یادداشت دریافتی- حمید کثیری؛ بیست و نهمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در حالی در شهر آفتاب آغاز به کار کرد که خیلیها جملهٔ دکتر قالیباف در سال گذشته را به یاد میآورند. روز پایانی نمایشگاه در سال گذشته شهردار تهران گفت: به طور قطع سال آینده نمایشگاه در مصلی تهران برگزار نخواهد شد و در محلی که شأنیت مردم و نمایشگاه کتاب حفظ شود، شاهد برپایی نمایشگاه خواهیم بود. (نقل به مضمون) اما آیا به واقع شهر آفتاب همان مکان است؟!
اگر هنوز به نمایشگاه کتاب تهران نرفتهاید، توصیه میکنم حتماً این کار را بکنید، اما شاید دنبال کردن چند سطر پیشرو کمک شایانی برای استفاده هر چه بهتر شما از نمایشگاه بکند. پس به نکات زیر توجه کنید:
۱.یکی از بزرگترین مشکلات نمایشگاه امسال مسیر رسیدن به آن بود. یعنی اگر از جانمایی شهر آفتاب که در جنوبیترین نقطه تهران است بگذریم و فرض کنیم با هزار زحمت به وسیله خودرو و یا مترو – آن هم با فشار زیاد جمعیت –خود را به آنجا رساندهایم، تازه به مشکلی جدی به نام عدم فضاسازی برای انتقال بازدیدکنندگان تا نمایشگاه برمیخوریم.
انصاف بر این است که افراد متولی تمام توان خود را برای انتقال بهتر مردم به نمایشگاه به کار بردهاند، اما اتفاقی که در آنجا میافتد شاید در شأن مردم نباشد. چند صف بلند، در زیر نور مستقیم آفتاب برای سوار شدن به ون و اتوبوسهایی که شما را تا نزدیکی سالنهای نمایشگاه میبرند؛ در فضایی با برنامهریزی ضعیف خیلی خیلی جالب است!
اوج ماجرا هم اینجاست که مردم خودشان باید صف تشکیل دهند و دقیقاً در همین نقطه شاید بتوان قشر فرهیخته، کتابخوان و کتاب بِخَرِ ایران را شناخت! پس لطفاً در این قسمت زیاد حرص نخورید؛ چون در مسیر بازگشت نیز با چنین منظرهای مواجه خواهید شد.
۲.دو روز نخست نمایشگاه کتاب تهران، سیستمهای اطلاعرسانی به طرز حیرتآوری مدرن بود! به نحوی که باجههای اطلاعرسانی از آرشیو ذهنیشان برای راهنمایی مردم استفاده میکردند و کامپیوتری برای راهنمایی-های دقیقتر وجود نداشت. البته این مشکل در روز جمعه رفع گردید، اما ظاهراً سیستمهای کامپیوتری نیز خیلی مجهز نبودند، چرا که هنوز برای بسیاری از انتشاراتیها آدرسی که داده میشد این بود: سالن ناشران عمومی! و اینکه کجای سالن، اصلاً مشخص نبود.
۳.سالن ناشران عمومی و البته سالن ناشران بینالمللی بسیار زیبا بود و مشخص بود که برای ساختن آن در این فرصت کم، زحمت فراوانی کشیده شده است و اگر قرار بود همین دو سه بنای عظیم ملاک ارزیابی نمایشگاه قرار گیرد، حق بر این بود که باید به برگزارکنندگان نمایشگاه نمره قبولی داده میشد. ظاهر مسئله این طور بود که زیرساختهای مناسبی برای این چند سالن در نظر گرفته شده و به طور قطع در سالیان آینده میتوان توقع بهتر شدن ظاهر نمایشگاه را نیز داشت.
۴.در سالن ناشران عمومی مطابق با رسم چندین سال گذشته سعی شده بود که ناشران مهم و پرفروش کشور مکاننمایی بهتری نسبت به سایرین داشته باشند و در پرترددترین مسیر ممکنه قرار بگیرند و چون این مسیر در راهرو ورودی سالن اول بود، مشکلات زیادی را ایجاد کرده بود که به نظر میرسید شاید میشد تدبیر بهتری برای این موضوع کرد. چرا که مثلاً شما اگر به هرمس یا علمی- فرهنگی میرسیدید و قصد داشتید از آنجا جلوتر بروید قدری دچار مشکل میشدید و این در حالی بود که راهروهای دیگر نمایشگاه چنین تراکمی نداشتند و افرادی که ندانسته وارد این راهرو شده بودند مجبور بودند مسیر را طی کنند تا به جایی که مدنظرشان است، برسند.
۵. یکی از کارهایی که در دورههای قبلی نمایشگاه انجام میشد و بسیار هم مفید بود، نصب راهنمای غرفهها در ابتدای هر راهرو بود که چون امسال این کار اتفاق نیفتاده بود بسیاری از ترافیک ایجاد شده در راهروها به علت سردرگمی افراد برای یافتن غرفه مورد نظرشان بود و همین موضوع خستگی را دوچندان میکرد.
پس یادتان باشد اگر شما هم به دنبال غرفهای خاص بودید، پیش از حضور در نمایشگاه از مکان دقیق آن اطلاع حاصل کنید. البته چطور؛ نمیدانم! چون ظاهراً سایت نمایشگاه نیز دچار نقص اطلاعاتی در این زمینه است، لااقل تا این لحظه که میباشد!
