پای فرزندان آیتالله هاشمی یکییکی به انتخابات باز میشود. اول محسن و حالا هم فاطمه و فائزه اعلام آمادگی کردهاند. اگرچه هیچیک به طور رسمی نگفتهاند که نامزد خواهند شد، اما گفتهاند اگر قرار بر حضور باشد، از تهران میآیند. بااینحال محسن احتمال حضورش را به تصمیم جمعی اصلاحطلبان که برای انتخابات برنامهریزی میکنند، واگذار کرده است. فاطمه، اولین و محسن، دومین فرزند آیتالله هاشمی هستند که به نظر میرسد عزم جدی برای حضور در انتخابات مجلس دهم دارند. نام فاطمه برای حضور در رقابتهای سیاسی شاید برای اولینبار است که اینطور و به صورت جدی مطرح میشود.
اولینبار غلامعلی دهقان، سخنگوی حزب اعتدال و توسعه، بود که نهتنها از حضور فاطمه هاشمی خبر داد بلکه از سرلیستی او در صورت عدم حضور ناطق نوری خبر داده بود. فاطمه هاشمی، هم از اعضا و هم از بنیانگذاران حزبی است که الان حسن روحانی به نمایندگی از آن در رأس دولت قرار گرفته است. اعتدال و توسعه در سال ٧٨ و با حمایت معنوی آیتالله هاشمی تأسیس شد،
در روزهایی که چهارسال از تأسیس کارگزاران میگذشت... ...حزبی که چند نفر از معاونان کابینه هاشمی آن را تأسیس کردند. فائزه و محسن، دیگر فرزندان آیتالله در کارگزاران بودند و فاطمه در اعتدال و توسعه. گویا فاطمه از ابتدا هم بنای کار سیاسی به اندازهای که فائزه آن را جدی گرفته بود، نداشت. فائزه فعالیت سیاسی را جدیتر گرفت. بههمیندلیل هم حضور جنجالیتری در عرصه سیاست داشت. او در فعالیتهای رسانهای و ورزشی و بعدا سیاسی شهرت زیادی برای خود ایجاد کرد؛ چه از زمانی که روزنامه زن را تأسیس کرد، چه از زمانی که با دوچرخهسواری نامش بر زبان دختران و زنان افتاد و چه زمانی که بهعنوان اولیننفر بعد از علیاکبر ناطقنوری از تهران وارد مجلس پنجم شد.
فعالیت در بنیاد بیماریهای خاصفاطمه در همه این سالها اگر چه ساکت هم نبود، اما انعکاسی در رسانهها نداشت. او دختر آرامتر آیتالله بود البته در مقایسه با فائزه. فاطمه فعالیت خود را تقریبا همزمان با فائزه اما در بنیاد بیماریهای خاص آغاز کرد؛ از سال ٧٣. او در سال ٧٧ فدراسیون ورزشی بیماران خاص را تأسیس کرد و در نهایت هم در سال ٨٨ از این سمت استعفا کرد؛ استعفایی همراه با گلایه. در روزهای آغازین رویکارآمدن دولت یازدهم که برخی شایعات از پیوستن او به دولت جدید حکایت داشت اما او با رد هرگونه پذیرفتن مسئولیتی در دولت یازدهم، گفته بود که «بنده همیشه پایبند به نپذیرفتن مشاغل دولتی بودهام».
رسانهایترشدن با همراهي مهدیفاطمه اما از آغاز دهه ٩٠ به اینسو چهره رسانهایتری شد؛ از زمانی که بحث مهدی هاشمی و بازگشت او به کشور مطرح شد تا حالا که بحث نامزدی او به میان آمده است. او در این سالها سعی کرده تا به هجمههایی که علیه آیتالله و خانوادهاش مطرح میشود، پاسخگو باشد. در جریان رأی به کابینه یازدهم بود، که نام مهدی هاشمی از سوی یکی از نمایندهها با پسوند «دلهدزد» خطاب شد. بعد از آن فاطمه در مصاحبهای گفته بود که از این افراد توقع بیشتری نیست برخی زندگیشان با تهمت، غیبت و دروغ عجین است.
همسر فاطمه، سعید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتیاشکوری، از دوستان و یاران قبل و بعد از انقلاب آیتالله است. حسن لاهوتی از زندانیان سیاسی در دوران حکومت پهلوی بود که بهواسطه آشنایی با آیتالله هردو دختر او را برای دو پسرش خواستگاری میکند. لاهوتی پس از انقلاب، نماینده رشت در مجلس اول بود و قبل از نمایندگی مجلس، مدتی فرمانده کمیتههای انقلاب و همچنین اولین امامجمعه رشت بود.
