فرارو- جمعه، 11 اردیبهشت، روز جهانی کارگر پس از وقفهای هشت ساله در کشور برگزار شد. در این روز کارگران زیادی از صنفهای مختلف گرد هم آمدند. در اخباری که پیرامون این مراسم منتشر شدند به خواستههای کارگران شامل بیمهشدن کارگران ساختمانی، ایجاد امنیت شغلی در کارگاه ها، بازنشستگی پس از 25 سال کار و... اشاره شد. اما آنچه در تصاویر منتشرشده از این روز بیش از همه به چشم میخورد پلاکاردهایی بود که به کرات عدم استفاده از کارگران اتباع بیگانه را خواستار بودند.
به گزارش فرارو، این بخش از مراسم روز کارگر، شاید از نگاه بسیاری دور ماند و شاید هم رسانهها اهمیت آن را آنقدری نداستند که بخواهند به آن اشارهای بکنند. اما آیا پس در پی برگزاری چنین مراسمی، آنهم پس از 8 سال توقف، خواسته خروج کارگران اتباع بیگانه چه ریشهای دارد؟ آیا کارگران مهاجر به ایران – بهخصوص کارگران افغان- تا چه حد در پایین آوردن معیشت کارگران ایرانی نقش داشتهاند؟ در همین رابطه گفتگویی با دکتر پویا علاءالدین –برنامهریز شهری و کارشناس حوزه اقتصاد شهری- داشتیم. این استاد دانشگاه معتقد است "عدم استفاده از کارگر افغان هیچ کمکی به بهبود وضعیت معیشت کارگر ایرانی نخواهد کرد و چنین خواستهای یک اشتباه است."
پویا علاءالدینی در ابتدا و
در گفتگو با فرارو گفت: مراسم روز جهانی کارگر بعد از 8 سال وقفه در ایران اجازه برگزاری یافت، که باید آن را اقدامی مثبت تلقی کرد. به طور کلی نیز نمیتوان به تجمعاتی اینچنینی اجازه برگزاری نداد؛ چرا که تقاضا تلنبار خواهد شد و این انباشت تقاضا نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت. وضع اقتصادی کشور خوب نیست و نیازهای معیشتی پایۀ کارگران باید به شکلی برآورده شود. حداقل آنکه کارگران باید بتوانند در چنین روزی از طریق برگزاری راهپیمایی خواستههایشان را مطرح کنند.
کارگران مهاجر بخشی از جامعه ایران هستند و کمترین حقوق را نسبت به دیگر دارند. جالب است وقتی در تاکسی مینشینی همه از مشکلات معیشتی، مسکن، بیکاری، فساد، اختلاص و نوکیسههای پورشهسوار حرف میزنند اما شرکتکنندگان در مراسم روز کارگر این مشکلات را فراموش کردهاند.
پلاکاردها چه میگفتند؟علاءالدینی با اشاره به پلاکاردهایی که در این روز در دست کارگران دیده میشد در ادامه اظهار کرد: روز جهانی کارگر امسال وجهه دیگری نیز پیدا کرد. قسمت عمده پلاکاردهایی که شرکت کنندگان در راهپیمایی در این روز در دست داشتند، نه پلاکاردهایی در جهت خواستههای معیشتی، بلکه پلاکاردهایی در جهت مخالفت با اتباع خارجی بود که حاکی از رویکردی منفی است. معنای شعارهای نوشته شده بر پلاکاردها این است که کارگران گمان میکنند رقبایی از جنس، نژاد، یا ملیت دیگر دارند و باید با آنها خصومت بورزند.
این استاد دانشگاه درباره وجود دیدگاههای انحرافی در میان کارگران سراسر جهان توضیح داده و گفت: در گذشته دیدگاههای انحرافی از این دست در میان کارگران دیگر کشورها نیز رواج داده شده اند، اما شاید جنبههای منفی آن در ایران برجستهتر باشد. در کشور ما سالها به راهپیمایی کارگران مجوز داده نشده است؛ اکنون که بعد از 8 سال این راهپیمایی اجازه برگزاری یافته، عمده شعارهای شرکت کنندگان در آن گروهی دیگر از کارگران، آن هم محروم ترین گروه، یعنی کارگران مهاجر، را هدف قرار دادهاند. چرا کارگران ایرانی بهجای آنکه از مشکلات معیشتی و حق و حقوقشان دم بزنند و از عدم توسعه اشتغال، افزایش هزینههای معیشتی و مسکن، گسترش قراردادهای موقت و فقدان امنیت شغلی بگویند، خواستهشان بهکار نگرفتن اتباع خارجی توسط کارفرماست؟
چرا کارگران مهاجر؟علاءالدینی درباره حضور کارگران بیگانه در کشور تصریح کرد: کارگران مهاجر بخشی از جامعه ایران هستند و کمترین حقوق را نسبت به دیگر دارند. جالب است وقتی در تاکسی مینشینی همه از مشکلات معیشتی، مسکن، بیکاری، فساد، اختلاص و نوکیسههای پورشهسوار حرف میزنند اما شرکتکنندگان در مراسم روز کارگر این مشکلات را فراموش کردهاند.