۶.از نکاتِ دیگرِ قابل توجه نمایشگاه، قیمت کتابها بود. مشکلی که چند سال است گریبان قشر کتابخوان را گرفته. شاید برایتان جالب باشد که رفتار بسیاری از افراد در کتاب خریدن تغییر کرده است. سابق بر این شما ابتدا جلد کتاب را میدیدید، بعد آن را برمیداشتید و فهرست و پشت جلد را نگاهی میانداختید و سپس یکی دو پارگراف از اواسط کتاب را میخواندید و احیاناً در نهایت آن را میخریدید اما الآن وضع به گونهای دیگر شده! شما پس از برداشتن کتاب سریعاً صفحه دوم و سوم کتاب را میآورید تا ابتدا قیمت آن را ببینید و باز احیاناً به طرز نامحسوسی کتاب را سر جای خود برمیگردانید و حتی فهرست را نیز نگاه نمی-کنید که مبادا فریب شیطان را بخورید!
۷. بدترین جای نمایشگاه – به نظر بنده البته – سالنهای کودک بود. جایی که با معماری گلخانهای فضایی را برای کودک و همراهان او شکل میداد که احتمالاً از حضور در نمایشگاه خاطره خوشی برایشان ثبت نمیشد.
تهویه بسیار نامناسب این سالنها باعث میشد که تقریباً از حدود ساعت ۱۱ به بعد تمامی افراد مجبور به خرید حداقل یک کتاب بشوند، چرا که باید خود را به طریقی باد میزدند و این یکی از صحنههای خندهدار و البته دردآور این ۴ سالن بود که همه افراد اعم از کودک و بزرگسال را در حال باد زدن خود میدیدید. این سالنها به دلیل داشتن سقفی کوتاه و نبود تهویه مناسب علاوه بر گرمای بالا، رطوبت زیادی را هم در خود حفظ میکردند و بیچاره مسئولین غرفهها!
۸.اگر زمان نماز ظهر و عصر در نمایشگاه بودید، جسارتاً پیشنهاد میکنم قید نماز اول وقت را بزنید چرا که اینجا هم یکی از بدهای نمایشگاه به نمایش گذاشته میشود. یک سالن بسیار تنگ با ورودی تنگتر و با انبوهی از جمعیت، شکل بسیار نامناسبی از اجتماع انسانی را ساخته بود.
یکی دیگر از کارکردهای این فضاها در نمایشگاه علاوه بر ادای فریضه نماز، استراحت برخی افراد در ساعات خلوتتر است که به نظر میرسید فضای تعبیه شده برای اینکار اصلاً چنین قابلیتی نداشت. هر چه در مورد تهویه سالنهای کودک گفته شد را چند برابر کنید و خودتان تصور کنید در اینجا با ازدحام چندبرابری جمعیت؛ چه میگذشت.
۹.یکی از نکات جالب توجه نمایشگاه شلوغی بیش از حد آن بود تا آنجا که تقریباً هیچکس تصورش را هم نمیکرد با انتقال نمایشگاه به این مکان شاهد چنین جمعیتی باشیم. این موضوع را هم باید به فال نیک گرفت و هم البته از جهاتی جای بررسی بسیار دارد که چرا بسیاری از افراد در طول سال با کتاب و میدان انقلاب میانهای ندارند، برای خرید یک جلد رمان، حتماً در نمایشگاه حاضر میشوند. خلاصه کلام اینکه خودتان را برای شلوغی آماده کنید و تصور نکنید، حالا که نمایشگاه به اینجا منتقل شده، پس با جمعیت زیادی نیز مواجه نخواهید شد.
۱۰.اگر با خودرو شخصی به نمایشگاه میروید، شاید استفاده از مسیر اتوبان امام علی (ع) و گذر از کنار بهشت زهرا (س) برای رسیدن به نمایشگاه مسیر بهتری نسبت به اتوبان آزادگان و خلیج فارس باشد. این مسیر کمتر شناخته شده و معمولاً ترافیک بسیار کمتری دارد. اما هر مسیری را انتخاب کردید، پس از رسیدن به پارکینگ حتماً با هر نشانهای که شده در ذهنتان ثبت و ضبط کنید که وسیلهتان را کجا پارک کردهاید، چرا که علائم برای راهنمایی شما بسیار ناقصاند و البته تعداد ماشینها بسیار زیاد.
بیاغراق باید گفت در آن پارکنیگی که بنده دیدم بیش از چندهزار ماشین جا میگرفت و چون علائم خاصی برای یافتن خودروها نبود، اگر در مسیر بازگشت و با خستگی تمام خودرویتان را پیدا نمیکردید، تازه متوجه میشدید که واقعاً سال اول برگزاری نمایشگاه در شهر آفتاب است!
در پایان باید گفت که اگر قرار باشد انصاف رعایت شده باشد، باید به مدیریت شهری برای ساخت چنین فضایی در کمتر از یکسال تبریک گفت، اما این گله را داشت که شاید بهتر بود امسال نیز نمایشگاه در این مکان برگزار نشود. فضایی که زیرساختهای آن برای بهتر شدن کاملاً دیده میشود اما تا در شأن نمایشگاه کتاب و البته مردم عزیز ایران شدن، فاصله بسیار دارد.