فرارو- مسئولان میگویند معتادان خیابانی دهبرابر بیشتر شدهاند. رییس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام این موضوع را "وحشتناک" میخواند. سعید صفاتیان میگوید سال 85، 15 هزار معتاد متجاهر در کل کشور وجود داشت اما حالا شهر تهران به تنهایی 15 هزار معتاد متجاهر دارد.
به گزارش فرارو، قبلتر نیز به این آمار اشاره شده بود. فرمانده انتظامی تهران چندماه پیش گفت که معتادان متجاهر شهر تهران به 15 هزار نفر رسیدهاند. سردار ساجدینیا همچنین گفته بود با نگهداری 10 هزار نفر از این معتادان بخش زیادی از مشکلات رفع خواهد شد.
جمعآوری معتادان خیابانی اما به اندازه دلیل افزایش آنها در ماههای اخیر به موضوعی پیچیده تبدیل شده است.
پاییز امسال این مسئله رنگ دیگری به خودش گرفت. خبر حضور معتادان خیابانی در یکی از محلات تهران باعث پیچیدگی بیشتر این آسیب اجتماعی شد.
محله هرندی تهران که مدتها بود یکی از فضاهای جمعشدن معتادان گردِ هم شدهبود، مسئولان را به طور جدیتر برای پیدا کردن راهحلی سریع به میدان کشاند.
چیزی از چه کنم چه کنمهای ارگانهای مختلف اعم از سازمان بهزیستی، شهرداری و نیروی انتظامی نگذشته بود که حضور معتادان در منطقه هرندی یک فاجعه را رغم زد.
18 آبان مردم این محله با چوب و چماق به سراغ معتادان رفتند و آنها را به سمت جنوب پارک که از منازل مسکونی دورتر است هدایت کردند. مردم این منطقه از حضور معتادان و کمکاری مسئولان در قبال این منطقه به ستوه آمده بودند.
این مسئله باعث شد که در نهایت تصمیم به جمعآوری معتادان خیابانی گرفته شود.
اواخر آذر ماه نیروی انتظامی تهران 3 هزار معتاد خیابانی را از سطح شهر جمع کرد. همان زمان سردار ساجدینیا از انتقال این افراد به مراکز بازپروری و کمپهای اعتیاد خبر داد.
با اینحال مسئله معتادان خیابانی همچنان پیچیده و بغرنج است. کارشناسان معتقدند اگر همه 15 هزار معتاد خیابانی هم از تهران جمعآوری شوند این مسئله حل نخواهد شد. چرا که اکثر آنها پس از خروج از کمپها و مراکز بازپروری به چرخه مجدد اعتیاد، کارتنخوابی و خیابانیشدن بازمیگردند.
اما جدا از چند و چون نحوه برخورد با معتادان متجاهر چهچیز باعث شده که پایتخت ایران 15 هزار معتاد خیابانی داشته باشد؟ یک کارشناس معتقد است که تعداد معتادان خیابانی میتواند از این هم بیشتر باشد اگرچه پژوهشی مشخصی در اینباره انجام نشدهاست.
دکتر علی شفیعی در گفتگو با فرارو گفت: افزایش شیوع اعتیاد و عوارض آن مانند بیخانمانی، در کشوری با وضعیت اجتماعی ایران غیر معمول نیست و کشورهای دیگری که در مقاطعی مولفههای اجتماعی مشابه با ایران را داشتهاند، با چنین مشکلاتی روبرو بوده یا هستند.
از معتاد تا معتادِ خیابانی
این پژوهشگر اظهار کرد: در ابتدا باید توجه کرد که عوامل موثر بر مصرف مواد میتواند با دلایل اینکه یک معتاد به مواد به مراحل انتهایی آسیبهای جسمی، روانی و اجتماعی ناشی از اعتیاد برسد متفاوت باشد.
شفیعی ادامه داد: یعنی چنان که ممکن است در اطراف خود شاهد باشیم، کسانی هستند که مواد مصرف میکنند اما به معتاد خیابانی تبدیل نشدهاند.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به جمعیت جوان ایران گفت: با تغییر ترکیب جمعیتی کشور ما به سمت جوانشدن شرایط برای مصرف مواد محیا شد.
