یادداشت دریافتی- مهدی عبداللهی*؛جمعیت کشور در اسفند سال جاری به 79,069,838 نفر رسید که حدود 2/8 درصد(نزدیک به شش و نیم میلیون نفر) آن را افراد بالای 60 سال تشکیل میدهند. بر اساس تعریف سازمان ملل اگر 7 درصد جمعیت کشوری در سن بالای 60 سال باشد آن کشور وارد مرحله سالمندی شده است.
طبق پیشبینیها جمعیت سالمند ایران تا سال 1404 حدود 5/15 درصد و بر اساس برآوردهای بخش جمعیت سازمان ملل تا سال 2050 میلادی، 33 درصد خواهد شد.
سالمندي مسئله اصلی جمعیت شناختی قرن چهاردهم ايران خواهد بود لذا توجه به کیفیت زندگی این سرمایههای معنوی جامعه اجتنابناپذیر است .با اینوجود آمار و ارقام حاکی از کیفیت نامطلوب زندگی سالمندان ایرانی است.
بهطورکلی ارتقای کیفیت زندگی سالمندان در دو بخش عمده قابلطبقهبندی است که عبارتاند از 1- ارتقای ساختارهای اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی 2- مناسبسازی محیط کالبدی (محل زندگی فرد سالمند)
30 سال کار و باز هم کار!
در زمینه ارتقای ساختارهای اجتماعی-اقتصادیو فرهنگی توجه به مسئله بیمه و تأمین اجتماعی، حقوق دوران بازنشستگی، فرصتهای فعالیتهای داوطلبانه و مشارکت جمعی،احترام و منزلت اجتماعی و ... موردتوجه است که درنتیجه آن، محیط جامعه آماده پذیرش سالمندان بوده و از انزوای اجتماعی و تنهایی فردی جلوگیری میکند.
بیماری، ناتوانی، اختلالات ذهنی، فوت همسر، فقر و بسیاری عوامل اجتماعی دیگر باعث میشود تا سالمندان آسیبپذیرتر از سایر اقشار باشند. برخلاف کشورهای توسعهیافته جهان که دوران بازنشستگی، دوران استراحت و رسیدن به آرامش است و فرد به لحاظ پوشش بیمهای و خدمات بازنشستگی وضعیت مطلوبی دارد، اما متأسفانه در کشور ما تسهیلات لازم را برای افراد بازنشسته در نظر گرفته نشده و اغلب سالمندان پس از ۳۰ سال سابقه خدمت صادقانه اکنون باید بدون هیچ پشتوانه، دوران طلائی بازنشستگی خود را در دود و ترافیک تهران به مسافرکشی و کارگری بپردازد.
در سال 1394 حداقل حقوق بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی حدود۷۱۲ هزار تومان اعلامشده که با احتساب خط فقری اعلامی از سوی دولت، نزدیک به ۹۰ درصد بازنشستگان در زیرخط فقر زندگی میکنند. همچنین براساس آمارهای سازمان بهزیستی در حال حاضر حدود یک میلیون 500 هزار نفر از سالمندان تحت پوشش کمیته امداد و یکمیلیون و 700 هزار نفر تحت پوشش صندوق بازنشستگی هستند و همچنین 20 درصد سالمندان کشور نیز از هیچ بیمهای برخوردار نیستند.
ایرانیان همواره از عهد باستان تاکنون به تکریم سالمندان خود حساس بودهاند که به جرات میتوان گفت این میزان از تکریم سالمندان نمونه و نظیری در جهان ندارد و در دین مبین اسلام نیز در آیات و روایات زیادی تکریم سالمندان سفارش شده است؛ اما متأسفانه مشکلات اقتصادی و رفاهی گاهی آنقدر افراد و خانوادهها را درگیر روزمرگی میکند که وقت لازم و کافی برای پدر و مادر و سالمندان خود ندارند و تنهایی، انزوا و بیماری بر سالمندان غلبه کرده و خسارات جسمی و روحی شدیدی را در نبود خدمات اجتماعی بر این سرمایههای معنوی تحمیل میکند.
