یادداشت دریافتی- سیدمحمد صادق محمدی وفایی؛ شخصی گفت حاج آقا! چرا این همه از فاجعهٔ منا مینالید؟! لطفا کمی هم برای هزاران هزار نفری که در جنگ سوریه کشته شدهاند و خرابیهای آن کشور آه و ناله کنید! از سویی برای فاجعه منا دل میسوزانید و از طرفی به بشار اسد... در قتل و عام مردم بیگناه و بیدفاع کمک میکنید؟!
دیگری گفت واقعا مردم عربستان مسلمان واقعی هستند! زیرا تا اذان گفته میشود همه آنها مغازهها را تعطیل میکنند و به نماز جماعت میروند. اصلا دزدی هم ندارند که به دزدی از بازارشان روی بیاورد!
سومی هم گفت حاج آقا! یکی از اقوامم به حج مشرف شدند و از زمانی برگشتهاند تعریف و تمجید و تبلیغ از وهابیت و آیین آنها، در سر لوحهٔ برنامههایش قرار گرفته است. فکر نکنید آدم بیسوادی است نه او دانشگاه هم رفته است و با سواد است!
راستش بخواهید من از وهابیان چیزی نمیدانم که با اوبحث کنم و از اینکه دیگر اقوامم را منحرف کند ناراحتم. چون در جامعه چنین پرسشهایی وجود دارد چند نکته ذکر خواهم کرد:
نکته اول:
بینش دادن و بصیرت افزایی امری ضروری است. برخیها به راحتی دل چرکین و دچار شبهه میشوند. کسی گفت حاج آقا مگر ما دوازده امام نداشتیم چرا آیت الله خمینی «ره» را نیز به آنها اضافه کردید و سیزده امامی شدید؟!
وقتی به او گفتم امام به معنای پیشواست نه معصوم بودن و امام خمینی «ره» چون آن دوازده امام معصوم نیست و... آرام شد.
خانمی گفت زندگی برایم جهنم شده است. چند بار قصد خودکشی کردهام!
گفتم چرا؟
فرمود ند قبل از اینکه شوهرم با من ازدواج کند، ظاهرا یک بار با دیگری ارتباط داشته است. مگر غیر از این است که آن ارتباط نامشروع باعث باطل بودن عقدم با شوهرم میشود؟
چون به او گفتم از کجا یقین به چنین ارتباط نامشروعی پیدا کردهای؟ تو که یقین نداری چرا زود تحت تاثیر قرار میگیری؟! اگر هم یقین داشته باشی به آن خلاف، اصلا باعث باطل شدن عقد شما نمیشود، گفت راحتم کردی خدا راحتت کند.
بنابراین صدا و سیما و دیگر نهادهای فرهنگی و تبلیغی باید بیش از این برنامه ریزی و عمل داشته باشند.
نکته دوم:
برخی از عزیزانی که مکه مشرف میشوند اطلاعات چندانی از آیین وهابیت ندارند. گاه به حدی هم سادهاند وقتی چند ساختمان با عظمت را میبینند و تعطیلی مغازه را در هنگام نماز با چشمان خود مشاهده میکنند، عباراتی چون خادم الحرمین الشریفین به گوششان میخورد و چند دروغ را در کتابهای وهابیت که بر ضد تشیع نوشته شدهاند را مطالعه میکنند، تحت تاثیر قرار میگیرند. غافل از آنکه، تعطیلی اجباری مغازهها و نماز اول وقت اجباری هرگز نمیتواند دلیل بر حقانیت یک آیین باشد.
کسی که به متون وهابیت آشنا باشد هرگز از آیین وهابیت تعریف و تمجید نمیکند. مگر میشود شخصی از آن همه درخشندگی امام علی (ع) با خبر باشد و امام را رها کند و به تعریف و تمجید از محمدبن عبدالوهاب و ابن تیمیه بپردازد؟!
