یادداشت دریافتی- فرزاد توتچی فتیدهی؛ شما هم حتماً این ضرب المثل راشنیدهاید که «یک دیوانه، سنگی در چاه میاندزاد که صدتا عاقل نمیتوانند بیرونش بیاوردند». حالا این ضرب المثل، ماجرایی شده است از اقدام شنیع دو مأمور عربستانی در فرودگاه جده علیه دو نوجوان ایرانی؛ واقعهای که در بحبوحه مذاکرات هستهای و جنگ سعودیها با یمن، به نوبه خود «خبری عجیب و جنجال آفرین» بود که نه تنها بر روابط سیاسی و دیپلماتیک دو کشور ایران و عربستان صعودی تأثیر گذاشت بلکه بر «حج»، صنعت توریسم عربستان و یکی از فروعات دینی ایرانیان و خاصترین ابزار فرهنگی برای قشرجوان ایرانی خاکستری پاشید و با خواست و مطالبه عمومی مردم، با دستور دولت، این سفر معنوی به حالت تعلیق درآمد.
جدای از همه این مسائل، که اثبات کننده «حساسیت فخرآمیز ملی بر روی غیرت و شرافت ایرانی» است، نکتهای که این روزها از چشم مسئولین، دلسوزان غیرت ملی و دلواپسان دین مغفول مانده است، هجمهای که است، در شبکههای مجازی اینترنتی و موبایلی، به این بهانه، «علیه خود فریضه حج و کارکردهای آن» به پاخواسته است! از «به سخره گرفتن حجاج حج رفته و نرفته» تا «ساختن جوکهای وقیحانه» تا نیش زبان زدن با این مضمونها که «پول مفت مردم ایران رو به عربها ندهید» و «حاجی! مگه ما تو ایران فقیر و محتاج کم داریم» و «خونه خدا تو قلب آدمهاش هست» و... بخشهایی است از اقدامات «جبهه غیرفرهنگی» در «تخریب به یک فریضه الهی» که متاسفانه به دلیل «عدم آگاه سازی و نبود شناخت کافی از سوی غالبیت نسل جوان به این موضوع و جذاب بودن شبهههای مطرح شده»، توانسته است به راحتی این موضوع را «بازیچه دست فرصت طلبان و نوعاً دین گریزان» قرار داده تا از این آب گل آلود، برای خود شاه ماهیی صید کنند.
خاطرتان باشد چندی پیش نیز هجمههایی به پا شد علیه هزینههای شام هیئتهای عزاداری امام حسین (ع) و کربلای میلیونی ایرانیان در اربعین حسینی که واسلامهای برخی به بالا رفت که این پولها را «خرج بچه یتیم و زن بیسرپرست و پسر بیکار و دختر دم بخت» کنید. انگار که در بین مردم ایران، تاکنون هیچ خیراتی و کمکهایی برای این اقشار ضعیفِ هموطن نشده است و هیچ سازمانی و نهادمردمی و غیردولتی، متکلف رسیدگی به امور آنان نگردیده است و همه هرآنچه که قرار بود به آنان برسد، خرج هیئتها شده است و بس.
آنان که حداقل یکبار در عمر خویش به توفیق حج الهی مشرف شدهاند و یا لااقل کتابی در این زمینه خوانداند، نیک میدانند این فریضه با همه حساب کتابهای مالی و غیرمالیاش، سفری است پربار که میتواند بسته به «ظرفیت و شعور انسانی هر حاجی»، او را متعالی نماید یا اینکه در او بیثمر باشد! چرا که اصلِ حجِ یک حاجی، زمانی است که به قوم خویش و نزد شیاطین و هاجران و اسماعیلان و ابراهیمان خویش بازمی گردد و آنگاه، فرصت آزمون اوست.
تاریخ را اینگونه نوشتهاند که هیچ کشوری با یک کشور دیگر تا ابد دشمن نخواهد بود تا تا ابد هم دوست نخواهد ماند. جدای از موضوع تجاوز آل سعود به یمن که خود نیازمند یه تعلیقی مجزا از سوی ایران بوده است، باید دانست بود که براساس روایت تاریخ، روابط سیاسی و مذهبی دو کشور ایران و عربستان، همچون ایران و عراق که ۸سال با هم جنگیدند، بالاخره در نقطهای از سر خواهد گرفته شد و باب حج دوباره گشوده خواهد شد، اما در این میان باید به مدتی نگریست که در آن، فرصت طلبانی هرچه خواستند از مذمت و تمسخر «حج و دین و خدا» نوشتند و نشر دادند و ساده دلانی نشستند و تماشا کردند و لایک زدند برایش...!
