فرارو- لندن یکی از جذابترین و البته شلوغترین شهرهای جهان است. سکوت و آرامش حتی در شبهای این شهر نیز بیمعنا است، اما جایی در قلب لندن وجود دارد که حتی خیلی از لندنیها نیز از حضور آن بیخبرند.
به گزارش فرارو به نقل از بیبیسی ورد، یک انجمن برادری با یک قرن سابقه در لندن وجود دارد که خیلیها حتی چیزی در مورد آن نمیدانند. تام هاجکینسون (Tom Hodgkinson) به عضویت این انجمن درآمده و از وجود قانونی حرف میزند که همه ملزم به تبعیت از آن هستند.
چهارصد سال پیش، شخصی به نام توماس ساتن (Thomas Sutton) در شرف مرگ بود. او از فروشندگان ثروتمند اسلحه و همچنین وامدهندگان معروف آن زمان بود. او شخصیت جالبی داشت و در زمان مرگش تصمیم گرفت که میراثی از خود به جای بگذارد. توماس مصمم شد تا خانه قدیمیاش را به یک مدرسه و یک نوانخانه مخصوص بینوایان تبدیل کند. خانه قدیمی او پیشتر صومعه کاتوزیانها بود و در سال 1371 میلادی ساخته شده بود.
توماس حکمی جالب را صادر کرد تا از جالبترین آدمهای آن زمان باشد. او دستور دارد که باید 80 مرد با شخصیت که به دلایلی فقیر شدهاند، در این مرکز نگهداری شده و به آنها غذا داده شود. توماس برای اینکه رویایش تحقق یابد حدود 200 میلیون دلار (به ارزش پول امروز) در آنجا سرمایهگذاری کرد تا مبادا خدشهای به رویای قابل ستایشش وارد شود. خانهی او بعدها به «بیمارستان ساتن در چارترهاوس» معروف شد.
مساحت این بنای زیبا حدودا 2.5 هکتار بود که در آن حیاط قرون وسطایی، یک کلیسا، اتاق راهبان و فضای سبز زیادی به چشم میخورد. دروازه ساده این بنا تنها چند متر با بازار اسمیت فیلد (Smithfield) در قلب لندن فاصله دارد. این خانه میزبان دو مهمان مشهور نیز بوده است. نویسنده معروف سیمون ریون (Simon Raven) مدتی در اینجا بود و در نهایت در سال 2001 نیز از دنیا رفت. اما مهمان مشهورتر کسی نبود جز ملکه الیزابت یکم، که در سال 1558 چندین روز در این ماند و سپس به مراسم تاجگذاری را انجام داد.
این ملک درست است که شخصی است، ولی بازدید آن برای عموم بلامانع است. با این حال، حتی برخی از ساکنان قدیمی لندن هم از وجود آن بیخبر هستند. مدرسه توماس تنها تا سال 1872 فعال بود، ولی مرکز نگهداری فقرای آن همچنان فعالیت دارد. در حال حاضر حدود 40 مرد در آن زندگی میکنند که به عنوان «برادران» شهرت دارند.
البته شرایط عضویت در این انجمن اصلا ساده نیست. اعضا باید حداقل 60 سال سن داشته باشند و ازدواج هم نکرده باشند. همچنین از نظر وضعیت جسمانی، باید در وضعیت خوبی قرار داشته باشند و حتی حرفهای هم داشته باشند. کسانی که از نظر مالی بسیار ضعیف هستند در الویت قرار میگیرند. این سازمان کاملا مسیحی است، اما حضور در کلیسا به هیچ وجه اجباری نیست. از تمامی کسانی که مایلاند عضو انجمن برادری شوند یک سوال پرسیده میشود: «نظرت در مورد زندگی در این مجموعه چیست؟»
اخیرا من یک روز را در چارترهاوس گذراندم. فضای آنجا کمی شبیه صومعه و کمی هم دانشگاهی بود. احساس خاصی را حس میکردم؛ حس رضایتمندی و سپاسگزاری اعضای انجمن برادری کاملا ملموس بود. آنها خوشحال بودند که دوران بازنشستگی زندگی خود را در آن مکان و دور هم میگذراندند. دانکن الیسون 71 سال دارد و در مورد چارترهاوس میگوید: «من همیشه رویای چنین زندگیای را در سر داشتم و خوشحالم که حالا اتفاق افتاده است.»
