یادداشت دریافتی- کاوه بهلولی قشقایی؛ رونق یک ضرب المثل در افواه عمومی، نشانی دقیق از کثرت مدلول آن ضرب المثل میباشد مثلا اگر ضرب المثل «دستت را بگذار روی کلاه خودت که باد نبرد» را مرتبا از مردم کوچه و بازار بشنوید دلیلی قاطع برای رواج روحیه بیتفاوتی در آن جماعت میباشد.
یکی از ضرب المثلهایی که مرتبا این روزها میشنویم «گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» میباشد یعنی اگر کاری متفاوت از رفتار عمومی مردم انجام دهید رسوا خواهید شد.
انچه مسلم است انسان از رسوایی میهراسد چون عاملی برای انزوا و مستمسکی برای طرد افراد از جامعه میشود.
انسان موجودی جمع زی میباشد و هراسی شدید از انزوا و انفراد دارد و ریشه ضرب المثل فوق را هم میتوان در این نیاز بشری جستجو کرد. سئوالی که همیشه مطرح شده و هر کسی به زعم خودش به ان جواب داده این است که معیار انسان برای رفتار چیست؟ ایا دستورات شرعی است؟ عقل چه جایگاهی دارد؟ قانون کجای کار ایستاده است؟ اخلاق جایگاهش کجاست؟ عرف جایگاهش کجاست؟
ناگفته پیداست که ضرب المثل فوق، تاییدی بر ارجحیت عرف بر سایر مولفهها دارد. عرف، التقاطی از ترکیب چهار مولفه دیگر در هر جامعهای میباشد. در بعضی از جوامع، درصد زیادی از عرفشان از دین و مذهب گرفته شده، در جایی دیگر وزن اخلاق در عرف بیشتر است و در بعضی ازجوامع؛ عرفشان بیشتر از قانون اقتباس شده است.
و در جوامعی، عرف را بر پایه حداکثر لذت و حداقل رنج بنا گذاشتهاند. لذا هیچ عرفی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد که از این چهار یا پنج عامل بیبهره باشد اما میزان و درصد تاثیر گذاری عوامل، متناسب با شرایط هر جامعه بوده و اصطلاحا، اقتضایی است.
همانطور که میدانید بعضی از رفتارها که گاها عرفی میشود تناسب زیادی با مولفههای اقتضایی آن جامعه ندارد مثلا انتظار میرود که در جامعه دینی، دین و مذهب از عناصر تشکیل دهنده عرف باشند اما مشاهده میشود رفتارهایی عرفی میشود که در متون دینی، نه تنها پسندیده نیست بلکه مذموم و نکوهیده است اما عرفی شده است.
فی المثل مناسک ازدواج جوانان امروزی، که هیچ تناسبی با دین و مذهب و اخلاق و حتی قانون هم ندارد صرفا التقاطی محض از این مولفههاست و در بین حاملان این رفتار عرفی؛ از مذهبی و دیندار گرفته تا قانون مدار و اخلاقگرا و لذت گرا، فراوان مشاهده میشود.
ضرب المثل اصلی بحث که میگوید «گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» با استدلالهای فوق تناقض دارد چون ممکن است جماعتی راه اشتباه را در پیش گرفته باشند آیا باید با جماعت گمراه همراه شد؟
بهترین مرجع در جامعه ما، کلام خداست که در سوره بقره (۱۳۸ و۱۱۶)، نسا (۱۳۱)، مائده (۱۰۰)، انفال (۳۷) و اسرا (۴۴) تکلیف را بر ما روشن میکند.
اگر میخواهی رسوای عالم نشوی و موفق و خوشبخت باشی راهی جز این نداری که هم رنگ خوبیها شوی و از همرنگی با بدیها بپرهیزی. لذاست که میتوان از ضرب المثل را اینگونه تغییر داد «گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ حقیقت شو»