تاریخ میگوید معاویه با آن همه دشمنی که با امام علی (ع) داشته است، اعتراف کرده است که دنیا عقیم است شخصی چون علی به خود ببیند. ابوهریره که محبوب وهابیت است نیز میگوید: نماز، نماز علی؛ ولی آبگوشت آبگوشت معاویه.
موضوع پایان نامه بنده، تضادهای عقیدتی وهابیت با قران کریم بود. چون به تحقیق و ماندن در حوزه علمیه ارادت دارم بیش از چهار سال از عمرم را صرف آن کردم. کتابهای زیادی را مطالعه کردم و حقیقتا دریافتم وهابیان چه آیینی دارند!
در این چهار سال دریافتم ابن تیمیه عالم و رهبرفکری وهابیت بیش از ۶۰ سال عمر کرده است و مجرد زیسته است و در طول این مدت به امام علی (ع) و شیعه ستیزی پرداخته است. او بیش از تصور هر کسی از امام علی (ع) و شیعیانش نفرت داشته است!
ابن تیمیه امام علی (ع) را طغیانگری چون فرعون میداند و میگوید جنگهای علی برای خدا نبوده است! او برای حکومت بر نفوس جنگیده است!
در زمان خلافت علی جنگ و کشتار و قحطی و تفرقه بین مسلمانان اتفاق افتاد و حال آنکه در عصر دیگر خلفا برادری و رحمت و برکتهای الهی حاکم شده بود! او نوشتهاند علی در هفده مورد برخلاف نص قرآن عمل کرده است! (وجالب است بدانید حتی یک مورد را بیان نکرده است.)
ابن تیمیه میگوید به قاتلان عثمان هر بد و بیراهی بگویید جایز است ولی آنان که با علی جنگیدند و مقاتله داشتند، یا به حق مقاتله کردهاند و یا به ناحق بوده است ولی چون مجتهد بوده اند و مجتهدان اگر اشتباه هم بکنند، اجر میبرند، نباید سرزنش شوند!
او حتی از ابن ملجم نیز پشتیبانی میکند و میگوید احدی حق ندارد دشمنان علی را نفرین کند! نفرت ابن تیمیه از امام علی (ع) و شیعیانش به حدی رسیده است که وقتی از ناصبیها و امام علی (ع) هم سخن میگوید به صراحت تمام طرفدار ناصبیها میشود!
همین ابن نیمیه چون به شیعیان میرسد برای کوبیدن شیعیان به دروغ سازی روی میآورد از اینرو در کتاب منهاج السنهاش میگوید: «شیعیان معاد را قبول ندارند و اصول دین را در توحید و عدل، نبوت و امامت قرار دادهاند!»
مسجدهای شیعیان خالی از جمعیت است چون شیعیان به مساجد اعتنایی ندارند، نه نماز جمعه و نه نماز جماعت در مساجد آنها برپا نمیشود! اگر هم گاهی نمازی را در مسجد بخوانند به صورت تنهایی و فرادا میخوانند!
او میگوید شیعیان به کعبه و حج ارادتی ندارند حج انجام نمیدهند و حج آنها در زیارت قبور امامانشان خلاصه شده است! در آیین شوم وهابیت حرم امامان معصوم (علیهم السلام) توطئهای از جانب شیعیان برای تعطیلی طواف خانهٔ خداست!
ابن تیمیه میگوید هیچ طایفهای از اهل قبله مانند شیعیان دروغ نمیگوید و چون سرشار از دروغند، اصحاب صحاح سته اهل سنت روایات آنها را نقل ننمودهاند!
و نهایتا میگویند حیوانی که توسط شیعهای ذبح شود حرام است و نجس! اگر هم جنازهٔ شیعهای را دید با چوبی نعش او را در چالهای بندازید!
یا للعجب کدامین شیعه را سراغ دارید دلدادهٔ طواف کعبه و زیارت بیت الله الحرام نباشد؟! این شیعیان به حدی عاشق و ارداتمند زیارت خانه خدا هستند که هر چه وهابیان و آل سعود هم آنها را مشرک و کافر میخوانند و به آنها تیراندازی میکنند و در سرزمین منا، مظلومانه پرپر میشوند، دست از زیارت برنمیدارند.
