یادداشت دریافتی- مهدی امینی؛ علیرغم هشدارهای چندین باره¬ی مقام معزز رهبری بازهم- طبق سنواتِ شومی که چندسالی است باب شده است- اقلیتی که دیگر هویتش بر کسی پوشیده نیست، در سالروزِ رحلتِ بنیانگذارِ انقلاب، هنگامِ سخنرانیِ سیدحسنِ خمینی، سعی در اختلال داشتند.
این در حالی است که کمتر از دو هفتهی قبل، آیتالله خامنهای در مراسمِ دانشآموختگیِ دانشجویانِ دانشگاه افسریِ دانشگاه امام حسین فرمودند: "بنده میبینم گاهی افرادی، جوانهای احتمالاً صالح و مؤمنی، با یک کسی یا جلسهای مخالفند؛ بنا میکنند هیاهو کردن، جنجال کردن و شعار دادن؛ من با این کارها موافق نیستم؛ هیچ فایدهای ندارد؛ فایده در تبیین و کار درست و هوشمندانه است". به هر روی توصیهی ایشان توسط همان اقلیتِ حالا معروف و مشخص، در مراسم جمعه مورد تخطی قرار گرفت. اما چرا؟ چه باید کرد؟
پر واضح است که بیماریهای روانیِ اجتماعی کم نیستند! خیلی از این بیماری ها توسط روانشناسان، جامعه شناسان و نیز دانشمندان علوم سیاسی مورد مطالعه وحتی معالجه قرار گرفتهاند. اما بعضیشان هنوز ناشناختهاند، که بهنظرِ حقیر یکی از آنها بیماریِ "خوداکثریتپنداری" یا "خودمردمپنداری" است! یعنی اقلیتی که از قبل، دچارِ یک اختلالِ روانی به نامِ "دلواپسی"اند، آرزوها، منویات، تمنیات و مهمتر از همه اختلالِ "دلواپسیشان" را به همه ی "مردم" یا "اکثریتِ" ایشان تعمیم میدهند.
از علائم و نتایجِ این بیماری این است که شخص بیمارعلیرغمِ اختلالات روانیاش، اکثریتی( که در اصل همان اقلیت از منظرِ ایشان است) که مثل او فکر نمیکند را، اقلیتِ بیمارِ غربزده مینامد و میداند. برای روشنتر شدن بحث، برخی از ادعاهایِ این "خودمردمپنداران"را در زیر می آوریم(به واژه ی "مردم" دقت کنید):
1.مردم مشهد و خیلی از شهرهای دیگر با برگزاری کنسرت مخالفند!؟
2.مردم از دوچرخه سواریِ بانوان احساسِ ناامنی می کنند!؟
3.مردم خواهانِ ممنوع التصویریِ آقای خاتمی در رسانهی ملیاند!؟
4.مردم، موافق و خواهانِ ادامهی فعالیتِ گشتِ ارشاداند!؟
5.مردم مخالفِ برقراریِ رابطه با کشورهای ایکس و وای هستند!؟
6.مردم (به ویژه مردمِ تهران)به لیستِ انگلیسی رای نمی دهند!؟
7.مردم مخالفِ ادامهی اکرانِ فیلمِ "پنجاه کیلو آلبالو" هستند!؟
8.مردم مخالفِ بازگشتِ ربنای شجریان به "رسانهی ملی" اند!؟
9.مردم به خاطر غیرت ملیدینیشان و مخالفتشان، از بالای سفارت خانههای ایکس و وای بالا رفتند و درش را گل گرفتند؟!
10.مردم مخالفِ برجاماند!؟
و بسیاری از مواردِ مشابه که خیلی ها میتوانند به این لیست اضافه کنند!
اما در ادامه به راستی آزماییِ ادعاهای(بخوانید اتهاماتِ)"خودمردمپنداران" می پردازیم:
1.هیچ مطالعه ی میدانی و غیرمیدانی در مشهد و سایرشهرهای ایران مبنی بر موافقت یا مخالفت مردمِ آن شهر با برگزاری کنسرت صورت نگرفته است.
تنها شاهد و نکتهی مهم این است که هرگاه خبر از برگزاریِ کنسرت در شهری میشود، در همان هفتهی اول، بلیطها از فرطِ استقبالِ "مردم" تمام می شود!
2.در خصوص دوچرخه سواری بانوان هم هیچ مطالعهی میدانی صورت نگرفته، تنها شاهدِ موجود اینکه استقبال "مردم" از این پدیده ی شوم هم رو به افزایش است!
3.در موردِ نفرت از آقای خاتمی همین بس که با پیامِ چند ثانیهایِ ایشان از طریق شبکههایِ فیلتر شده و نشده، مردمِ زیادی به لیستِ 30+16 در تهران و کاندیداهایِ لیستِ امید(که همگی علیرغمِ تضییقات شورای نگهبان، تایید صلاحیت شده بودند) در سایر استان ها رای دادند!
7.اسقبالِ مردم ازفیلم پنجاه کیلو آلبالو(که به نظرِ من، نه مردم، واقعا فیلمِ مبتذلی است) را در سایت سینماتیکت مشاهده بفرمایید!
اما از اظهار نظر در سایرِ موارد مذکورِ بالا، به دلیلِ اظهرمن الشمس بودنِشان معذورم!!!
به هر حال، به نظر نگارنده، تنها راهِ علاج این بیماری، پذیرفتنِ واقعیات و مطالباتِ اکثریتِ مردم است. همچنین بازگشت به اخلاق. باید یادمان باشد که در نظامِ جمهوریِ اسلامی ایران، جمهوریت نظام درست به اندازه ی اسلامیت آن اهمیت دارد و همانطور که بنیانگذارِ نظام و خلفِ شایستهشان اذعان داشتهاند، جمهوریِ اسلامی نه یک کلمه کمتر، ونه بیشتر، مورد نظر است.
در راستایِ توصیهی اخیرِ رهبر معزز انقلاب، اقلیت بداند که بهتر است بیش از این تماسمان را با واقعیتها و مردم از دست ندهیم و راه را گم نکنیم. با مردم و دولتِ منتخبِ مردم صادقانهتر رفتار کنیم؛ اگر همکاری نمی کنیم، تخریب هم نکنیم. مردم را فریب ندهیم، از مردم استفاده ی ابزاری نکنیم، از قولِ مردم دروغ نگوییم، با استفاده از پول و اموالِ بیتالمال به سقوطِ بیشترِ اخلاق دامن نزنیم.
با تاسی از آیات 16 و 17 سورهی مبارکهی زمر، بگذاریم همه حرفشان را بزنند، و به حرفِ همه گوش کنیم و نهایتاً حرفِ درست را انتخاب کنیم. به شهادتِ تاریخ( جوامع انسانی و انقلاب¬ها، مِن جمله موردِ انقلابِ اسلامیِ ایران)، خروشِ ملتها و مردمان، اگر حرفِ اول را نزند، قطعاً حرف آخر را خواهد زد!
البته آینده نیز- با اتکا بر شواهد و دادههای تاریخی- مثبتِ چنین ادعایی خواهد بود!