وی تصریح کرد: جامعه ایران دوران گذار را چنان با شتاب طی میکند که سبک زندگی، ارزشها و هنجارها و نهادهای سنتی را بهعنوان عوامل محافظتکننده از رفتارهای ناهنجاری مانند مصرف مواد پشت سر جا میگذارد؛ در حالیکه عوامل محافظتی مدرن را نیز ندارد.
این پزشک همچنین گفت: در این شرایط با عرضه و افزایش دسترسی به موادِ نوپدید که الگوهای مصرف جدید را به همراه میآورند، الگوی جدیدی از مصرفکننده نیز پدید میآید.
شفیعی با اشاره به الگوهای جدید مصرف مواد مخدر توضیح داد: برخی از زنان برای لاغری یا رضایت شریک جنسی، دانشجویان و دانشآموزان برای موفقیت در رقابتهای درسی، کارگران مشاغل مختلف برای تابآوری شیفتهای کاری طولانی در شرایط سخت اقتصادی و افرادی نیز برای جبران شکست یا احساس ناکامی در مسابقه پایانناپذیر کامجویی و لذتگرایی مواد استفاده میکنند.
وی همچنین تصریح کرد: در گذشته افراد تا این وسعت و فراگیریِ قابل مشاهده در تمامی لایههای اجتماعی، درگیر مصرف مواد و اعتیاد به آن و پیامدهای حاصل از آن نبودهاند.
دکتر شفیعی در ادامه با مقایسه افرادی که در دوران فعلی مواد مصرف میکنند با افرادی که به طریق سنتی معتاد بودند اظهار کرد: افراد تازه وارد به میدان اعتیاد، عموما دیگر تبحر یا ظرفیت معتادان به مواد سنتی را هم که ما آنها را با تابلوی "آتقی" در آن سریال معروف میشناختیم، برای مدیریت پیامدهای اعتیاد خود ندارند.
وی گفت: آنها تحت تاثیر عوارض بسیار شدید و ناتوانکننده مواد صنعتی و جدید به سرعت وارد مراحل انتهایی پروسه اعتیاد و آسیبهای آن نظیراختلالات شدید جسمی و روانی، از دست دادن شغل، بزهکاری، خرده فروشی مواد، تنفروشی و... میشوند.
معتادان امروز دوبرابر سریعتر از گذشته به خیابان میرسند
این پژوهشگر گفت: این افراد اگر با ازدست دادن حمایتهای اجتماعی حداقلی از سوی خانواده، یا نهادهای جایگزین رسمی و غیر رسمی روبرو شوند، نتیجه نهایی آن بیخانمانی و خیابانخوابی است.
وی تصریح کرد: اینها از جمله دلایلی است که باعث شده مدت زمانِ اولین مصرف تا بیخانمانی مصرف کنندگان مواد به کمتر از نصف موارد مشابه، در گذشتهِ نهچندان دور برسد.
شفیعی همچنین درباره مسیرهای دیگر که به بیخانمانی و کارتنخوابی معتادان گفت: مسیرهای دیگری هم به این شرایط ختم میشود. از میان 18 میلیون سکنه روزافزونِ سکونتگاههای غیرِرسمی و روستائیان مهاجر، بسیاری از افراد در مقایسه با دیگرانی که سامان بهتری دارند، مصرفکننده مواد هستند و اعتیاد در آنها بیشتر و الگوی مصرف آنان پرعارضهتر از سایر طبقات جامعه است.
این پژوهشگر اظهار کرد: بسیاری از این افراد یا خانواده آنها داستان زندگی مشابهی دارند: مهاجرت از روستا و شهرهای کوچک به حاشیه پرآسیب شهرهای بزرگ، ناتوانی در تطبیق با شرایط اقتصادی- اجتماعی جدید، درگیرشدن با اعتیاد و انواع جرائم و بزهکاری، از دست دادن ارتباط و حمایت اجتماعی و درنهایت خیابانگردی، بیخانمانی و کارتنخوابی.