آیا شیعیان معاد را قبول ندارند؟! آیا شیعیان با مساجد و نماز جماعت قهرند و اگر نمازی را در مسجد میخوانند به صورت فرادا میخوانند؟! مادر فرزند مرده نیز از این دروغهای شاخ دار به خنده میافتد.
نکته سوم:
اما قصه و قضیه و تلفات سوریه را مقایسه کردن با حاجیان پرپر شده سرزمین وحی، اشتباهی فاحش است. در کشور سوریه دشمنان احمق اسلام به صراحت گفتند ایران اسلامی دو بال دارد یک بالش سوریه و دیگری حزب الله لبنان است و با شکستن آن دو بال ایران نیز شکست خوردهای بیش نیست!
سوریه آن کشوری است در هشت سال دفاع مقدس هرگز ایران را تنها نگذاشت. سوریه همان کشوری است که به فرمودهٔ سید حسن نصرالله، در جنگ ۳۳روزه در همهٔ زاغهها و انبار مهماتش را به روی حزب الله لبنان باز کرده بود.
سوریه همان کشوری است که اگر از ایران اسلامی و حزب الله لبنان تبری میجست هیچ کشور غربی و بیگانهای به جنگ با آن روی نمیآورد.
سوریه همان کشوری است که در خط مقدم نبرد با امریکا و اسرائیل کودک کش است و اگر امکان داشته باشد اسرائیل برای هر آجری که از کشور سوریه شکسته میشود، جشنی بزرگ برگزار میکند.
جنگ در سوریه جنگی ناشی از اختلاف مرزی نیست آن جنگ جنگ حق و باطل است جنگی است که اگر داعشیان پیروز میدان شوند ثمرهٔ شومش آن خواهد بود، که هیچ مسلمان راستینی حق نفس کشیدن ندارد! اگر داعشیان حاکم شوند باید زنان و دختران مسلمانان وحتی دیگر مذاهب به سرنوشت زنان ایزدی دچار شوند!
اگر داعشیان پیروز میدان باشد هیچ احترامی برای حرمهای معصومین و حتی دیگر صحابه رسول الله (ص) باقی نخواهد ماند!
منفجر کردن و نابود کردن آثار باستانی و ضریح و قبور اولیای الهی دلیلی واضح، بر باطل محور بودن دشمنان ملت سوریه است.
به یقین اگر هزاران هزار نفر دیگر فدای حق و حقیقت شود ارزش خواهد داشت. حق به حدی ارزشمند است که جان جانان آقا امام حسین (ع) و یاران با وفایش فدای آن شدند. حق و باطل ستیزی به حدی ارزشمند است که حضرت زینب (ُس) در ره آن به اسارت یزیدیان رفت.
اما بهشتیان و گرامیانی که در سرزمین منا عروج کردند، مهمان خود خدا بودند. در سرزمین امن الهی وارد شده بودند. غسل احرام کرده بودند و معنای غسل احرام این است «خدایا من خود را از گناهانم شست و شو دادم و نه تنها دیگر گناه نمیکنم، گناهان گذشته را نیز از خود دور میکنم»
با این حال آب به رویشان بستند! آنان از عطش میسوختند و جان میدادند و وهابیان ناظر و مسول لبخند بر لب نگاه میکردند و یا زندگان را با مردگان در سردخانهها جا میدادند و به شهادت شاهدان یا پا بر گلوی مهمان خانهٔ خدا گذاشتند و جانشان را میگرفتند!
آل سعودی که لیست حاجیان را داشته است و با رضایت و طبق قانون مهمان بودن آنها را پذیرفته است و در مقابل هر حاجی چه مبلغی پول گرفته است چرا و چگونه آن چنین زمینهٔ مردن مهمانان خداوند را فراهم میکند و داغ فراق و را بر دل هزاران هزار دل قرار میدهد؟!