فرارو- "موضوع تغییر مناسک عزاداری، یکی از مباحث بسیار مهم و جاری در دو دهه اخیر
بوده است. تغییرات به یک مساله و گاه به یک مشکل تبدیل شده است و عموما
نیز از آن به عنوان یک آسیب یاد میشود. هرچند در برخی موارد میتواند این
تصور درست باشد، اما در کل مساله تغییرات مناسک عزاداری، ناشی از منطق
درونی این آیینها و رابطه عمیق و وسیع آنها با زندگی روزمره و جریانهای
آنست."
دکتر جبار رحمانی انسانشناس دین با بیان مطلب بالا در گفتگو با فرارو گفت: باید دقت کرد که در کنار این تغییرات، تداومهای بسیاری هم وجود داشته است. تغییر عملا در بطن تداومها رخ داده است. تغییراتی که در رسانهها بیشتر از آن صحبت میشود، غلبه رویکرد شورانگیز در اجرای این مناسک است. در این رویکرد محتوای مداحیها و نقاط عطف آنها، به سمت شور حداکثری متمایل است که این کار را از طریق تکرار کلیدواژههای خاص با ضرب آهنگ تند معمولا انجام میدهند.
این انسانشناس درباره موسیقی در مداحیها اظهار کرد: منطق موسیقی پاپ به شدت در این جریانهای جدید مداحی رواج پیدا کرده که بیش از همه ریشه در ذائقه هنری و موسیقایی جوانان این هیاتها دارد.
وی با اشاره به تصویری که صداوسیما از عزاداریها ارائه میدهد ادامه داد: مهمترین مساله تصویری است که صداوسیما با پخش وسیع مداحیهای خاص و مداحان خاص، ایجاد کرده است و عملا هم مساله تنوع گسترده مناسک عزاداری را به مدلهای خاصی در سطح رسانهای تقلیل داده است.
جبار رحمانی تاکید کرد: در مجموع در بدنه جامعه، تغییرات عزاداری در مقابل تداومها چندان هم گسترده نیستند، مساله اصلی نوعی غلو رسانهای در باب برخی ابعاد مناسک عزادرای و گونههای خاص آنست.
این انسانشناس با طبیعی خواندن تغییرات گفت: این تغییرات تا حد زیادی طبیعی هستند. مراسم عزادرای همیشه امری وابسته به زندگی و جریانهای فرهنگ بوده که همیشه در حال تغییر بوده است، چون باید با شرایط زندگی و روحیات عزاداران منطبق میشد.
عضو شورای مرکزی انسانشناس و فرهنگ درباره اینکه آیا عزاداریها دچار ناهنجاری شدهاند یا خیر توضیح داد: اینکه کدام تغییرات را باید آسیب حساب کرد، عملا به موضع داور این مساله بستگی دارد. قطعا برای مداحی که بخش اعظم مداحی را به شورهای ریتمیک و تک کلمهای میگذراند، این تغییر یک گام مهم در افزایش شور در مراسم است، در حالیکه همین موضوع از منظر یک دیندار سنتی، موجب کاهش آگاهی دینی و اطلاعات مردم از واقعه عاشورا شده، و نوعی آسیب است.
وی با اشاره به اینکه آسیبشناختی یک آیین یا رفتار به داور آن بازمیگردد گفت: مساله آسیبشناسی، به موقعیت ارزیاب و داور این مساله و مهمتر از همه به قدرت او بستگی دارد.
نزاع سنتهای قدیم و جدید
جبار رحمانی تصریح کرد: البته آسیبشناسی، نوعی استراتژی است که بیشازهمه بیانگر تلاش افراد برای نشاندادن عزاداری اصیل خویشتن است. روی دیگر آسیبشناسی، ادعای اصالت رویه و سبکی است که منتقد آسیب در آن قرار دارد. مساله آسیبشناسی بیش از هرچیزی محل نزاع سنتهای قدیم و جدید عزاداری است.
این انسانشناس در ادامه اظهار کرد: ماهیت مردمی عزاداری، حتی در آسیبشناختیترین وجه آن عملا با دخالتهای آمرانه و از بالا تناقض دارد. دخالت آمرانه در نهایت منجر به واکنشهای منفی و تند خواهند شد. لذا آنچهکه از روحیه فرهنگی مردم برآمده را باید با گزینه دیگری از دل همان روحیه فرهنگی جایگزین کرد.