عضو انجمن جامعهشناسی در ادامه توضیح داد: به نظر میرسد جامعه ما از جوانب مختلف نتوانسته خودش را با شرایط جدید تطبیق دهد. نهادها، ابزارها و رویکردهای سنتی بازدارندهِ افراد از مصرف مواد دیگر کارکرد گذشته را ندارند و نهادهای مدرن که اعضاء جامعه را از مصرف محافظت کنند، ایجاد نشدهاند.
شفیعی تصریح کرد: همین وضع در مورد نهادهای حمایت اجتماعی نیز دیده میشود. خانوادههای هسته ای نمی توانند افراد را به مانند خانواده گسترده در بحرانهایی نظیر اعتیاد حمایت کنند.
وی گفت: همچنین نهادهای اجتماعی رسمی که به صورت حرفه ای مددکاری و حمایت اجتماعی نیازمندانِ آسیبپذیر و آسیبدیدگان- ازجمله معتادان- را به عهده دارند هنوز نتوانستهاند جایگزین حمایتهای قومی و عشیرهای شوند.
قبح اجتماعی مصرف مواد شکستهاست
این پژوهشگر با اشاره به از میان رفتن قبحِ مصرف مخدر در جامعه ادامه داد: به شكل عمومیتر قبح اجتماعی مصرف مواد دیگر عاملی بازدارنده برای مصرف نیست.
وی تصریح کرد: درعوض " معتادِ تابلو بودن" كه نشانه ضعف و ناتوانی فرد است بهجای آنكه مایه جلب همدلی و كمك افراد باشد، مانند آنچه در جوامع توسعهیافته است، مثل یك برچسب جدانشدنی موجب انگ و تبعیض و طرد این افراد از سوی جامعه میشود كه نتیجه این طرد روزافزون، درگیرشدن در دایره آسیب و بزهكاری و باز آسیب عمیقتراست.
وی درباره نقش سازمانهای مردمنهاد در کاهش اعتیاد نیز گفت: سازمانهای مردمنهاد نیز در این میان هنوز مزاحم دولت تلقی میشوند و عموما از حداقل توانمندی لازم برای اثرگذاری بیبهرهاند.
وی تصریح کرد: در این میان عجیب نیست اگر افرادی که دچار آسیب اعتیاد بشوند، با از دست دادن منابع حمایتی ضعیفِ در دسترسشان بهسرعت وارد فاز انتهایی این بیماری یعنی بیخانمانی یا کارتنخوابی شوند.
شفیعی ادامه داد: با این توضیحات به نظر میرسد این افراد در میان مثلثی با سهضلع قرار میگیرند: اعتیاد، انواع آسیبهای اجتماعی و محرومیت از حمایت اجتماعی.
شفیعی با انتقاد به نحوه برخورد ما با پدیده معتادان خیابانی تصریح کرد: علیرغم توضیحات داده شده به نظر میرسد ما، از قانونگذار گرفته تا سیاستگذار و مدیر و حتی دانشآموخته علوم بهداشتی- پزشكی، اجتماعی و حقوق همچنان این پدیده پیچیده را به اجزائش تقلیل میدهیم و برای هریک از اجزاء آن جداگانه برنامه ریزی و حتی قانونگذاری میکنیم.
وی ادامه داد: درحالیکه پدیدههای انسانی براساس مرزبندیهای اداری و خطكشی علمی ما رفتار نمی کنند.
این پژوهشگر درباره تفاوت معتاد خیابانی و معتاد توضیح داد: امروز اگر كسی معتاد یا بیخانمان باشد تقریبا تكلیفش معلوم است كه با كدام دستگاه اجرایی طرف است اما اگر بیخانمان ِ معتاد باشد باتوجه به پیچیدهشدن وضعیت، هیچیك از دستگاههای حاضر نیستند بهعنوان متولی رسمی ساماندهی او قرار گیرند!