بر اساس یک پژوهش در تهران حدود 12 درصد از سالمندان مورد آزار و اذیت و توهین در خانوادههای خود قرارگرفتهاند که موجب سرخوردگی، افسردگی و انزوا و بیماریهای روحی-روانی در آنها شده است.
سالمندان فراموششدگان فضاهای شهری تهران
اما دسته دوم از مؤلفههایی که در ارتباط مستقیم با زندگی سالمندان بوده و تأثیر بسیار شگرفی بر کیفیت زندگی آنها دارند، وضعیت محیط کالبدی یا همان محل زندگی سالمندان است که شامل کیفیت زیرساختها و امکانات محل زندگی، دسترسی به حملونقل مناسب و ارزانقیمت، دسترسی به مسکن مناسب و دسترسی به فضاهای عمومی همچون پارکها، بوستانها، سالنهای ورزشی، مناسب بودن فضاهایی شهری همانند خیابانها و پیادهروها، امکان دسترسی و تردد آسان درساختمانهای دولتی و عمومی است.
بیبرنامگی و عدم رعایت استانداردهای بینالمللی موجب مشکلات روحی-روانی و دلسردی از زندگی در بین سالمندان میشود.
تحقیقاتی که در شهر تهران در زمینه وضعیت محیط کالبدی شهر و زیرساخت و همچنین فضاهای عمومی انجامشده است همگی گویای عدم رعایت استاندارهای بینالمللی در ساخت فضاهای شهری است. بهگونهای که مشكلات بسیار زیاد فضای شهری موجب بروز احساسات منفي همچون احساس ترس، دلهره، سردرگمي، شرمندگي و تنهايي در سالمندان تهرانی شده است.
بررسیها نشان میدهد این مشکلات عبارتاند از:
1- مشكلات شناختي (گمشدن در فضای هندسی شهر و دشواری مسیریابی)
2- مشکلات مربوط به حفظ تعادل در محیط اعم از وضعیت نامناسب پیادهروها، ازدحام بیشازحد در اتوبوسهای شهری و مترو، نبود آسانسور و پلههای برقی در مترو و فضاهای اداری و ...
3- عدم دسترسی به امکانات و خدمات شهری شامل عدم دسترسی به پارکها، پاتوقها و بوستان و فضاهای ویژه سالمندان و موارد ازایندست.
از مشکلات معیشتی سالمندان نیز که بگذریم؛ فضاهای شهری تهران بههیچوجه مناسب زندگی سالمندان نیست. گویی خلاقیت مدیران شهری تهران در این بوده که از آب و سیمان و آجر برایمان شهری را بسازند که فاقد روح، فاقد معنویت، فاقد خلاقیت و فاقد فضایی با شور و نشاط است که تنها عنوانی که میتوان بر آن نسبت داد، همان «سیمان¬شهر» است.
یادم نمیرود در یکی از روزهای پاییز 94 هنگامیکه یک سالمند به علت همراه نداشتن کارت بلیط الکترونیک از سوارشدن به اتوبوس منع شد در درون خودم گفتم واقعاً این سالمند سهمی بهاندازه 350 تومان از بودجه این شهر را نداشت که از سوارشدن به اتوبوس منع شد؟ شایدم هم نداشت!
بههرحال مدیران و برنامهریزان کشورباید به این نکته توجه داشته باشند که با توجه به ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، جمعیت شناختی و مسائل فرهنگی کشور، سالمندي مسئله اصلی اجتماعی-اقتصادی قرن چهاردهم شمسی ايران خواهد بود و آمادگي لازم براي رويارويي با پدیده سالمندي و برنامهریزی برای پيامدهاي بهداشتي، اجتماعي و اقتصادي آن کاملاً ضروری است.
لذا تکریم و توجه به منزلت اجتماعی سالمندان این سرمایههای معنوی ایران اسلامی نیاز امروز و فردای ماست.
*کارشناس ارشد برنامهریزی شهری