محمد غرضی می گوید که ملت را می شناسد، امام را و ایران و بیشتر از اینها کسی را نمی شناسد.
به او پدیده انتخابات سال 92 می گفتند و حالا ظاهرا قرار است پدیده انتخابات سال 94 هم باشد. غرضی که سابقه وزارت در دولت های موسوی و هاشمی و نمایندگی در مجلس اول را در روزمه خود دارد، چند روز پیش برای کاندیداتوری در مجلس دهم و پنجمین دوره مجلس خبرگان داوطلب شد. او پس از دولت هاشمی و پیش از انتخابات سال 92 چهره سیاسی نبود اما معتقد است که جریان سیاسی بوده است. می گوید: «شما جوانان و خبرنگاران فعالیت سیاسی را فقط مختص کسانی می دانید که مسئولیتی دارند. من هر وقت مسئول بودم شما من را می شناختید ولی در مسئولیت های غیررسمی که خودم برای خودم ایجاد کردم و فعالیت های مطالعاتی که داشتم عنوانی برای شما نداشت.
بزرگترین اشتباهات شما این است که جریان سیاسی ایران را وقتی رسمی باشد جریان می دانید و اگر غیررسمی باشد جریان نمی دانید در حالی که معمولا جریانات غیررسمی سیاسی خیلی قوی تر از جریانات رسمی هستند». حالا این «جریان غیررسمی» تلاش می کند دوباره رسمی شود و حتی اگر درباره تایید صلاحیتش برای مجلس خبرگان ان قلت هایی وجود داشته باشد، مصمم است که آزمون دهد و حتی امیدوار است که موفق شود.
با طرح سوالی درباره انگیزه اش درباره ثبت نام در مجلس خبرگان و موضوع تایید صلاحیت خودش و سایر چهره هایی که موضوع ردصلاحیت آنها مطرح است، به سراغ غرضی رفتیم و آنچه می خوانید مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با اوست:
شما گفتید در انتخابات خبرگان شرکت می کنید، چند وقت پیش آیت الله مصباح گفتند که حتما نباید فقیه شورای نگهبان مرد باشد و استناداتی هم داشتند. ولی این که غیر روحانی باشد و درس روحانیت نخوانده باشد کمتر به این پرداخته شده. در این مورد توضیح می دهید؟من به خبرگزاری های دیگر هم گفتم من از شورای نگهبان سوال کردم که شرط ورود به خبرگان چیست گفتند باید بیایی امتحان بدهی، گفتم شرط روحانی و غیرروحانی بودن دارد؟ گفتند نه، من هم رفتم ثبت نام کردم و می خواهم بروم امتحان بدهم اگر قبول شدم که شدم اگر هم نه بالاخره در یک مجموعه ای شرکت کردیم. من تقریبا بیش از 60سال به فقه عمل کردم در تمام طول این 60سال به نظرم به اندازه استعدادی که در من هست از فقه تجاوز نکردم. در حقیقت من یک عامل به فقه هستم و دانش فقهی هم دارم. بالاخره در این کارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی اگر یک توفیقی بوده است که قاعدتا آدم برای این که یک حرفی را بزند به توفیقات خودش تکیه می کند، من اگر توفیقی داشتم ناشی از این بوده که به فقه عمل کردم و وقتی یک آدمی 60سال در یک حرفه غرق شود این توفیق را پیدا می کند که برود امتحان بدهد و من هم می روم امتحان می دهم.
این امتحان اجتهاد است؟چهار تا شرط برای این که کسی در خبرگان کاندید شود وجود دارد که یکی از آنها اجتهاد است. من هم خودم را به عنوان یک آدمی که در کار سیاسی فقهی و در جریان اجتماعی فقهی و این که در نجف هم خدمت حضرت امام بودم و در حد توانم تلمذ کردم، به نظرم می توانم بروم عرض وجود کنم و بگویم ما هم از فقه بی بهره نیستیم.