وی گفت: همین وضع درمورد كودكان ِ خیابانی معتاد، تنفروشان ِ معتاد و همه آسیب دیدگان ِ معتاد دیگر صادق است.
علی شفیعی همچنین اشهرا کرد: در شرایط فعلی كه عمده آسیبدیدگان اجتماعی معتاد هستند معلوم است كه چه وضعی پیش خواهد آمد. این افراد یا بهحال خود رها میشوند یا تمامی آسیبها و مشكلات و نیازهای آنان زیر برچسب معتاد مخفی میشود تا مقصر هرآنچه از آنها سر میزند اعتیادشان –دردی كه قابل درمان نیست- معرفی گردد.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به بهکار بردن تعابیر مبهم در ابنباره اظهار کرد: از سوی دیگر بهجای تبیین مفاهیم تعیینکنندهِ حقوقی که سرنوشت انسانها را رقم میزند و رویکردها و شرح وظائف مجریان را مشخص میکند، تعابیر کلی و مبهم بکار میبریم كه راه را برای اعمال سلیقه باز میگذارد.
این پزشک ادامه داد: به نظر میرسد آنچه به عنوان معتاد متجاهر و تجاهر به اعتیاد در قانون مبارزه با مواد مخدر آمده – یعنی قانونی که براساس آن معتادان از خیابان جمع آوری میشوند- هم از همین جنس باشد.
جدای از این عبارت تجاهر به اعتیاد نیز باب آن را باز کرده که بنابر تشخیص، مصلحت یا هرچیز دیگری که مقام قضایی یا انتظامی بر طبق آن عمل میکند، به صرف مصرف مواد و مشخصات ظاهری که دال بر اعتیاد فرد باشد، از فضای عمومی جمعآوری و برای نگهداری به مکانهای معینی برده میشود.
شفیعی در پاسخ به این سئوال که جمعآوری معتادان تا چه حد موثر است گفت: اگر بخواهیم ببینیم این رویکرد جمع آوری معتادان خیابانی و بهخصوص بخشی از آنها یعنی بیخانمانهای معتاد تا چه اندازه میتواند موفق باشد میتوان در این فرصت به چند نكته اشاره كرد.
وی در ادامه اظهار کرد: نکته اول اینکه همه کسانی که به عنوان معتاد خیابانی شناخته میشوند هم از نظر وضعیت اعتیاد، عوارض آن و آسیبهای همراه و هم ازجهت میزان برخورداری از منابع حمایت اجتماعی-که اهمیت آن توضیح داده داده شد- لزوما در شرایط مشابه قرار ندارند.
این پژوهشگر ادامه داد: این افراد اكثرا در ظاهرشان كمابیش آثار فقر و اعتیاد مشهود است كه ظاهرا همین، عاملی برای احساس ناامنی مردم و درخواست آنان برای زدودن آنها از چهره زیبای! شهرشان و البته موجهای فشارسیاسی سوار برآن تلقی میشود.
شفیعی همچنین گفت: درحالی كه این افراد طیف وسیعی از افراد با شرایط مختلف را تشكیل میدهند. از بیمار روانی و متكدی و تن فروش و خردهفروش گرفته تا كارگران فصلی و مسافر در راه مانده و ولگردان بیكار حاشیه شهرها و البته افراد كارتنخواب و بیخانمان.
وی تصریح کرد: بنابراین رویكرد فلهای به این افراد آنهم به شكل جمعآوری مقطعی كه هدفش عمدتا پاككردن موقت آثار بصری آنها میباشد، گرهگشای مشكلات ایشان و حتی محو پایدار آنها از عرصه عمومی نخواهد بود. بهخصوص كه هرگز دروازههای باز تولید و ورود افراد مشابه به جامعه را كه پیشتر اشاره شد، نخواهد بست.
دکتر علی شفیعی همچنین اظهار کرد: دوم اینكه، مرتبا بر كاهش سی تا چهل درصدی جرائم خرد بهعنوان یكی از منافع طرحهای جمع آوری معتادان خیابانی تاكید میشود. میدانیم كه عمده جرائمی كه این گروه از افراد مرتكب میشوند عمدتا برای تامین هزینه مواد مصرفی شان است و اصولا پایه ارتكاب این افراد به جرم، رفتارهای اعتیادی و موادجویانه آنهاست.