این انسانشناس دین درباره دلیل تغییرات آیینهای عزاداری توضیح داد: تغییرات نوظهور در هر شکل آن، ادامه روحیه و ذائقه مردم در عزاداری است. یعنی اجزای سنتهای عزاداری و شیوههای آن هرچه بیشتر با روحیه مردم و شرایط زندگی آنها همراه و عجین شده است.
رحمانی گفت: وقتی ریتم زندگی و ضرباهنگ آن عوض شود، شیوه عزاداری نیز قطعا عوض میشود. چون سنتهای عزاداری بیش از هر چیزی بیانگر شرایط زندگی ما و روحیات ما هستند. ما به شیوهای عزادرای میکنیم که آن را میفهمیم و مناسب ما هست.
جبار رحمانی در پاسخ به این سئوال که "کدام بخش از آیینها تغییرات بیشتری داشتهاند؟" گفت: در این مورد به سادگی نمیتوان قضاوت کرد. هرچند به ظاهر به نظر میرسد سبکهای جدید شورانگیز رواج بیشتری یافتهاند، اما باید دقت کرد این رواج یا تصور رواج صرفا به دلیل تحمیل رسانهای این سبک جدید و پیوند مداحان سبک جدید با قدرتهای سیاسی و رسانه است.
وی در ادامه گفت: به نظر میرسد هنوز اکثریت مردم در سبکها و فضاهایی عزادرای میکنند که این سبک جدید در حاشیه آن قرار دارد. آیینهای سنتی همچنان ادامه دارند، در کنارشان نیز نوزایی، تحول و تغییرهم رخ میدهد.
رحمانی همچنین با اشاره به تقلل آگاهی مردم درباره واقعه کربلا تصریح کرد: آیینهای عزاداری به دلیل افول نقش سخنران، به سمتی رفتهاند که آگاهی مذهبی مردم از واقعه کربلا به شدت به شخصیتهای خاص و مقاطع خیلی محدود، تقلیل یافته است. این به معنای آنست که روایت عزاداری به سمت شکل خیلی محدودی میرود که گاه وقایع مورد تاکید مداحان، ریشه تاریخی هم ندارد و برساخته ذهنیت خودشان است.
رحمانی درباره نذریدادن در ایام عزاداری محرم گفت: نذر همیشه وجود داشته و حتی میتوان گفت تغییر خاصی نکرده است. هنوز هم رایج ترین نذر محرم، دادن غذا (انواع آش و غذاهای مختلف) است. مساله اصلی تغییر در نوع نگاه مردم به این سنت و میزان آگاهی آنها از ریز جزییات این واقعه بزرگ تاریخ مقدس شیعی است.
سیطره آیینهای عزاداری تهران بر دیگر آیینها
جبار رحمانی درباره تغییر آیینها در مناطف مختلف ایران اظهار کرد: قاعدتا در هرکجا که فرهنگ و جامعه تغییر کردهاند، این آیین هم تغییراتی به خود دیده است. هرجایی که تغییرات بیشتر باشند، این تغییرات عزادرای هم بیشتر خواهند بود.
وی تصریح کرد: مساله اصلی آنست که سنتهای تهران، بالاخص سبک هیاتهای جدید که قدرت رسانهای صدا و سیما نیز در اختیار آنهاست، نوعی سیطره و تحمیل را بر دیگر سنتها، خواسته و ناخواسته، اعمال میکنند.
عضو شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ گفت: اما در مقابل میتوان دید که هنوز در سایر سنتها، تلاش بری تداوم وجود دارد، نگاهی به آیینهای سنتی شهرهای مختلف و مراکز مختلف به خوبی این مساله را نشان میدهد. آنها همچنان تداوم و سنت خودشان را دارند.
