فرارو- مرکز آمار اعلام کرده است:"ایرانیان بالای ١٥سال در یک شبانهروز بهطور متوسط بیشترین زمان خود را به فعالیتهای نگهداری و مراقبت شخصی با ١٣ ساعت و ١٢دقیقه، فعالیت خانهداری با ٣ ساعت و ١٨ دقیقه، کار و فعالیتهای شغلی با ٢ ساعت و ٥٥ دقیقه و استفاده از رسانههای جمعی با ٢ ساعت و ٣ دقیقه، اختصاص دادهاند".
اختصاص یافتن تنها دو ساعت و 55 دقیقه کار در روز توسط ایرانیان، شاید چندان عجیب و دور از ذهن نباشد. چون همه ایرانیان هر روز در اداره، محل تحصیلی و آموزشی و تمام فضاهایی که با اشتغال گره خوردهاند با این پدیده مواجهاند.
اما چرا ایرانیها تا این حد کمکاراند؟ مشکل از کجا ریشه میگیرد؟ از بیعلاقگی ما به کار یا سیستم ضعیف اشتغال کشور؟
دکتر امانالله قرایی مقدم -جامعهشناس و استاد دانشگاه- در اینباره میگوید "این ویژگی کشورهای جهان سوم و بروکراسی ضعیف آنهاست. ایرانیان در کار روحیهای افسانهای دارند، آنها بیشتر وقت خود را به چای خوردن و گپزدن میگذرانند".
این استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو گفت: ماکس وبر در تئوری بروکراسی از انتخاب کار بر اساس علاقه، قانون و تخصص سخن گفته است. از نظر وی انتخابهای شغلی باید غیرشخصی و بدون رابطه باشند. این در حالی است که اشتغال در ایران غیرتخصصی است. در حوزه اشتغال کشور ما نظارت ضعیف است. کارمندان از نظر درآمد خود را با دیگر مشاغل مقایسه میکنند. اتاقاتاق بودن بسیاری از فضاهای کاری در ایران در کنترل کارمندان ضعف ایجاد کرده است. همچنین تعهد کاری در میان شاغلین ما در کشور وجود ندارد. همه اینها سبب شده تا ساعت کاری در کشور ما تقلیل پیدا کند به دو الی سه ساعتی که آنهم میتواند غیرمفید باشد.
همبستگی مکانیکی بین ما حکمفرماست
قراییمقدم ضمن اشاره به نبود یک همبستگی ارگانیکی بین افراد در کار اظهار کرد: سیستم کاری در کشور ما ارگانیک نیست. در حوزه اشتغال ما همبستگی مکانیکی حاکم است و نه همبستگی ارگانیکی و به گفته دورکیم در همبستگی مکانیکی افراد بدون علاقه کارشان را انجام میدهند و اهمیت کارشان را نمیدانند و هدفشان انجام یککار، درآمد و... است. این در حالی است که افرادی که در یک همبستگی ارگانیکی در حال کار هستند به کار و نقشاشان در نظام اجتماعی واقفاند.
وی همچنین گفت: به طور کلی این دست از مشکلات اشتغال، از معایب بروکراسی در جهان سوم و بهخصوص ایران است. چارلز کیندل برگر در نظریه خود گفته کارمندان کشورهایی نظر هند، مصر و... در کار روحیهای افسانهای دارند؛ آنها بیشتر روزهای کار را به چایی خوردن و گپزدن میگذرانند.
مدیران بدون منطق بر سر کار آمدهاند
این جامعهشناس با تاکید بر اینکه همه سیستم اشتغال ما از مدیران تا کارمندان، بدون منطق بر سر کار قرار دارند، تصریح کرد: مشکل دیگری که در نظام کاری ما وجود دارد، این است که مدیران ما نیز براساس عقل و منطق بر سر کار نیامدهاند، بلکه براساس رابطه و بدون شایستگی لازم مدیر شدهاند. به همیندلیل آنها که میدانند خودشان نیز به همین شیوه بر سر کار آمدهاند چگونه میخواهند کیفیت و میزان کار کارمندان را بررسی و نظارت کنند؟!
وی گفت: متاسفانه این مشکلات از ویژگیهای کشورهای جهان سوم و کشور ماست. ایران در ظاهر به سمت مدرنیته حرکت کرده در صورتی که نظم و نظارت کاری کشورهای مدرن را دورن خود ندارد.
امانالله قراییمقدم با اشاره به تئوری کلارک ادامه داد: کالینکلارک -از نظریهپردازان توسعه- در تئوری خود سهبخش را در اشتغال نام میبرد؛ بخش کشاورزی، بخش صنعت و بخش خدمات. بنابر گفته او اگر قرار باشد فردی از بخش یک، یعنی کشاورزی، به بخش دو، یعنی صنعت، بیاید، باید تخصص لازم را داشته باشد. در کشورهای توسعهیافته کارکنان در بخش سه کار میکنند، یعنی در بخش خدمات. این در حالی است که در کشوری مانند کشور ما افراد از بخش یک ناگهان به بخش سه میآیند و این امر مسالهساز است.
این استاد دانشگاه در انتها گفت: این وضعیت کاری در ایران، به زمان حال ارتباطی ندارد. در گذشته نیز وضعیت به همین منوال بوده و از پیش از انقلاب تا کنون ضعف در حوزه اشتغال در کشور ما وجود داشته است. بنابراین تازمانی که در کشور ما نظارت تقویت نشود و افراد براساس تخصصشان به مشاغل گمارده نشوند وضعیت اشتغال به همینشکل باقی خواهد ماند و بنابر نظر تایلر، باید هرکس به اندازه کاری که انجام میدهد، مزد دریافت کند.
تمام صحبت هاي كارشناس فوق صد در صد صحيح مي باشد.