وی گفت: بنابراین اگر حداقلی از امكانات معیشتی كه تامین آن وظیفه دولت است برایشان فراهم شود، برخلاف مجرمان كلان و تهدید كننده بنیانهای اقتصادی كشور، طمعی به مال و اموال مردم ندارند.
این پژوهشگر با اشاره به تجربیات کشورهای دیگر تاکید کرد: اگر بهجای مواد، داروهای نگهدارندهای نظیر متادون برای این افراد تامین شود و از حداقل امكانات معیشتی بهرهمند گردند میزان ارتكاب به انواع بزه در آنها بسیار كاهش مییابد.
وی ادامه داد: این فرایند باید به صورت تدریجی و با مداخلات هماهنگ درمان، بازتوانی و بویژه حمایت اجتماعی صورت گیرد تا زمینه بازگشت و اتصال پایدار آنان به جامعه فراهم شود . آنهم در بستر جامعه ای كه خواه و ناخواه باید به آن برگردند و نه محیطهای ایزوله اردوگاهی كه به طرد هرچه بیشتر آنها از جامعه خواهد انجامید.
عضو انجمن جامعهشناسی تاکید کرد: بنابراین اگر هدف كاهش جرم است، بجای آنكه این مهم از طریق حذف فیزیكی موقت و بسیار پرهزینه این افراد از جامعه تامین شود، مناسبتر خواهد بود كه بواسطه اقدامات كاهش آسیب، درمان و حمایت اجتماعی اعتیاد به دست آید كه هزینه-اثربخشی آن امری اثبات شده است.
این پژوهشگر ضمن اشاره به روشهای کشورهای پیشرفته در این حوزه اظهار کرد: در نظام قضایی كشورهای پیشرفته درصورتی كه اعتیاد مجرم شناخته شود، مقام قضایی میتواند فرد را بجای مجازات با حبس در زندان به درمان و بازتوانی اعتیاد در مراكز درمانی عمومی البته تحت نظارتهای ویژه محكوم كند كه تاثیر بهسزایی در پیشگیری از تكرار جرم و كنترل جرائم جامعه با صرف حداقل هزینهها داشته است.
وی ادامه داد: دراین اقدامات بهجای آنكه امكانات فیزیكی و فرایندهای سخت افزاری مدنظر باشد، تقویت زیرساختهای نرم افزاری، نظارتی و و نیروی انسانی مورد توجه قرار میگیرد كه منافع پایدار و بلند مدت دارد.
نقش مردم چه باید باشد؟
این پژوهشگر در ادامه به نقش و مسئولیت مردم در کاهش این آسیب اجتماعی پرداخته و توضیح داد: ما در بهوجود آمدن جامعهای سهم داشتهایم كه نتوانسته ابزارهای موثر بازدارنده از مصرف مواد را برای همه اعضایش فراهم كند و با محروم كردن آسیب پذیرترین آنها از منابع حمایتی مورد نیاز، زمینه فروغلتیدنشان را در چرخه اعتیاد وانواعُ آسیب از جمله بیخانمانی ایجاد كرده است.
علی شفیعی در انتها گفت: همه ما برای بازگرداندن معتادان به جامعه، بازسازی و برقراری اتصالشان به جامعه مسئولیم. لااقل باید حقایق اعتیاد بهعنوان یك بیماری مغزی-روانی مزمن عودكننده را بشناسیم.
وی تصریح کرد: بهجای آنكه مطالبهمان برای ساماندهی معتادان از پلیس برای جمعآوری بیفایده این افراد و زندانیكردن آنها در محیطهای بسته با عناوین مختلف باشد، معطوف به دستگاههای متولی درمان، بازتوانی و حمایت از همه آسیبدیدگان اجتماعی از جمله معتادان گردد كه حتی رویشان را هم از این صحنه برگرداندهاند.