صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ماهنامه دنیای فوتبال نوشت: «مرحوم غلامرضا تختی و محمدعلی (کلی) هر دو از جمله شخصیتهای ملی در جمهوری اسلامی و ایالات متحده بوده و محبوبیتی فراتر از آن چیزی داشتند که یک ورزشکار یا حتی یک قهرمان ورزشی در طول عمر خود کسب می کند. مرحوم تختی در ورزش کشتی و کلی در مشتزنی یا به قول ما قدیمیترها بوکس چهرههای به نام و بزرگی بودند که از بعد فنی پرداختن به این مساله طالب دقت نظر صاحبنظران بوده و توضیح در این خصوص زمان دیگری را میطلبد. آن هم در شرایطی که یکی تا سطح جهانی پیش میرود و دیگری در سطح ملی باقی میماند.
این دو چهره جدای از محبوبیت و مقبولیت ورزشی، دو چهره ملی به واسطه مسائل سیاسی و اجتماعی بودند که اهمیت این مساله در مقایسه با مدالهای ورزشی کسب شده در دوران ورزشی آنان یک مقایسه یک طرفه است. در واقع مردم بیشتر از آن که تختی را به خاطر حماسههایش در تشک کشتی یا همین طور کلی را به دلیل شکستناپذیری در رینگ مشتزنی دوست بدارند به سبب آن دسته از اقداماتی میخواهند که این دو در خارج از گود ورزشی دنبال میکردند.
کلی برای آفریقاییها و فراتر از آن تمامی رنگینپوستها و مستضعفان جهانی همواره در تلاش بود و تا واپسین لحظات عمر خود از هیچ راهی برای رسیدن به این هدف دست برنداشت. همچنین تختی که در عرصههای مختلف اجتماعی در کنار مردم ماند. مانند حادثه تلخ زلزله بوئینزهرا در سال ۳۹-۴۰ که به همراه یکی دیگر از قهرمانان ورزشی وقت پهلوان نائبحسینی با وانتی در سطح شهر به جهت حمایت از زلزلهزدگان خیلی بهتر و بیشتر از «شیروخورشید» آن زمان و «هلالاحمر» کنونی کمکهای مردمی را جمعآوری کرد. چون مردم با حسن ظن و اعتمادی که به تختی داشتند به اندازه توانایی خود تختی را در این مسیر همراهی میکردند و خود این مساله به تنهایی نشاندهنده محبوبیت یک فرد در جامعه است.
اما سوال اصلی اینجا مطرح میشود که چگونه تختی به رغم شباهتهای فراوان با کلی در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی مثل او یک شخصیت جهانی نمیشود و نهایتا تا مرز چند کشور همسایه پیش میرود. مگر جز این نیست که تختی و کلی هر دو در حمایت از مردم مقابل جریانهای سیاسی وقت ایستادگی کردند یا در دورههای بحرانی به کمک مردم شتافتند. جواب این سوال به آنجایی برمیگردد که تختی و کلی به رغم تمامی شباهتها در شرایط مختلفی داشتند که بیشتر درگیر مسائل محیطی میشود. از جمله جایگاه متفاوت ایران و آمریکا در عرصه بینالمللی که نقش بهسزایی داشت تا کلی به مراتب مشهورتر و محبوبتر از تختی در عرصه جهان باشد.
جایگاه بینالمللی آمریکا آن چنان است که هر چیز بد یا خوبی در این کشور به سرعت شهرت جهانی پیدا میکند. همچنان که یک برند معروف مرغ سوخاری یا یک برندی مانند کوکاکولا و همینطور موضوعات دیگر مانند هالیوود یا وسترن به سبب معروف بودن آمریکا خیلی سریع شهرت جهانی پیدا میکند. کمااینکه فارغ از دو نمونه مذکور نیز میبینیم در رقابت بین چندین فیلم و اثر هنری جهان، محصولات هالیوود شانس بیشتری برای رقابت دارند چون چشمهای زیادی هستند که آمریکا را میبیینند و در مقابل این سایر کشورها هستند که از توجه کمتری بهرهمند میشوند.
علاوه بر این فراموش نکنیم که تختی در دهه ۳۰ -۴۰ زندگی میکرد که معادل دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی میشود. در آن دوران هنوز شبکههای ماهوارهای ایجاد نشده بودند و رسانهها قدرت زیادی نداشتند. این در حالی است که همین موضوع در خصوص کلی متفاوت است و توسعه تکنولوژی در آمریکا این امکان را فراهم کرده بود تا مردم سراسر دنیا بتوانند مسابقههای کلی را به صورت زنده تماشا کنند یا در سالهای بعدی به آرشیو این مسابقات دسترسی داشته باشند.
دلیل دیگر به جنبه ورزشی تختی و کلی مربوط میشود. بر خلاف این که در کشور ما کشتی طرفداران به مراتب بیشتری نسبت به مشتزنی دارد ولی در عرصه جهانی این بوکس است که یک ورزش جهانی به شمار میرود و کشتی مگر در معدود کشورهایی فاصله زیادی تا جایگاه جهانی مشتزنی دارد. حتی در آمریکا که هر ساله شاهد حضور قهرمانان صاحب سبک از این کشور در مسابقات کشتی هستیم، این ورزش در رده محبوبترین ورزشهای ایالات متحده قرار نمیگیرد.
این مساله در آمریکا آن قدر واضح است که اگر یک روز به خیابانهای آمریکا بروید و از شهروندان در خصوص قهرمانان کشتی این کشور سوال بپرسید، قطعا تعداد انگشتشماری هستند که به زحمت شمار کمی از قهرمانان کشتی را بشناسند؛ در حالی که اگر همین سوال در خصوص مشتزنی مطرح شود، شمار زیادی از سوالشوندگان میتوانند اطلاعات گستردهای از این ورزش را در مقایسه با کشتی در اختیار شما بگذارند.
بنابراین تختی و کلی اگر چه در بعد شخصیتی شباهتهای زیادی داشتند ولی شاخصههای مهمی هستند که در نهایت انتخاب میکند کدامیک در سطح جامعه محبوب و معروف شود و کدام در همان سطح ملی و مختص به جامعه خود بماند که البته هیچکدام از این شاخصهها منافاتی با شخصیت این افراد ندارد.»