مطلب طنز زیر را یکی از مخاطبان به نام آقای حسین قهرمانی به سایت فرارو ارسال نمودهاند
«شنیدم که شیخی در این میان
برآورده بانگی که هیهات از آن»
.
«چنین گفته که بورسمان ریخته
دخیل است دولت، یقینا در آن»
.
«بگفتا که سرمایهها سوخته
شده قلب شیخ، سرد و مغموم از آن»
.
«که وی گفته این اقتصاد مسخره است
که دزدیده شد پول مردم در آن»
.
«که وی گفته است، من وکیل ملتم
نخواهم کند ضرر، موکل در آن»
.
«چو دیدم شجاعت، کرامات شیخ
بگفتم که احسنت بر شیر آن»
.
«چو پیگیر گشتم من از نام شیخ
شنیدم رسایی بود نامشان»
.
«شنیدم وکیل الرعایا است او
که نامش حمید و رسا بانگشان»
.
«نماینده بود است او از کهن
رفیق رحیمی، مشایی، و محمود خان»
.
«شنیدم که وی قصد خدمت به سر
نباشد دمی عشق قدرت در آن»
.
«بگفتم که احسنت ای شیخ زکی
بر این حس نیک و بر این حالتان»
.
«ولیکن که شیخا بمن گوش کن
که گویم دمی پند که اندرز در آن»
.
«ندیدی که پراید گشته ۲۱ میلیون تومان
ندیدی که خالی شده سفرهمان از آب و نان
ندیدی تو زنجانی و خاوری
ندیدی تو قهر از رهبری
ندیدی که گفتند تحریم شویم
ندیدی نوشتند پاره کاغذ به آن
ندیدی که محمود لج کند
که آجر شود از لجش نانمان
نبودی در آن عهد که شد خلیج عرب
که بودست از الست خلیج فارسمان
چه شد که اکنون شدید غصه خور
نبودید در عهد پیدایشش آن زمان
بس است کذب و فریاد و این همهمه
که کردید همه کام مردم، بسی تلخ از آن
صباحی در این مملکت تاختید
رواق انسانیت در انداختید
روید و به پستو شوید مهربان
که آگاه گشته این ملت از کارتان»
فرارو خوب نیست شعور شعری خواننده ها به سخره گرفته بشه .