آشنایی زن و مرد مطلقه در اینستاگرام به تشکیل یک باند ختم شد که در آن پیرمردهای ثروتمند طعمه شکنجه و اخاذیهای اعضای این باند میشدند. زن جوان که پس از عقد موقت با دو پیرمرد ثروتمند توانست پول میلیونی زیادی از آنها به جیب بزند در تله پلیس گرفتار شد. این درحالی است که تلاش برای دستگیری سه همدست این زن که طعمهها را به شمال کشور برده و با شکنجه از آنها سرقت میکردند، از سوی پلیس پایتخت ادامه دارد.
پیرمرد ثروتمند زمانی که سر قرار با همسر موقت و سابق خود میرفت، هرگز تصورش را هم نمیکرد که چه سرنوشت شومی در انتظارش خواهد بود. میرفت تا به ادعای این زن وسایلش را از او بگیرد، اما سر قرار که رسید، به جای همسرش با سه مرد خطرناک روبهرو شد. سه مردی که برای این پیرمرد دام پهن کرده بودند و برای اجرای نقشهشان او را ربودند. سه روز شکنجههای خطرناک در کلبهای متروکه کافی بود تا مردان تبهکار، ٥٠٠میلیون تومان از طعمهشان به جیب بزنند. درنهایت بعد از گذشت سه روز این پیرمرد موفق به فرار شد و با مراجعه به پلیس راز این باند مخوف را فاش کرد.
قرار شوم
او درباره شکایت خود به ماموران گفت: «چندوقت پیش با زنی ٣٨ساله که مطلقه بود، آشنا شدم. این زن چند وقتی بهعنوان همسر صیغهایام با من رفتوآمد داشت تا اینکه پس از گذشت سه ماه، مدت صیغه تمام شد. ما هم دیگر با هم ارتباطی نداشتیم تا اینکه این زن تماس گرفت و برای پس دادن بعضی از وسایلم با من قرار گذاشت. من هم بیخبر از همهجا سر قرار در یکی از خیابانهای غرب تهران رفتم. وقتی به محل قرار رسیدم، خودرویی را دیدم که سه سرنشین مرد داشت. آنها بلافاصله با دیدن من از خودرو پیاده شدند و با زور و تهدید مرا سوار کردند. خیلی شوکه شده بودم.
در راه مرتب ناسزا میگفتند و از من میخواستند هیچ مقاومتی از خودم نشان ندهم. نمیدانستم به کجا میرویم. فقط از ترسم ساکت ماندم تا اینکه بعد از چند ساعت به مقصد رسیدیم و من متوجه شدم که یک کلبه متروکه در یک دامداری در شمال کشور است. این مردان خشن مرا به گاوداری بردند و در آنجا دست و پایم را بستند. سه روز زندانی آنها بودم و در این مدت هربار با شکنجه و کتکهای زیاد از من چک و سفته و حتی کارت عابربانک میگرفتند تا جایی که ٥٠٠میلیون تومان پول از من سرقت کردند. بعد از سه روز بالاخره توانستم از شکنجهگاه آنها فرار کنم و به تهران آمدم.»
بازداشت زن صیغهای
با اعلام این شکایت، به دستور آرش سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری زن جوان آغاز شد. درنهایت این زن از سوی پلیس شناسایی و بازداشت شد. وی تحت بازجویی قرار گرفت و سعی در انکار هرگونه دخالت در این آدمربایی داشت، اما وقتی با دلایل و مدارک پلیس روبهرو شد، درنهایت راز آدمرباییهایش را فاش کرد. وی در بازجوییها به ماموران گفت: «چندسال پیش بود که از شوهرم جدا شدم. بعد از طلاق خیلی تنها بودم تا اینکه با شاکی آشنا شدم و قرار شد به صورت موقت با او ازدواج کنم. مدتی از صیغه ما گذشت تا اینکه مهلت این صیغه پس از گذشت سه ماه تمام شد. با پايان دوران كوتاه عقد موقت از او جدا شدم.
در همين دوران بود که از طريق شبكه مجازي اينستاگرام با خواستگار سابقم به نام صادق، آشنا شدم. صادق نخستین خواستگارم و عشق دوران نوجوانيام بود اما به خاطر مخالفتهای خانوادههایمان از هم جدا شدیم و ازدواجمان منتفی شد. در این سالها اصلا از او خبر نداشتم تا اینکه آن روز در اینستاگرام دوباره او را دیدم.
اتفاقا صادق هم از همسرش جدا شده بود و مثل من تنها بود. برای او تعریف کردم که با پیرمردی پولدار ازدواج کرده بودم ولی این ازدواج دوام نیاورد. صادق هم پیشنهاد داد که با هم ازدواج کنیم ولی برای ازدواج و تشكيل زندگي نياز به پول داشتيم، براي همين اين نقشه را با هم طراحي كرديم تا از پيرمرد پولدار باجگيري كنيم. صادق براي اجراي اين نقشه دو نفر از دوستانش را اجير كرد و من پيرمرد را سر قرار كشاندم. اصلا تصورش را هم نمیکردم که او از من شکایت کند. ولی گیر افتادم.»
پروندهای مشابه
با اعترافات این زن، او با قرار قانونی روانه زندان شد. از طرفی تحقیقات برای شناسایی و دستگیری همدستان این زن نیز از سوی پلیس آغاز شد. درحاليكه بررسيها براي دستگيري آدمربايان ادامه داشت، ماموران در تجسسهای خود دریافتند که پروندهای مشابه نیز دراینباره وجود دارند. تحقیقات نشان داد که تنها این پیرمرد، شاکی زن جوان و همدستانش نیست و پیرمرد دیگری در شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران شکایت مشابه خود را از اعضای این باند مطرح کرده است. در آن پرونده نیز اين زن به همين شگرد به عقد موقت پيرمردي درآمده و پس از پايان دوران عقد، وي را سر قرار كشانده بود تا همدستانش سناريوي باجگيري از او را اجرا كنند.
با مشخص شدن این موضوع تحقيقات براي دستگيري متهمان فراري و كشف جرايم احتمالي ديگر از سوي اين باند ادامه یافت.