پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:
«بانکها توافق کردند که سود سپردههای یک ساله را به 20 درصد کاهش دهند.» اگر این خبر در جراید یکی از اقتصادهای آزاد دنیا منتشر میشد بلافاصله نهادهای ضدانحصار آن کشور دست بهکار میشدند و بانکها را به جرم تبانی و تثبیت قیمت (price fixing) به پرداخت جرایم سنگینی محکوم میکردند. تامل در این شیوه کار و هماهنگی بین بانکها پرده از واقعیتی برمیدارد که بخشی از معضل اقتصاد کشور با نظام بانکی است و آن انحصار بهوجود آمده ناشی از رفتار تراستگونه بانکها در کشور است.
اما آن روی دیگر سکه هم دست کمی از این رو ندارد. اخبار گوشه و کنار حاکی از این است که این کاهش بنا به فشار و دستور دولت انجام شده است و با تصویب این کاهش در شورای پول و اعتبار این دخالت دستوری جنبه قانونی بهخود خواهد گرفت.
تجربه دخالت دولت در قیمتگذاری، حتی تعیین نرخ سود بانکی هیچگاه نه موفق بوده است و نه منطبق با راهبرد آزادسازی اقتصاد کشور که مرتبا از آن دم زده میشود.
واقعیت این است که با کاهش قابل توجه نرخ تورم و بهدنبال آن افزایش تمایل به سپردهگذاری در بانکها در کنار کاهش حجم واقعی تقاضای تسهیلاتگیرندگان برای استقراض از بانکها، کاهش نرخ سود بانکی باید در مکانیزم طبیعی عرضه و تقاضا اتفاق بیفتد.
شیوه موجود در نظام بانکی کشور در صورت عدم اصلاح موجب ادامه یافتن واگرایی بین نظام بانکی و بخش واقعی اقتصاد میشود. به این صورت که قدرت چانهزنی بانکها همواره، متکی به قدرت هماهنگی بانکها با یکدیگر، بالا خواهد بود و قدرت چانهزنی مشتریان متفرق و پراکنده بسیار پایین و آنگاه دولت برای تنظیم این شکاف مرتبا دست به مداخله میزند.
از آن سو کاهش نرخ سود عقود مشارکتی که وعده شورای هماهنگی بانکها در صورت کاهش نرخ سود سپردههاست در ظاهر نویدی به بخش تولید برای کاهش هزینه تامین مالی تلقی میشود؛ اما در واقع نظام بانکی، شکاف تامین مالی (فاصله بین حجم کل تقاضا برای تسهیلات و تسهیلات اعطایی) را با این شیوه کماکان در حد ممکن بالا نگاه میدارد و معضل همیشگی دسترسی به تسهیلات برای بخش تولید و بهویژه بنگاههای کوچک و متوسط به قوت خود باقی خواهد ماند.
انتظار میرود در پی توافقات هستهای، ورود سرمایهگذاریهای خارجی و استفاده از منابع مالی ارزانقیمت بینالمللی، نظام تامین مالی کشور را از اتکای مطلق به بانکها خارج کند و آنها را ناچار به انعطاف بیشتر کند؛ اما دولت و بانک مرکزی باید با پیشبینی این پیامد از هماکنون ساز و کار تقویت و توسعه رقابت و جلوگیری از تبانی را در میان بانکهای کشور فراهم کنند. نخست اینکه هرگونه مداخله خود را در تعیین دستوری نرخ سود متوقف کنند و دوم اینکه نهادهای ضدرقابت در نظام بانکی را اصلاح یا حذف کنند.