اظهارات فاطمه درباره نحوه مرگ آقای لاهوتی برای اولینبار چهره دیگری از فاطمه را نمایان کرد. هرقدر که فائزه در این سالها کمتر در معرض رسانهها بوده است، فاطمه بهویژه در ماجرای پرونده مهدی هاشمی سعی کرده نقش «خواهر بزرگ» را بهخوبی ایفا کند. او از ابتدای بازگشت مهدی از انگلیس به ایران و همزمانشدن این رویداد با اجرای حکم فائزه، حضورش در رسانهها را پررنگتر کرد. یکبار در جواب به شایعه حقوق ١٤ میلیونی مهدی هاشمی گفته بود: «پروین احمدینژاد آه در بساط نداشت اما ببینید الان چگونه دارد زندگی میکند». همین سخنان پاسخ پروین را هم بههمراه داشت. فاطمه از زمانی هم که مهدی را برای اجرای حکم راهی زندان کردند، در مصاحبه با رسانهها تلاش کرده تا هم شرححالی از وضعیت برادر خود داشته باشد و هم نمایی از وضعیت زندانیان را شرح دهد. فاطمه که در این روزها و ماهها نام او بههمراه برادرش دیده میشد، گویا قصد دارد تا حضور دیگری از خود را به نمایش بگذارد. یعنی ورود رسمی به سیاست در قامت کاندیداتوری مجلس. او در گفتوگویی با سایت جماران، درباره حضورش در رقابتهای مجلس گفته است: «هنوز تصمیمی برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس نگرفتهام، ولی اگر بخواهم ثبتنام کنم قطعا از تهران کاندیدا خواهم شد». این سخنان گویا مقدمهای است برای سیاسیشدن چهره فاطمه، دختر بزرگ آیتالله که شاید بخواهد جایگاه خواهر کوچکتر خود را بگیرد. اگرچه فضای رقابت سال ٧٤ که فائزه استارت کار خود را با آن آغاز کرد، با فضای رقابتهای سال ٩٤ متفاوت است؛ تفاوتی به اندازه ٢٠ سال.
از مترو تا شورای شهر و اما محسن هاشمی، پسر بزرگ آیتالله. محسن هاشمی از جمله فرزندان هاشمی است که عضویت حزب کارگزاران را هم در کارنامه خود دارد. محسن در زمان ریاست جمهوری پدرش، ریاست دفتر او را برعهده داشت و در زمان دولت اصلاحات هم بهعنوان رئیس هیأتمدیره و مدیرعامل شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) منصوب شد. از اینجا بهبعد نام محسن هاشمی بهنوعی با نام مترو تهران گره خورد. مدیریت او با دوره شهرداربودن کرباسچی، احمدینژاد و قالیباف همزمان بود. محسن از سال ٧٢ به عضویت هیأتمدیره مترو درمیآید و از سال ٧٦ تا ٨٩ هم رئیس هیأتمدیره و مدیرعامل مترو بوده است. محسن در سال ٨٩ از سمت خود یعنی مدیرعاملی استعفا میدهد و در سال ٩١ هم از ترکیب هیأتمدیره کنار میرود. علت هم اختلافات دولت و شهرداری وقت بر سر تأمین هزینههای حملونقل عمومی از جمله مترو و واگنهای آن بوده است. محسن که در تمام این سالها به فعالیتهای فنی و مهندسی پرداخته بود، از سال ٩٢ تلاش کرد تا به حضور خود رنگ دیگری بدهد.
برای همین هم برای انتخابات دوره چهارم شورای شهر تهران نامزد میشود. اما صلاحیت او به دلیل عدم التزام عملی به ولایتفقیه و قانون اساسی مورد تأیید قرار نگرفت. با راهیافتن برخی از نامزدهای اصلاحطلب تهران به شورای شهر، نامزدی محسن برای کسب کرسی شهرداری تهران جدی شد. درواقع گزینه اصلاحطلبان در رقابت با قالیباف، محسن هاشمی بود. او امید داشت که ١٤ رأی اعضای اصلاحطلب شورای شهر را از آن خود کند؛ رویدادی که اتفاق نیفتاد. در رأیگیری برای کرسی شهرداری، ابتدا هر دو نامزد ١٥ رأی را از آن خود کردند. در مرحله بعدی قالیباف با یک رأی الهه راستگو که از قضا از فهرست اصلاحطلبان وارد شورای شهر شده بود، توانست صندلی شهرداری را از آن خود کند و کلید بهشت از دستان محسن دور شد. او پس از کنارهگیری از فعالیتهایش در شهرداری و مترو تهران، به سمت معاون عمرانی دانشگاه آزاد منصوب شد. او نیز مانند دیگر پسران آیتالله که حضور رسانهای پررنگی ندارند، ردپای زیادی از خود در رسانهها بهجا نگذاشته است. اما با واردشدن به سال انتخابات، محسن هم تصمیم گرفت آمادگی خود برای نامزدی در انتخابات را اعلام کند؛ فرصتی برای عبور از سالهای تکنوکراتی به عرصه سیاسی.
خود او در اینباره به هفتهنامه صدا، ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران، چنین گفته بود: «با توجه به سوابق اجرائیام کمتر در سیاست وارد شدهام. اولینبار وقتی در سال ٩٠ از مترو بیرون آمدم به این فکر افتادم که فعالیتهای سیاسیام را گسترش دهم و به همین دلیل در انتخابات شوراها در سال ٩٢ قصد داشتم با توجه به تجربهام شرکت کنم که متأسفانه این فرصت پیش نیامد... نامزدی من در شورای مرکزی کارگزاران مطرح شده است اما هنوز وارد بحث جدیای نشدهایم. باید تعاملی که اشاره کردم شکل بگیرد و تکلیف تأییدصلاحیتها روشن شود تا حضور امثال ما هزینهای را برای نظام ایجاد نکند. در این صورت و در شرایطی که آمدن من بهنفع کشور باشد، رد نخواهم كرد. دو سال دیگر بازنشسته میشوم و در شرایطی هستم که میتوانم از تجربیاتم در مجلس استفاده کنم».
فائزه، دختر كوچك آيتالله هاشمي، تنها فرزند اوست كه پيش از اين سابقه نمايندگي مجلس را در كارنامه دارد. اكنون با قوتگرفتن احتمال حضور فاطمه و محسن، به نظر ميرسد دو نفر ديگر از فرزندان آیتالله قصد دارند بخت خود را در اين زمينه بيازمايند. اما باید دید شرایط برای حضور آنها تا چه اندازه مهیا خواهد بود.
این ارث از پدر به فرزندان رسیده