مدتهاست كه مخالفان سياسي رقباي خود را به عناويني خطاب ميكنند كه شايسته نيست و بارها از دلسوزان كشور چنين خطاب كردن هايي قبيح خوانده شده است. دلواپساني كه تصور ميكنند با اتهام زني به رقباي خود سبب پيروزي هم طيفان و باخت رقيب ميشوند بارها نتيجه عكس آن را پذيرا شدند.
سیدمحمد رضا خاتمي ميگويد: «البته ما جزو فراموششدگانيم اما مردم هميشه به ما لطف دارند. رقباي ما اتهاماتي از جمله بيديني، تندروي و براندازي به ما ميزنند كه نيازي به دفاع از خود در مقابل آنها نميبينيم. برداشت من اين است كه جامعه احساس بدي نسبت به ما ندارد. كساني هستيم كه فكر ميكنيم انقلاب به ما هويت و امكان حضور در عرصههاي بالاتر را داد. اين مهمترين ويژگي من و همفكرانم است.ما نبايد در خواب و خيال زندگي كنيم بلكه بايد اين واقعيت جهان امروز را ببينيم. اگر به اين نتيجه رسيديم با مذاكره بهتر ميتوانيم منافع خود را تامين كنيم همين كار را انجام دهيم و حتي اگر ديديم ايجاد رابطه برايمان بهتر است اقدام كنيم.» وي تاکید کرد: « بايد حتي با دشمنان خود نيز مذاكره داشته باشيم. ما ميتوانيم از طريق مذاكره با آن از وي امتياز بگيريم.»
حذف نيروهاي كارآمد، بزرگترين چالش
خاتمي بزرگترين چالش كشور را حذف نيروهاي كارآمد كشور به بهانههاي مختلف ميداند و توضيح ميدهد: « نيروهاي انساني كارا، ماهر و استراتژيستهاي بسيار قدرتمندي داريم. اما به بهانههاي مختلف آنها را به كار نميگيريم يا آنها را منزوي ميكنيم تا بروند امارات، كانادا، آمريكا و اروپا را بسازند. همه امكانات كشور را در گروه كوچك خاص و در امكان بسيار محدود نفت خلاصه كردهايم و ظرفيتها و فرصتهاي ديگر را نميبينيم. اگر ما سعه صدر خود را افزايش دهيم و جذب حداكثري را سرلوحه كارمان قرار دهيم به سرعت ميتوانيم بر مشكلات اقتصادي، اجتماعي و سياسي مان غلبه كنيم. »
وي اتهام بيتوجهي اصلاحطلبان به قشر محروم را هم رد ميكند و ميگويد: «در دولت اصلاحات حساب ذخيره ارزي تشكيل شد كه پر بود و تحويل دولت بعد شد. اينها اگر خدمت به مردم از جمله طبقات محروم نيست خدمت به كيست؟اما درباره دولت احمدينژاد بايد بگويم وقتي دولت قبل نرخ بيكاري جوانان را به بالاتر از۲۰ درصد رساند آقازادههاي ميلياردر ضرر كردند يا مردم كوچه و خيابان؟ هنگامي كه سالانه اجناس ۴۰ درصد گران ميشد و تنها ۱۵ درصد به حقوق كارمندان و كارگران اضافه ميشد از قدرت خريد چه كساني كاسته و سفرههاي كدام قشر روزبهروز كوچكتر ميشد؟ مگر تورم غارت از جيب فقرا به نفع ثروتمندان نيست؟ مقايسه كنيد تا ببنيد اصلاحطلبان مملكت را به اين روز انداختند يا اصولگرايان؟» وي يكي از دلايل اصلي راي آوردن آقاي روحاني را مقايسهاي ميداند كه مردم بين وضع اقتصادي كشور در زمان اصلاحات با دوره احمدينژاد انجام دادند.