در دو سال گذشته شما یکی از خبرسازترین و جریان سازترین افراد سیاسی کشور بودید، حضور شما در انتخابات ریاست جمهوری را می گویند پدیده انتخابات بودید و الان هم یک باره به عنوان آدم غیرروحانی تصمیم گرفتید در انتخابات خبرگان شرکت کنید و این نشان از شهامت سیاسی بالای شما دارد.اسمش را شهامت سیاسی نگذارید، اسمش را تحرک اجتماعی بگذارید. من در تمام طول عمرم در تمامی تحرکات اجتماعی و جریانها شرکت کردم این هم جریانی است، منتها این جریان یک مقدار چارچوب دارد، ثبت و ضبط دارد و منظمتر از جریانهای دیگر است. مثلا فرض کنید ما در دهه 40 وارد مبارزات سیاسی شدیم، فراری بودیم، کار کردیم و نفسمان آمده در این مسائل، مثلا در همان دهه 40 وقتی حضرت امام در سال 48 ولایت فقیه را مطرح کردند، من درسش را خواندم و رفتم در کشورهای مختلف و در خود ایران در صدها کنفرانس شرکت کردم و قبل از این که مصداق جمهوری اسلامی ظهور پیدا کند آمدم ایستادم از ولایت فقیه حمایت عقلی، معنوی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی کردم و بر خودم فرض شده ولایت فقیه توانایی جوابگویی نیازهای یک جامعه را وسیع تر از مکاتب دیگر دارد. شما می توانید به عنوان یک آدمی که در جریانات سیاسی حضور دارد من را حساب کنید در همه زمینه ها رفتم، ایستادم، کار کردم. الان هم همین کلمه دست در جیب فقرا نکنید مبتنی بر آیات قرآن، احادیث، فقاهت و نیاز اجتماعی است. من هیچ حرفی در ریاست جمهوری یا در جاهای دیگر که بودم جز این که یک ابتدای فقهی داشتند نگفتم همه این حرفها مبنای فقهی و اسلامی دارد و قابل بحث است.
شما یک دوره انفعال سیاسی در دهه 80 داشتید.دولت ها من را دعوت می کردند، من هم می رفتم می ایستادم کار می کردم و اگر دعوت نمی کردند نه واجب بود و نه ایجاب میکرد که بروم از کسی درخواست کنم که کار کنم، اما فعال سیاسی بودم. اما شما جوانان و خبرنگاران فعالیت سیاسی را فقط مختص کسانی می دانید که مسئولیتی دارند. من هر وقت مسئول بودم شما من را می شناختید ولی در مسئولیت های غیررسمی که خودم برای خودم ایجاد کردم و فعالیت های مطالعاتی که داشتم عنوانی برای شما نداشت. بزرگترین اشتباهات شما این است که جریان سیاسی ایران را وقتی رسمی باشد جریان می دانید و اگر غیررسمی باشد جریان نمی دانید در حالی که معمولا جریانات غیررسمی سیاسی خیلی قوی تر از جریانات رسمی هستند.
شما که در این سه چهار دوره اخیر کاندیدا نشدیدبرای این که حرف هایی که من زدم و این بحث هایی که من می کنم و البته از دهه های 40 به بعد هم می گفتم اما در دهه 80 مسموع نبود. مثل این که بگویید اگر کسی، دولتی یا جریانی به جیب فقرا تکیه کند و بخواهد برای خودش قدرت سیاسی درست کند، هم حرام است و هم گرفتاری است. وقتی در مجامع می رفتم صحبت می کردم و در قضایا می ماندم می دیدم عکس العمل اجتماعی قوی نیست. وقتی من توضیح می دادم که این فشار به فقرا و جامعه است تحلیل های درست نمی شد تا دولت های نهم و دهم که تشکیل شد و توانستم اکثر قریب به اتفاق علما، دانشگاهی ها و سیاسی ها را قانع کنم که این روش درست نیست و شرعی نیست بالفرض که قانونی باشد این قانون باعث گرفتاری تولیدکنندگان قانون می شود. آن وقت نمی شد این حرف را بزنیم، به نظرم شماها تا قبل از این که من بیایم در تلویزیون و بگویم...
دست در جیب فقرا نکنید؟تا قبل از این که من این حرف را بزنم که تورم یعنی دست در جیب فقرا کردن و به جیب اغنیا ریختن، شما هم چنین استنباطی نداشتید. وقتی که من این مساله را آوردم و به صورت وسیع مطرح کردم و گفتم در 1270 شمسی یک ریال یک دلار بوده الان 35هزار بار تضعیف شده چرا این کار را کردید و چرا تولید را از کشور دور انداختید و چرا با تولید مبارزه کردید کم کم عقول، دانشمندان، فقها یک مقدار به این قضیه توجه کردند که دولت متورم دولت سازنده تولید و ماندگار نمی تواند باشد و این حرفها در دهه 80 مخصوصا اوایل دهه 80 هیچ پذیرفته نبود.
