگاه به پايان خود نزديك شده بود كه داماد در را باز كرد و وارد شد، در حالي كه نمي‌دانست مادرزنش، دقايقي پيش، از نفس افتاد و با اسپري تنفسي دوباره سرپا شد. اكرم همچنان مدعي است همكارش را نكشته، مثله نكرده و نسوزانده.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv