خبرآنلاین نوشت: «فوتبال ایران در سوگ از دست دادن شادروان بهمن بهلولی به سوگ نشست. مردی که خاطرات شیرینی را تا همیشه برای فوتبالمان بر جای گذاشته است. آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از یکی از گفتوگوهای خواندنی استاد با سایت کمیته داوران ایران است که سالها قبل و در آستانه یکی از داربیهایی که محسن ترکی سوت میزد، انجام شده است. او در این گفتوگو از عادل فردوسیپور، حمید درخشان، علی پروین و دیگر دوستان و شاگردان فوتبالیاش سخن گفته است.
خود شما سابقه قضاوت در داربی را دارید؟
بله، یک بار داربی را سوت زدم.
خاطره خاصی از آن داربی به یاد دارید؟
خب خیلیها آن زمان شایعه کرده بودند که من طرفدار پرسپولیس هستم. جو خوبی نبود. هواداران استقلال میگفتند بهلولی یار دوازدهم پرسپولیس است. استقلالیها علیه من شعار میدادند. من اگر پرسپولیسی بودم اوایل بازی که حاجیلو با حرکتی خشن باعث سرنگونی پیوس شد، سریعاً به سود پرسپولیس پنالتی میگرفتم. هنوز هم یاد آن صحنه میافتم. امیدوارم اشتباه نکرده باشم و پنالتی نبوده باشد. شاید شعارهای استقلالیها تمرکزم را به هم ریخته بود. حتی این اواخر به عادل فردوسیپور هم زنگ زدم تا اگر فیلم آن بازی را دارد، برایم بفرستد تا دوباره آن صحنه را ببینم. نمیدانم پنالتی بود یا نه!
چرا اکثر بازیهای پرسپولیس را شما سوت میزدید؟
چون خیلی از داوران آن زمان شجاعت سوت زدن بازیهای پرسپولیس را نداشتند. اکثراً شب قبل از بازیها آقای محمود خوشخوان، رئیس وقت کمیته داوران به من زنگ میزد و ابلاغ بازی پرسپولیس را میداد. من به او میگفتم هفته قبل بازی پرسپولیس را سوت زدم ولی ایشان میگفت کار خودت است. باید این بازی را هم سوت بزنی.
آخرین بار چه زمانی با عادل فردوسیپور حرف زدی؟
یادم نمیآید. عادل زمان نوجوانی شاگرد من در مدرسه مطهری بود. البته دقیقاً یادم نیست اما میدانم که در یک برنامه، خیلی تند با او صحبت کردم و با هم مشاجره داشتیم. پس از آن عادل دیگر مرا به برنامهاش دعوت نکرد! (با خنده)
حقیقت دارد که شما در یک بازی از خوشحالی گلزنی پرسپولیس، حمید درخشان را بغل کردید؟
خیر، من فقط یک بار در زندگیام درخشان را گرفتم، آن هم زمانی بود که میخواستم کتکش بزنم. من معلم مدرسه بودم و درخشان شاگردم بود. یادم میآید یک روز غیبت داشت. پرسیدم چرا نیامدی تمرین و پاسخ خوبی به من نداد. من هم او را به باد کتک گرفتم و تا میخورد زدمش! او رفت و با بزرگتر خود برای گرفتن پروندهاش از مدرسه برگشت. من هم به مدیر مدرسه گفتم درخشان حق ندارد، برود. اگر آمد تا پروندهاش را بگیرد مرا صدا کنید تا دوباره گوشمالیاش بدهم.
گویا اکثر بازیکنان از شاگردان شما در مدرسه بودهاند.
بله، حتی مرحوم حجازی که واقعاً انسان شریفی بود. بهتاش فریبا، درخشان، مراغهچیان و... اکثراً شاگردان خود من بودند. من در مدرسه همهکاره ورزش بودم. رینگ بوکس داشتم و تشک کشتی.
با پروین رفاقتی هم داشتید؟
قبلاً هم به شما گفتم که نه. من در زندگیام پروین را به غیر از داخل زمین، در بیرون فقط 3 بار دیدم. یک بار که دعوت کردیم تا بیاید مدرسه ما، جوایز بچهها را اهدا کند. یک بار هم در خرمآباد که پرسپولیس با خیبر بازی داشت و یک بار هم که یادم نیست. رفاقت من با پروین در حد احترام گذاشتن به یکدیگر بود.
با استقلالیها هم برخوردی داشتید؟
بله، اکثراً شاگرد خود من بودند البته این بهتاش فریبا خیلی اذیتم کرد. هر بازی که استقلال نتیجه نمیگرفت میپرید و یقه مرا میگرفت که تو مقصری! (با خنده) در کل آن زمان فوتبال صفای خاصی داشت ولی حالا رنگ و بوی مادی و... پیدا کرده است.
واقعا" داوريهاي ايشان هميشه با لبخند و گذشت بود .يادم هست بازي باشگاه هاي تهران فكر كنم سال 66 يا 67 بود بازي پرسپوليس و هما تهران .كه هما يك بر صفر تا دقيقه نود جلو بود با حدود 80 هزار تماشا گر با داوري ايشان .كه هنوز وقت تلف شده در زمان تعريف نشده بود .وي حداقل 5 يا6 دقيقه وقت اضافه گرفت با كاشته علي پروين از پشت گوشه هيجده قدم سمت راست توپ وارد دروازه احمد سجادي شد .وسريعا" بعد از گل 20 ثانيه سوت پايان به صدا درآمد كه از آن موقع ميگفتند بهمن پرسپولسي.خداوند قرين رحمتش فرمايد.