در سوگ زاینده رود:
هلا نجابت شب آسمان گلدارت
عروس آینه پوش غزل گرفتارت
چه یادگار خوشی مانده شیخ لطف الله
به سقف گنبدی آسمان دوارت
شبیه خلوت کریاس و شور موسیقی است
نوای چکش و سندان میان بازارت
دلم شبیه به زنجیرهای اسلیمی
شده است پیچک و پیچاک بر سپیدارت
خداکند که میان چهل ستون آوار
شوم اسیر و نبینم به زیر آوارت
چه شد طراوت زاینده ای که می آورد
پرنده های سبکبال را به دیدارت
سی و سه بار به تسبیح اشک موییدم
مگردوباره ببینم صبور و سرشارت
چه کام ها که به کام تو تلخ شد اما
دوباره ملتمس دامن گنهکارت
نگفتمت که مخند و نگفتمت که بموی
که چشم شور فلک می کند نمک زارت
به حوض آینه پاشویه می کنیم تو را
مگر که سرد شود دست و پای تبدارت
خداکند که سیاهی نیاورد امشب
نه فقط برای زاینده رود که برای پر آبی همه رود و رودخانه های ایران عزیز دعا کنیم. از وقتی آب رودخانه رو قطع کردن سعی می کنم دیگه طرف پل خواجو و سی وسه پل نرم. قلب آدم میگیره. بغض میخواد خفه ام کنه.
جناب فرارو من خودم از حامیان دولت هستم ولی قرار نیست که هر انتقادی که به دولت میشه را حذف کنید من دوتا کامنت در مورد صحبتهای نوبخت نوشتم که هیچکدام چاپ نشد.یه طرفه رفتناصلا کار درستی نیست.با تشکر از سایت خوبتون
روی سخنم به خانمی هست که توشته "در کربلا زمانی تحریم ها برداشته شد که سرها بالای نیزه رفت" بگویم که امام حسین(ع) تا لحظه ی آخر در مذاکره و تلاشی بود که بتواند از جنگ و خون ریزی جلوگیری کند و تنها در زمانی که آنها به هیچ وجهی قبول نکردند فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. و فرمودند هیهات من الذله و جام شهادت را درکشیدند.
طاها
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۲
سلام
درسته امام حسین(ع) برای جلوگیری از خونریزی و کشتار خانواده های یارانش مذاکره کرد اما اجازه دسترسی به خیمه ها و نوامیسش رو نداد!
ناشناس
۰۴:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
تاریخ را درست بیان کن !!هیهات من الذله را موقع بیعت خواستن یزید از او فرمود همچنین در ادامه فرمود مثل منی با مثل یزید بیعت نمیکند .باقی تفسیرش با خودتون
جرا فروشندگان مواد مخدر را در یک جزیره بی اب و علف زندانی نمیکنین
چرا دزدان بیت المال را اعدام نمیکنن
هلا نجابت شب آسمان گلدارت
عروس آینه پوش غزل گرفتارت
چه یادگار خوشی مانده شیخ لطف الله
به سقف گنبدی آسمان دوارت
شبیه خلوت کریاس و شور موسیقی است
نوای چکش و سندان میان بازارت
دلم شبیه به زنجیرهای اسلیمی
شده است پیچک و پیچاک بر سپیدارت
خداکند که میان چهل ستون آوار
شوم اسیر و نبینم به زیر آوارت
چه شد طراوت زاینده ای که می آورد
پرنده های سبکبال را به دیدارت
سی و سه بار به تسبیح اشک موییدم
مگردوباره ببینم صبور و سرشارت
چه کام ها که به کام تو تلخ شد اما
دوباره ملتمس دامن گنهکارت
نگفتمت که مخند و نگفتمت که بموی
که چشم شور فلک می کند نمک زارت
به حوض آینه پاشویه می کنیم تو را
مگر که سرد شود دست و پای تبدارت
خداکند که سیاهی نیاورد امشب
نه فقط برای زاینده رود که برای پر آبی همه رود و رودخانه های ایران عزیز دعا کنیم. از وقتی آب رودخانه رو قطع کردن سعی می کنم دیگه طرف پل خواجو و سی وسه پل نرم. قلب آدم میگیره. بغض میخواد خفه ام کنه.