یادداشت دریافتی- محسن دیناروند؛ شب قدر زیباست، آنقدر که نمیتوان گفت چقدر؟ شب قدر بزرگ است، آنقدر که نمیتوان گفت چقدر؟ شب قدر سودمند است، آنقدر که نمیتوان گفت چقدر؟ شب قدر، پر است از نعمت و فراوان است از رحمت الهی، آنقدر که نمیتوان گفت چقدر؟
شب قدر، زیباییاش، بزرگیاش، سودمندیاش، صفایش، برکتش، خوبیهایش رحمتهایش و نعمتهایش را نمیتوان کامل و تمام کرد از آن جهت که وسعت این سفره عظیم الهی، گستردگیاش بیاندازه است و فهم انسان نه به آن قدرت است و نه به آن گستردگی، و آری به راستی «وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ» (۲/قدر).
و یکی از آن بینهایت، شرمندگی است، لطفا تعجب نکنید، آری درست خوانده این شرمندگی. شب قدر فرصتی را پیش روی ما میگذارد که به با خود واقعی امان مواجه میشویم. واقعتی که اساسا ماهیتی تلخ دارد و نتیجهای شیرین!
در این شب دوستی را مییابیم که اساسا هیچ دوستی جز او برای ما نیست، طبیبی مییابیم که اساسا هیچ طبیبی جز او برای ما نیست، پاسخ دهندهای مییابیم که هیچ پاسخ دهندهای برای ما جز او نیست، یار دلسوزی مییابیم که اساسا یار دلسوزی جز او برای ما نیست، فریادرسی، راهنمایی، مونسی،
مهربانی و صاحبی مییابیم که اساسا همه اینها برای ما جز او نیست. «یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ / یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ / یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ / یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ / یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ / یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ / یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ / یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ / یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ / یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ/ » (فراز ۵۹ دعای جوشن کبیر) و ما میفهمیم، البته اگر که بخواهیم که بفهمیم که ما الله را همو که همه چیز ماست را فراموش کردهایم در عملمان و رفتارمان و کردارمان و چه مصیبتی بالاتر از اینکه غرق در دنیایی شدهایم بیآن حقیقت محض؟ گناه میکنیم، گناهمان را توجیه میکنیم و توجیه امان را لباس دین میپوشانیم و این مصیبت مطلق است.
اگر بخواهیم بفهمیم این مصیبت و تلخی عظیم را فرصتش همین شب قدر است و دقیقا از همین فهم به شرمندگی میرسیم که اساسا شرمندگی نشانه درک محیط دور از خدایی است که خودمان برای خودمان از دنیایمان ساختهایم.
وقتی در شب عظیم قدر قرآن بر سر میگیریم باید بفهیم برای قرآن چه کرده ایم؟ در راه شناخت قرآن و در راه عمل به آنچه گامی برداشتهایم؟ چه کردهایم؟ ما مسئولیم در برابر شناخت و عمل به قرآن برای خودمان و جامعه امان و هیچ دلیلی برای سلب این مسولیت نیست. «رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله: ألا کُلُّکُمْ راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عن رَعِیَّتِهِ».
و آنگاه که در این شب عزیز قسم میدهیم خدا را به معصومین (علیه السلام)، تمام تاریخ اسلام بر پیش روی ما قرار میگیرد از آغاز بعثت تا برسد به سختیها و دشواریهای بعد از رحلت پیامبر اعظم اسلام (ص)، از واقعه عاشورا بگیرید تا دوران غیبت حضرت حجت (عج)! یادمان میآید برای حفظ اسلام چه سختیهایی بر معصومین ما و بر امت اسلام رفته است و در این میانه، ما کجا ایستادهایم؟ و برای محافظت از این اسلام عزیز چه کردهایم؟ آیا اسلام را درست آنگونه که هست دریافتهایم؟ و آنگونه که باید نشر داده ایم؟ آیا برای رسیدن به این فهم، عمل و نشر تلاشی به قدر اکتفا انجام دادهایم؟ با نه! نشتهایم و تنها و تنها حرف زدهایم و حرف و همهاش حرف و باز هم حرف ویا شاید هم در جهت عکس رفتهایم. اینجاست که شرمندگی ما در مقابل خدا، معصومین (علیه السلام) و تاریخ اسلام ادامه مییابد.
ولی اکنون مسئولیت ما هنوز خاتمه نیافته است. ما هنوز هستیم و به مناسبت این بودن در برابر خدا و آیندگان مسئولیم و از برای همین ما اکنون باید به یک تحول عظیم، یک جهش مترقی و افتادن در یک راه درست دست یابیم. و این راه، چه راهی میتواند باشد جز بازگشت از این مرداب و راه یافتن به مسیر راست و ایمن الهی؟ بازگشتن به سوی خدا زیباترین اتفاق ممکن است برای انسان هاست، رسیدن به جایی که خدا دوستت داشته باشد و تبدیل شدن از ناخالصیها و ناپاکیها به یک انسان پاک و چه چیزی شیرینتر از این برای ما؟ «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» (۲۲۲/ بقره)
منظور از بازگشتن به سمت خدا، یک توبه فیلمی، سنتی، تکراری، بیروح، بی عمل و از سر عادت نیست که اگر چنین باشد گرفتارتر میشویم در مرداب.
نه! بازگشتن به سمت خدا یعنی اینکه میخواهیم انسانی مفید در حد وسعمان و توانمان باشیم برای خدا، توبه یعنی میخواهیم کاری بکنیم در راه دین واعتلای جامعه دینی خودمان، باید کاری کنیم. هر کس در حد توانش و به یقین هیچ کس در راه خدمت به دین خدا بیتوان نیست. وسرانجام این بازگشت
حقیقی به سوی خدا فقط و فقط نیکی، روشنایی و خوشبختی است و اما نرفتن به این راه زیبا چه سرنوشتی میتواند داشته باشد؟ به یقین هر اتفاقی بیافتد با خوشبختی و نیکی قابل جمع نیست و این چیست جز عذابی سخت از سوی پروردگارمان برای انسانهایی که سراب را به دریا ترجیح میدهند. «وَأَنِ ٱسْتَغْفِرُوا۟ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوٓا۟ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٍۢ مُّسَمًّۭى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِى فَضْلٍۢ فَضْلَهُۥ ۖ وَإِن تَوَلَّوْا۟ فَإِنِّىٓ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍۢ کَبِیرٍ» (۳/ هود)
«و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس بسوی او بازگردید؛ تا شما را تا مدّت معیّنی، (از مواهب زندگی این جهان،) به خوبی بهرهمند سازد؛ و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم!»
خدایا به ما آن شرمندگی را ببخش که به سوی تو برگردیم و ما را آن توبهای ببخشای که حقیقت را با آن دریابیم. (الهی آمین)