خاتمي منكر برخي ايرادات نميشود اما ميگويد: «اگر اين دولت مايل است رابطه صميمي و اعتماد آور خود را با مردم حفظ كند و ارتقا دهد بايد شفافيت در همه عرصهها و در همه سطوح را سرلوحه كارخود قرار دهد و در اين رابطه از افشا شدن مشكلات دروني نظام اجرايي نهراسد و قاطعانه و صادقانه با مردم روبه رو شود. در اين صورت است كه تاريكخانههاي ديگر هم مجبور به اصلاح روندهاي مفسدهانگيز خود خواهند شد. واقعا اگر ارزش وجودي كسي براي مملكت زياد باشد باعث كارآفريني شود و با مديريت خود موجبات رشد و توسعه کشور را فراهم كند نبايد از دادن حقوق بالا به او پرهيز كرد اما تا آنجا كه من ميدانم چنين كساني در نظامات دولتي شايد به تعداد انگشتان دو دست هم نباشند. تازه در اين موارد هم باز شفافيت نكته اصلي و كليدي اعتمادسازي است.»
راي مشايي با جليلي فرق نداشت
اين فعال سياسي درباره انتخابات ۹۲ ميگويد: «اگر در سال ۹۲ مشايي هم ميآمد از نظر راي فرق چنداني با جليلي نداشت. چه بسا بدتر از آن هم ميشد. براي اينكه وارث دولتي ميشد كه منشأ اين همه خرابكاري در داخل كشور است. حالا درست است مشايي خوش زبانتر از آقاي جليلي است ولي اينها ديگر در جامعه ما ملاك نيست. در همين انتخابات اخير مجلس و خبرگان شاهد بوديم وزن افراد در داخل كشور بايد با راي مردم مشخص شود. اگر مانع از اين كار شويم تا ابد فرياد اين افراد گوش فلك را كر ميكند كه اگر من ميآمدم چنين و چنان ميكردم. مانند اتفاقي كه در انتخابات ۹۲ براي آقاي جليلي افتاد و ميزان اقبال مردم به وي مشخص شد. يا آنچه در انتخابات مجلس اخير در آقايان حداد عادل، زاكاني و كوچكزاده به وقوع پيوست. سالهاست حرف ما اين است كه مگر شما نميگویيد اصلاحطلبي جرياني مرده است پس بگذاريد اصلاحطلب ها تمام و كمال نامزد شوند و مردم آنها را رد كنند؟!
اگر ما راي نياورديم قول ميدهيم آب شويم و از خجالت در زمين فرو رويم.» خاتمي درباره بابك زنجاني ميگويد: او شخصي نبوده كه اسلحه برداشته و بيخ گوش فلان وزير گذاشته باشد و بگويد به من نفت يا پول بده. يك جريان پشت سر او بوده است. خاتمي درباره تعامل دولت با صداوسيما هم ميگويد: به نظر من هم تغيير رئيس اين سازمان هم بيشتر ناشي از مسائل مديريتي داخل سازمان بوده تا مسائل سياسي و بيروني. البته دولت در زمينه استفاده از رسانهها ضعيف عمل ميكند و از امكانات حداقلي هم كه در دستش است بهره لازم را نميبرد و واقعيات و پشت پرده مشكلات را به مردم نميگويد. یكی از ضعفهای عمده دولت در تبلیغات و پروپاگانداست. دردمندانه باید بگویم جز روحانی كسی را در تیمش نمیبینم كه وارد عرصه دفاع از دولت شده باشد.
اصلاحات خیلی مردمی بود اما این دولت مردمی نیست دولت رفسنجانی است
روحانی مردم ایران را دارد هرکجا نیاز باشد به حمایت دولتمان میریم حتی اگر شده اصولگراهای تمامیت خواه را با رای خانه نشین کنیم میکنیم تا دیگر کسی از داخل بیش از دشمن به کشور لطمه نزند و اصلاح طلبان هم بیش از اصولگراها به این کشور خدمت کردند باور کن هرکسی را که رد صلاحیت کردند از این دزدان بیت المال که خاوری ساز و زنجانی ساز بودند که بهتر بودند