دکتر رحمانی ضمن اشاره به اینکه صداوسیما میتواند آیینهای سنتی شهرهای دیگر را نشان دهد و جا بیاندازد توضیح داد: مساله اصلی آنست که اگر صدا و سیما، سنتهای اصیل مردمی سایر شهرها را در ساعات پرمخاطب نشان بدهد، این تصور پیشگامی تهران و... نیز کنار میرود. هرچند صدا و سیما عزادرای سایر شهرها را پخش میکند، اما این پخش نوعی پخش خبری است.
وی درباره عملکرد صداوسیما تصریح کرد: این درحالی است که وقتی صداوسیما بخواهد برای مخاطبان یک برنامه دینی خوب بگذارد، سنتهای جدی عزادرای تهران را پخش میکند. خود این نابرابری و بیعدالتی و تقلیل سنتهای عزادرای سایر شهرها به یک امر خبری محدود، منجر به این تصور غلط شده است که تهران مرکز و پیشگام اصلی تحول عزاداری در ایران است.
جبار رحمانی در انتها گفت: سبک رسانهای و جدید عزادرای در تهران را میتوان به دلیل سیطره رسانهای و موقعیت ناعادلانه در امکان پخش، به مثابه نوعی سبک مخل در سایر سنتهای عزادرای دانست. این سنت جدید تهرانی شاید در داخل خودش معتبر باشد، اما وقتی قرار است آن سبک و مداحان آن را به عنوان معیار برای سایر سنتها معرفی کنیم، عملا نوعی تحمیل و الزامی نادرست را ایجاد کردهایم.
یک کلام، نه، قبول ندارم!
اولا اینکه با توجه به ماخره و اشارات متن، بحث اصلی گویی بیشتر نقد عملکرد صداوسیما بود تا بررسی سنت های عزاداری و تغییرات و...
دوم هم آنکه، یا ایشان تلویزیون نگاه نمیکنند، یا طبق منطق هر بدبختی و فلاکت و نابهنجاری و... در مملکت هست، پای صداوسیما هم وسط است، تحلیل نموده اند!
شخصا منکر نقش مهم رسانه در مسئله عزاداری ها و حواشی آن نیستم، ولی "رسانه"، نه صداوسیما! صداوسیما به تنهایی تمام رسانه که نیست!
ایشان از یک طرف به شرایط جدید و اقتضائات تازه اشاره کرده اند، ولی عاملیتی همه جانبه و شبه قرون وسطایی برای صداوسیما قائل شدند!
در حالی که اگر یک تحلیل محتوای ساده از برنامه های اخیر صداوسیما در سال های گذشته صورت بگیرد، مشخص میشود اتفاقا حرف ایشان غلط است. چندین سال است که صداوسیما در تاسوعا و عاشورا، عزاداری های سایر شهرها، حتی مناطق نامعروف کشور را بطور نسبتا وسیع پخش میکند. حتی تصاویر چند شهر را یک شبکه در یک قاب کار میکند.
این سیاست صداوسیما کاملا آشکار و هویداست. از مشهد تا یزد، از اصفهان تا زنجان، از تبریز تا گرگان، از بوشهر تا قزوین، از تهران تا شیراز، از اهواز تا آران و بیدگل و... همه اینها را میتوان در صداوسیما دید؛ و این منهای تولیدات و برنامه های شبکه های استانی ست.
ولی خبری از مجالس مداحی پاپ مورد اشاره دکتر دیده نمیشود!
چیزی هم که از مادحین مطرح تهرانی، نظیر ارضی و کریمی و... پخش میشود هم محدود به روضه است.
و جالب تر این است که بدانیم و ببینیم مجلس مورد هدف و منظور صداوسیما، به عنوان الگو و آیین مطلوب سیاست گذاران این رسانه، سال هاست هیئت حسینیه امام خمینی بیت رهبری است که اتفاقا از نظر شاخص های مختلف، همچنان سنت های اصیل را حفظ کرده و وارد حیطه های پاپ و این تعابیر و اشکال نشده است...
بهتر بود ایشان دقیق تر نظر میدادند، چون بنده شخصا ندیده ام بطور وسیع سبک های پاپ و جدید از مادحین مختلف در صداوسیما پخش شود!
البته ناگفته نماند نکات خوب و درستی را هم ایشان ذکر کردند که نشان از تلاش و کار ایشان در این حیطه است.
یا علی مدد