یادداشت دریافتی- سیدمحمدمحسن حسینی؛ از نامگذاری سالهای اخیر توسط رهبر میتوان به دغدغه بزرگ رهبری در زمینه اقتصاد پی برد.
ایشان سال 93 را (اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی)نامید و درمورد فرهنگ میگوید: «حاضرم جانم را در راه فرهنگ فدا کنم». در سادهترین تعبیر اینکه رهبر یک جامعه اینطور بگوید نشان از اهمیت زیاد موضوع است.
در جایی دیگر رهبر میگوید: «سیاست و اقتصاد هم ذیل فرهنگ هستند»اما اینکه در نامگذاری سال 93، اقتصاد که ذیل فرهنگ است، درکنار فرهنگ مطرح میشود نشان از اهمیت ویژه آن میباشد.
دقیقتر که نگاه کنیم انقلاب اسلامی در سه مرحله قرار دارد. اول انقلاب سیاسی، دومین مرحله انقلاب اقتصادی و مرحله سوم انقلاب فرهنگی.
ما در عرصه سیاست، انقلاب عظیمی را گذرانده و قدرت را از مستکبرین و مزدورانشان گرفتیم، اما هنوز در اقتصاد نتوانستهایم انقلابمان را تکمیل کنیم.
درمورد اسلامیسازی اقتصاد، بومیسازی اقتصاد و خصوصاً درباره اقتصاد مقاومتی نیازمند کار تخصصی هستیم. اقتصاد در جمهوری اسلامی ایران چه از لحاظ علمی وچه عملی مورد غفلت قرار گرفته است.
از لحاظ آموزشی، دانشگاههای ما هنوز کتب قدیمی اساتید غربی را تدریس میکنند. گاهی دانشمند غربی، کتاب جدیدی دارد که مطالب کتاب قبلی خود را نقض واعتراف به اشتباه میکند اما همان مطالب، مرجع دانشجویان ما هستند.
علاوه بر آن ادعا داریم اسلام در همه زمینههای علمی حرف دارد، لذا باید نگاه سکولار این مطالب را در نظر بگیریم و یک بازنگری دقیق جهت اصلاح کتب ترجمه شده صورت دهیم.
موسسه امام خمینی (ره)، دانشگاه امام صادق از پیشگامان این امر مهم بودهاند.
همه شاهد فسادهای مالی از جمله ربا در سیستم اقتصادی هستیم. بعضی مشکل را از نظام اقتصادی حاکم میدانند که مبنی بر تئوریهای اقتصادی غربی است. آنها میگویند بانک بر مبنای نزول طراحی شده و باید کاملاً اصلاح شود. بعضی هم فرهنگ غلط را مهمترین دلیل فسادهای اخیر میدانند.
حالا سوال اینجاست که آیا مسئولین وظیفه خود را درمورد اقتصاد انجام دادهاند؟ آیا انحلال تنها دانشگاه تخصصی در زمینه اقتصاد «دانشگاه علوم اقتصادی» برخلاف مصلحت نظام نبوده است؟