این زمستان سرد روابط دو کشور مهم خاورمیانه، دیر یا زود به بهار آشتی خواهد رسید و چون رفع تجاوز آل سعود به یمن در زمره دلایل قطع تعلیق حج نبوده است!، با عذرخواهی، محاکمه و مجازات دو مأمور جانی، تنها بهانه ایران! برای این تعلیق از بین خواهد رفت و اعزام حجاج دوباره صورت خواهد گرفت؛ اما براستی درخصوص «لطمهای» که در این مدت، بر «بدنه این فریضه الهی» وارد شده است چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
جدای از روحانیت معظم و حوزههای علمیه که باید همیشه و حتی در زمان تعلیق حج هم، مبلغ این آیین الهی باشند و بر بالابردن «شعور و رسالت مسلمین» نسبت به این عمل بکوشند، کم نیستند دستگاهی درون سازمانی و برون سازمانی دیگری از قبیل دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، نهادهای نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و... که میتوانند از این فرصت نه در مذمت حج و راندن مردم از آن، که بر «افزایش شعور و تشنه ساختن معنوی مسلمین نسبت به این سفر و کارکردهای آن» گامهای اساسی بردارند و از سوی دیگر نیز، دولت ایران میتواند ازاین بزنگاه تعلیق که منجر به قطع رقم میلیادری و به نوعی تحریم اقتصادی آل سعود و محرومیت از ظرفیت اقتصادی و ارزی بیش از ۰۰۰. ۸۰۰ حاجی ایرانی (۱%مردم ایران) شده است، فرصتی برای خود ایجاد کند تا نسبت به «تعدیل هزینههای این سفر و افزایش کیفی و کمی آن» اقدامی مناسب انجام دهد و ازین تعلیق، فرصتی نیک بسازد.
اما سوالی که در خاتمه باید از دلواپسان فضای مجازی که معتقدند باید بخاطر یک بینماز، درمسجد را بست و حریمها را شکست! پرسید این است که آیا باخبر بودید که هر سال حدود ۴ میلیون ایرانی (۵%مردم) به کشورهای مختلف سفر میکنند و هزینهای که گردشگران ایرانی برای سفر به پنج کشور ترکیه، عربستان، مالزی، تایلند و امارات میپردازند، جمعاً حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان است و در این بین ترکیه با سالیانه ۰۰۰. ۰۰۰. ۰۰۰. ۰۰۰ .۸تومان، «رتبه اول» در درآمد توریسم ایرانی را دارد و از عربستان با نزدیک به ۰۰۰. ۰۰۰. ۰۰۰. ۰۰۰ .۵پیش است!؟
و آیا میدانستید که اگر بتوانیم با تعلیق سفر ترکیه و محروم کردن ۰۰۰. ۰۰۰ .۲ایرانی از سفر به شهرهای تفریحی آنتالیا، آنالیا، استانبول و درعوض تشویق آنان به اهدای پولشان به امور اشتغال و ازدواج جوانان، با آن ۰۰۰. ۰۰۰. ۰۰۰. ۰۰۰. ۸تومان فقط در یکسال، ۰۰۰ .۴۰جوان ایرانی را صاحب شغل و جهزیه نماییم و عملاً ۴ برابر پتانسیل عملی دولت در اشتغالزایی را محقق کنیم؟
و یا اینکه چقدر زیبا میشد هزینه کادوی روز والنتاین خود را خرج صاف کردن بدهی همسایهمان به سوپرمارکت محل میکردیم؟! و یا دیگر ایدههای جذابانهای که میتوانیم حتی «بدون عمل به واجبات الهی و حتی به سخره گرفته آنان و شکستن حریمشان»، به «خدا» نزدیک شویم...؟
به هرحال این زمستان تعلیق سفرحج، دیر یا زود سرخواهد آمد، اما روسیاهی برای ما مردمان پرمدعایی میماند که نه تنها از یک «فریضه الهی و باور دینی» خویش دفاعی نکردیم بلکه با «همسنگری با دل ناواپسان دین در فضای مجازی»، حریمها را شکستیم و تیشه زدیم بر باوراعتقادی و ایمانی کسانی که حج در منظرشان ترسیمی دیگر یافته بود و اکنون با مکر دل ناواپسان و جهل مردمان، سیمای آن راخراب در حال خراب شدن است؛
باشد که ما از آن مردمان و از آن دل ناواپسان نباشیم...