«با یمن و سوریه و عراق و...» نام شعر تازهای از جواد مجابی است.
متن این شعر که برای انتشار در اختیار ایسنا، قرار گرفته به این شرح است:
«با یمن و سوریه و عراق و...»
جواد مجابی
دیدی محال شد برگشتن
به شهری که چون آرزوی ما
غبار و غصه و فراموشی گردید.
ماندهای که بگریی بر انهدامِ زیبایی
یتیمِ من!
پدرت محو شد با شکاریها و شلیک تانکها
نامت از شهر خط خورد و شهر تو از دنیا.
هزاران لبخندِ کودک و زن
عمارات خاطره و بازار و میدان سرودِ پرچم
غریو ترنها و پارک آفتابی و صفِ کارگران نساجی
در هوا تقلا میکنند تا
یادهای شیرین دیرین را نقشهای پایا سازند
تنها سایهای سبک، بر صخرههای حزن میگذرد.
جهان همانگونه ظالم است که صد سال پیش.
پرتاب شدی به نقشه خالیمانده از نامت!
جنایتِ گذرا نیست یا توحشِ نوین، این
حافظه امیدوارِ جهان را ویران کردید!
نیستی و دیگر
این مویهها برایم وطن نخواهد شد.
5 آبان 94 - تهران