بروک کینگزمیللان، کشیش و شَماس سابق کلیسای انگلستان حالا 83 شده و او هم مانند دانکن در اینجا زندگی میکند. بروک میگوید: «ساختار اینجا ریتمی خاص به زندگی روزمره میدهد... من به عنوان یک کشیش قدیمی در زندگی عادی یک مشکل رایج را میبینم و آن مشکل تنهایی است... اما در اینجا اصلا تنهایی معنایی ندارد.»
ساعت هشت صبح همه بیدار شدهاند و برخی برای خواندن دعا به کلیسا میروند. صبحانه ساعت 8:30 در اینجا سرو میشود و منوی آن کاملا متنوع است. پس از صبحانه همه به کارهای خودشان میرسند. بعضیها خانهشان را تمیز میکنند و برخی نیز به پیادهروی میروند. ساعت یک همه ناهار سرو میشود. همه اعضا معمولا با کروات سر میز غذا حاضر میشوند. قبل شروع غذا، همه کنار صندلی خود میایستند تا صدای زنگ شنیده شود. در ابتدا دعایی خوانده میشود و از توماس ساتن هم تشکر میکنیم.
من برایم سوال شده بوده که آیا در اینجا کسی هم کار میکند؟ یکی از اعضای انجمن برادری جواب داد: «اخیرا بله. هیچ مشکلی البته با کار کردن وجود ندارد. اینجا فقط یک قانون وجود دارد و آن این است که باید با دیگران کنار بیایی.»
وقتی این قانون را شنیدم، گفتم که آیا شعار شما در اینجا همین است: «زندگی کن و اجازه بده دیگران نیز زندگی کنند؟»
این بار جان کاپر (عضو انجمن و کشیش سابق) با لبخندی بر لب پاسخ من را داد: «بیشتر شبیه این است که بگویی زندگی کن و اجازه بده دیگران نیز راحت بمیرند.»
نگرش آنها به مرگ واقعا ستودنی بود. آنها چیزهای جالبی را برای من تعریف کردند. مثلا اینکه ردیف اول قفسههای پذیرشِ نامه به اعضای قدیمی انجمن برادران اختصاص داشت که مردم به آن ردیف اول میگفتند: «ردیف مرگ.» حتی به خود چارترهاوس هم به کنایه «اتاق انتظار» و یا «تالار اعزام» میشود که کنایه از مرگ زودرس اعضای انجمن برادری دارد. دادلی گرین از اعضای انجمن برادری میگوید: «وقتی یکی از اعضا میمیرد، واقعا دلمان برای او تنگ میشود. اما وقتی به این فکر میکنیم که در این سالها آسایش داشتهاند کمی خیالمان راحت میشود.»
بعد از نهار نیز وقت همه دوباره آزاد است. گروهی را در کنار درمانگاه دیدم که داشتند تمرین آواز میکردند. دو نفر دیگر از اعضا به آنها پیوستند. گروهی دیگر در حال پیادهروی بودند و بعضیها هم رفتند که چرت بزنند. فضای چارترهاوس واقعا زیبا است. استورات 68 ساله میگوید که اینجا شبیه بهشت روی زمین است.
در آینده چارترهاوس شلوغتر خواهد شد. قرار است این مجموعه 10 عضو جدید را به خود اضافه کند و در پاییز 2016 هم موزهای در آن برپا خواهد شد. چارترهاوس در شلوغی مرکز لندن واقعا زیبا است. اگر قرار باشد همسرم از من طلاق بگیرد و اوضاع کاریام هم بد شود، میدانم که چه کار باید کنم!
برای زنها هم از این جور مکانها هست ؟