آیدین سیار سریع در روزنامه قانون نوشت:
رحمانی فضلی (وزیر کشور): نمایندگان محترم! آقایان! دوستان! دلواپسان! نام آوران! امروز آمریکای شمالی، اروپا و بخشی از آفریقا غرق در فساد، پول کثیف و تباهی است و به قول آقای احمدی نژاد آمریکا مثل ماشینی است که با سرعت به ته دره سقوط میکند.
بنده نگران حوزه اقتصاد و سیاست این کشورها هستم و اتفاقا در سازمان ملل هم این بحث را مطرح کردیم و با استقبال بیش از صد و بیست صندلی همراه شد. متاسفانه برخی رسانهها از حرفهای من سوءاستفاده کردند. بنده برای شام مهمان داشتم و یکی از دوستان را دعوت کرده بودم. دوست ما از آنجایی که مامور پمپ بنزین است و دائم توی دستش پول نگه میدارد همیشه در معرض بیماری است. قبل از شام به او گفتم: برو دستت رو بشور. پول کثیفه! من نمیدانم این رسانهها کجا کمین کرده بودند که این جمله را شنیدند و کار به اینجاها کشید.
نمایندگان: یعنی شما اسفند ماه سال گذشته راجع به معضل پول کثیف صحبت نکردید؟
رحمانی فضلی (با تعجب): کی؟ من؟
نمایندگان : بله
رحمانی فضلی: من اسفند ماه سال گذشته صدایم گرفته بود اصلا نمیتوانستم صحبت کنم.
نمایندگان: یعنی شما هیچ وقت نگفتید که با ورود و حضور این پولها (پول کثیف) در حوزه سیاست رو به رو هستیم؟
رحمانی فضلی: سیاست چی هست اصلا؟
نمایندگان: همه آن فعالیتهایی که مستقیم یا غیرمستقیم برای کسب قدرت، تحکیم قدرت و استفاده از قدرت همراه است سیاست نام دارد. (نولی)
رحمانی فضلی: به جا نمیارم متاسفانه.
نمایندگان: یعنی شما نسبت به ورود پول کثیف به انتخابات اظهار نگرانی نکرده بودید؟
رحمانی فضلی: نه بابا. مگه من بان کی مونم که اظهار نگرانی کنم؟
نمایندگان: آقای وزیر! شما همین چند روز پیش نگفتید «ما آمادگی کامل داریم که مدارک و اسنادی که از ورود این پولها که عمدتا از راه قاچاق مواد مخدر و بقیه روزنهها در حوزههای اقتصادی بوده را به مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ارائه کنیم؟» خب کو این اسناد و مدارک؟
رحمانی فضلی: آقایان! این حرف شما چه معنایی دارد؟ دوره مدرک رو کردن و افشاگری و بداخلاقیهای سیاسی گذشته است. آن مرد که در مناظرهها کف دستش را نشان میداد و آن یکی دستش را خوابیده میچسباند به آن یکی دستش و با لبخند میگفت «مدارک موجود است» رفته است. مدارک چیه؟ مدارکم کجا بود؟ اصلا من که گفتم اسفندماه سال گذشته صدایم گرفته بود کلا حرف نمیزدم.
نمایندگان: این اظهارات شما برای همین چند روز پیش است.
رحمانی فضلی: از اسفند ماه تا چند روز پیش صدایم گرفته بود. به همین سوی چراغ.
نمایندگان: آقای محترم تمام صحبتهای شما در تمام خبرگزاریها، روزنامهها و رسانهها ثبت شده.
رحمانی فضلی: من از وزیر آموزش و پرروش هم کم حرف ترم. لابد اشتباه گرفتین.
نمایندگان: شما مگر آقای رحمانی فضلی نیستید؟
رحمانی فضلی: من؟؟؟ نه. رحمانی فضلی کیه؟
نمایندگان: پس شما چه کسی هستید؟
رحمانی فضلی ناگهان دستانش را به دو طرف باز میکند و شروع میکند به بال زدن: «من یه پرندهام آرزو دارم وزیر بمونم».
نمایندگان اول ناراحت شدند ولی بعد تعجب کردند. وزیر کشور گفت دیرش شده و عذرخواهی کرد. بعد پرواز کرد و از بالای سر نمایندگان از مجلس خارج شد و به محل کار خود برگشت. ما از این داستان سوررئال نتیجه میگیریم آدم چرا باید بخواهد مشکلی را حل کند که برایش مشکل ساز شود؟ آدم مگر فرجی دانا است؟ والا به خدا.