این کارشناس اقتصاد شهری در پاسخ به این سئوال "آیا به روز کارگری که برگزار شد جهت داده شده بود؟" و با دفاع و تاکید بر حقوق کارگر افغانی در کشور، در ادامه اظهار کرد: من در جای دیگر پیش از این هم گفته ام که اکثر کارگران مهاجر افغان دیگر سالهاست که در جامعه ایران زندگی می کنند و جزئی از آن هستند. ایرانیان حق خود می دانند به کشورهای دیگر (که کمتر اشتراک فرهنگی و تاریخی با ما دارند) مهاجرت کنند و جلویشان فرش قرمز انداخته شود. آیا نمی خواهند حق مهاجران افعانستانی را که همکیش و هم تاریخ و همزبان ما هستند و سالها در ایران زحمت کشیده اند و بسیاری از آنها در همینجا بزرگ شده اند و در واقع ایرانیاند بپذیرند؟ درست آن است که کارگران ایرانی با کارگران مهاجر که متاسفانه از حقوق کمتری هم برخوردارند حس همدردی داشته باشند. کارگران مهاجر الزما رقیب اتباع ایرانی نیستند. تازه اگر هم بعضی از افراد فکر می کنند کارگران افغان به دلیل دستمزدهای پایین و محرومیت از حقوق رقیبشان شده اند بهتر است از دولت بخواهند که مهاجران را نیز مشمول قانون کار کنند. در هر صورت کارگران مهاجر اغلب در کارهای یدی مشغولند؛ در مقابل مشکل بیکاری ما در کشور بیشتر در گروههای باسوادتر، ماهرتر و تحصیل کردهتر و از جمله زنان بسیار برجسته است.
فایده حضور کارگر مهاجر در تولید ایراندکتر پویا علاءالدینی با ذکر مصداق و توصیف و تشریح روند کار کارگری در یک ساختمان گفت: بخش ساختمان را در نظر بگیریم که بسیاری از کارگران افغان در آن مشغول به فعالیتهای یدی هستند. بیشتر شغلهای آن در شرایط فعلی (یعنی با توجه به ساختار فعلی فعالیت و سطح فناوری آن) کمتر مناسب خیل بیکاران کشور است. همچنین اگر کارگران افعان از این بخش خارج شوند به احتمال زیاد کارگران ایرانی جایگزین آنها نخواهند شد؛ بلکه ماهیت این بخش که الان بسیار کاربر است عوض خواهد شد و به فعالیتی سرمایه بر یا فناوری بر و متکی به واردات بدل خواهد شد. در نتیجه ممکن است در چنین وضعی بسیاری از کارکنان ایرانی که در این بخش هستند نیز از کار بیکار بشوند.
درست آن است که کارگران ایرانی با کارگران مهاجر که متاسفانه از حقوق کمتری هم برخوردارند حس همدردی داشته باشند. کارگران مهاجر الزما رقیب اتباع ایرانی نیستند. تازه اگر هم بعضی از افراد فکر می کنند کارگران افغان به دلیل دستمزدهای پایین و محرومیت از حقوق رقیبشان شده اند بهتر است از دولت بخواهند که مهاجران را نیز مشمول قانون کار کنند.
وی ادامه داد: در مورد دیگر فعالیتهای تولیدی کاربر نیز خروج کارگران افعان ممکن است ویران کننده باشد. توضیح آنکه اگر کارفرمایی نتواند از نیروی کارگر افغانی استفاده کند متحمل هزینه بیشتری میگردد، چرا که نیروی کار افغانی بسیار ارزانتر است. در نتیجه کارفرما در نبود نیروی کار افغانی ممکن است در آن کارگاه را ببندد و در نتیجه همه کارگران بیکار شوند. این کارفرما ممکن است ترجیح بدهد به جای تولید، واردکننده باشد و مثلا از چین جنس بیاورد.
مشکل جای دیگری است!علاءالدینی با تاکید بر لزوم ارتقای فناوری و لزوم بهبود وضعیت کارگران –اعم از ایرانی یا افغان- تصریح کرد: البته منظور من این نیست که باید کارگران افعان را در فعالیتها ییدی با دستمزدهای پایین نگه داشت تا مثلا چرخ تولید ایران در فعالیتهای کاربر و نیازمند نیروی کار یدی به همین شکل فعلی بگردد. بدون شک ارتقای فناوری در اقتصاد هر کشوری مهم است. اما مشکلات اصلی اقتصاد ایران و دشواریهای معیشتی کارگران، چه ایرانی و چه مهاجر، به برنامه ریزیهای غلط و مدیریت بسیار ضعیف در گذشته، اتلاف منابع بسیار بزرگ ما (از جمله درآمدهای بسیار بزرگ نفتی طی 10 سال گذشته) و تورم لجام گسیخته و افزایش شتابان هزینه های زندگی بر می گردد.
استاد دانشگاه تهران با واکاوی ریشه وجود این دست از مشکلات در انتها گفت: این مشکلات حوزه های مختلفی را در بر می گیرد، از فقدان سیاست صنعتی اشتغال محور گرفته تا ناکارآمدی نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری و زمین و مسکن. متاسفانه شکست برنامهریزیهای ما در حوزههای تولید صنعتی، اشتغال، مسکن و غیره منجر به بیکاری، گسترش یافتن قراردادهای موقت، بالا رفتن هزینههای زندگی و افزایش فشار بر کارگران، چه ایرانی و چه افغانی، شده است. پس بهتر است تقاضاها و شعارهای کارگران ما نیز در پیوند با حل همین مشکلات کانونی ابراز شوند.
ولی ایرانیا هزارتا بهونه میارن. آخرشم از زیر کار در میرن.
البته دولت میتونه با جذب و راضی نگه داشتن این خیل عظیم مهاجرین به نفع خودش استفاده سیاسی و اقتصادی کنه