دولت احمدی نژاد و کارهای ایشان برای این که گفتمان صحیح شما گفتمان غالب شود خیلی کمک کرد.به جامعه خیلی کمک کرد نه به من! والا من هم در دولت آقای موسوی، هم در دولت آقای هاشمی که من 16 سال حضور داشتم، دهها بار بحث کردیم مثلا درباره فروش ارز یا دادن زمین ارزان یا دادن سرمایه ارزان قیمت و... همه اینها را هم به صورت فقهی، هم آماری، هم اجتماعی بیان می کردم و می دیدم اینها که از مردم می گیرند برای این که بروند صنعت را راه بیندازند لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم... من در زمینه های مختلف کار کردم و جریانات اجتماعی را مورد مطالعه قرار دادم و در همه جریان ها مصوبات دولت را دیدم که چگونه تبعیض پوست این دولت ها را کنده است. یک زمانی که مصوبه داشتند یک گروهی را بر گروه دیگر ترجیح می دادند یک گرفتاری درست شد که بیا و تماشا کن. یک باره کل مجموعه زیرمجموعه دولت معارض دولت شد و یک باره هزینه های دولت چندین برابر شد و مجبور شد که اسکناس چاپ کند و جواب این و آن را بدهد. شما نسل جوان بدانید تبعیض در جامعه دولت را منهدم می کند شما نمی توانید با گروه بازی و رفاقت بازی کار را پیش ببرید. الان این تبعیض هست مثلا یک دولتی می آید می گوید من می خواهم کشاورزی را توسعه بدهم، یک دولت می خواهد ساختمان سازی را گسترش دهد، یک دولت می گوید بهداشت و درمان را. همه اینها به ضد خودشان است. بخشی اداره کردن کشور هم بخش را از بین می برد و هم دولت را از بین می برد. حالا این دو نمونه را ببین یکی دولت نهم و دهم که فقط می خواست خانه بسازد و یکی این دولت که می خواهد بهداشت را جلو بیاندازد، همین دیروز وزیر محترم فرمودند اگر به من پول ندهند من توسعه بهداشت را متوقف می کنم پیداست که متوقف می شود وقتی آمده روی کار، بودجه بهداشت و درمان 16هزار میلیارد بوده الان 56هزارمیلیارد است همین مقدار دیگر هم بدهید کارش انجام نمی شود. توسعه امر واجب اجتماعی است برای کل بخش ها شما که نمی توانید بین شغلی که در نفت هست با شغلی که در مخابرات هست یا در هواپیمایی یا در بانک مرکزی هست، تبعیض قائل شوید. وقتی این کار را انجام دادید بخش را از بین می برید. اینها همه اجتهاد حکومتی است، فقه آل پیامبر است، مبانی قرآنی و فقهی دارد.
الان آقای علی مطهری گفتند چقدر خوب است اگر مراجع تقلید صلاحیت کاندیداهای خبرگان را تایید کنند.آن چیزی که بین مراجع تفاوت می گذارد به مراجع ظلم می کند. آنهایی که از یک مرجع می خواهند یک حکمی را بگیرند که مراجع دیگر نمی دهند درست نیست. مثلا موتلفه آمدند رفتند برای اعدام منصور از امام حکم بگیرند امام به آنها حکم ندادند، رفتند از آقای میلانی حکم گرفتند. این که شما یک مرجعی را پیدا کنید که خواست شما را عمل کند با یک مرجعی که این کار را نمی کند اشتباه است. خب جمهوری اسلامی آمده گفته مراجع و فقها محترم هستند ما هم می آییم یک شورای نگهبان می گذاریم برای این که یک اتفاقی بیفتد، شما اگر که حرف دارید با مراجع همه مطلب را مطرح کنید.
حساسیت هایی هست که می گویند ممکن است آقای هاشمی رفسنجانی یا سید حسن خمینی رد صلاحیت می شوند.بزرگان کشور برای این که بزرگی کنند باید خدمتگذار عامه باشند، فقها هم جز عامه هستند. اگر یک فقیهی می گوید نه، یکی می گوید آره و این اختلاف ادامه پیدا می کند می شود سال 88 که یک باره در خیابان ها کشته می دهی. این کشور یک ملت است 98.2 درصد آرا دارد. این اختلافات جز این که انرژی سیاسی جامعه را به هدر می دهد فایده ای ندارد. شما اگر می خواهید حرف حق خودتان را بزنید باید یک عقبه اجتماعی درستی داشته باشید عقبه اجتماعی اشتباه است در خیابان ها به هم می ریزند. آیا شما جوان ها ما که این نظام اسلامی را تحویلتان می دهیم می خواهید مثل گذشته با درگیری خیابانی مشکلاتتان را حل کنید؟ نمی شود. در کشور آزادی هست، آقای مطهری هر حرفی بگویند آزاد و مسموع و درست است اما این که تبدیل به قانون شود باید حتما در مجموعه قدرت سیاسی اتفاق نظری باشد. ما بزرگترین قدرت سیاسی غرب آسیا هستم چرا داخلمان اینطوری است نمی دانم.
شما یکی از نزدیکان به حضرت امام بودید این که به صورت مستقل...من به مدت سی سال از 1337 ال 1367 در خدمت حضرت امام بودم و شاگردی و دانش پژوهی و کار سیاسی و نظامی کردم، من مستقل نمی فهمم، من یک ملت می شناسم یک امام و یک ایران، بیشتر از اینها که نمی شناسم.