فرارو- چهار سال از انقلابی که "باسم کامل" در به ثمر رسیدنش نقش داشت گذشته، و او حالا تا حدود زیادی از خواستههایش عقب نشینی کرده است. رژیمی که او و یارانش در میدان تحریر تصور میکردند سقوط کرده، حالا بازگشته است. با وجود فشار و خشونت شدیدی که از سوی مسئولان اعمال میشود، اکثر حرکتهای انقلابی یا خاموش شده و یا به حاشیه رانده شدهاند.
به گزارش فرارو به نقل از the Atlantic، عبد الفتاح السیسی، مرد تازه به قدرت رسیدۀ مصر، روح و انرژی تازهای به ساختار ارتش دمیده است. او با اعمال میزان بیسابقهای از زور، از جمله دست زدن به دستگیریهای گسترده و صدور احکام اعدام، و کنار گذاردن آزادیهایی که حتی تحت حکومت دیکتاتورهای سابق مصر هم وجود داشتند، به تقویت حاکمیت خود پرداخته است. در عین حال، او از محبوبیت بالایی برخوردار است و این موضوع منجر شده تا انقلابیون مصری به دنبال راههای تازهای برای ایجاد تغییر بگردند.
باسم کامل، آرشیتکت است و 45 سال دارد. او در بخش جنوبی قاهره زندگی میکند. میگوید: "شاید دوازده سال دیگر به بازی بازگردیم." لحظهای سکوت میکند و ادامه میدهد: "البته اگر سیسی قوانین را عوض نکند."
از زمانی که سیسی به دنبال یک کودتای نظامی به قدرت رسید، سقف خواستههای معترضان به شکل دراماتیکی کوتاه شده است. اگرچه حال و روز فعالان مصری که در گذشتهای نه چندان دور ساختار قدرت در مصر را زیر و رو کرده بودند چندان خوش نیست، اما تاریخ نشان میدهد که ساختار نظامی غالب نیز میبایست هراسهای بسیاری داشته باشد.
سیسی به نسبت مبارک، جوانتر، تیزتر و عملگراتر است، اما مشکلش این است که از همان ابزارهای پیشین برای حل مشکلات مشابه مدد میجوید. گروهی کوچک و بسته از مردان همۀ تصمیمات مهم را میگیرند، از پیشنویس قانون جدید انتخابات پارلمانی گرفته تا مدیریت اقتصاد کشور و تصمیمگیری در مورد نحوۀ برخورد با زندانیان سیاسی. کمکهای خارجی از ستونهای اصلی حمایت از دولت محسوب میشود. تنها تفاوت با سابق، چهرههایی هستند که قدرت را در دست گرفتهاند. در حالیکه اطرافیان مبارک را عمدتاً غیرنظامیان ثروتمند تشکیل میدادند، اطرافیان سیسی تقریباً بلااستثنا مردان نظامی هستند.
مشکلات فارغ از اینکه چه کسی بر مصر حاکم است، سر جای خود هستند. بیکاری افسارگسیخته است. تولیدات کشاورزی مصر کفاف جمعیتش را نمیدهد، و ذخیرۀ ارزی آن به شدت پایین است و این موضوع صورتحساب واردات انرژی و گندم را که مشمول یارانۀ سنگین دولتی نیز هستند، روز به روز سنگینتر میکند. دیگر خبری از رسانههای آزاد در این کشور نیست، و یک قانون محدودکنندۀ تازه نیز فعالیت سازمانهای مردمنهاد مستقل را تقریباً غیرممکن کرده است. احزاب سیاسی که دستورات سیسی را نپذیرند، مورد تاخت و تاز و تعقیب قرار میگیرند. یکی از نتایج این سرکوب این است که هیچ نظارتی بر سیاستهای دولت وجود ندارد، هیچ منبعی برای نشر ایدههای نو نیست، و هیچ کس لازم نیست که مسئولیت فساد، بیکفایتی و عملکرد بد در دولت را حتی به صورت فرمالیته و نمایشی برعهده بگیرد.
حاکم جدید مصر البته چند اقدام زیرکانه هم انجام داده است. او با ایجاد تغییر در نظام یارانۀ خوراکی، میزان دور ریز را کاهش داده و از فساد در نانواییها کاسته است. او برای این کار سیستم کارتی ای ایجاد که به مصرفکنندهگان اجازه میدهد تا یارانۀ خود را علاوه بر خرید نان صرف خرید محصولات دیگری که به آنها نیاز دارند بکنند. او در هنگام کریسمس به کلیسای جامع قبطیان سر زد، و به اولین حاکمی بدل شد که پس از جمال عبدالناصر به این کار دست زده است. او با این کار به قبطیان مصر که طی سالهای اخیر به سبب افزایش خشونت به حاشیه رانده شده بودند، اطمینانی تازه داد.
اما چنانچه سیسی نتواند مشکلات ریشهای اقتصاد را حل کند، مشکلاتی که محصول شش دهه حکومت استبدادی تحت سیطرۀ نظامیان هستند، دیر یا زود حباب آرامش در مصر خواهد ترکید. حل این مشکلات نیز نیازمند معجزه است.
احمد امام، سخنگوی حزب "مصر قدرتمند"، که از معدود احزاب مخالف باقی مانده است، میگوید: "شش ماه پیش اقدامات سیسی محبوبیت زیادی در میان مردم داشت. اما در همین مدت کوتاه میزان زیادی از محبوبیتش را از دست داده است. من معتقدم که در شش ماه آینده خشم از عملکرد او شکل خواهد گرفت، و این خشم عمومی خواهد بود."
قیام 25 ژانویۀ 2011 علیه حکومت نظامی مبارک را باید شوریدن علیه دولتی که هم سرکوبگر و هم ناکارآمد بود تفسیر کرد. از زمان کودتای نظامیای که در سال 1952 به نظام پادشاهی پایان داد و ناصر را بر مصر حاکم کرد، مستبدین مصری با افزایش کیفیت زندگی به شکل قابل ملاحظه و هر گاه که ابن مهم مقدور نبود، با افزایش آزادیهای اجتماعی مردم را از خود راضی نگاه داشته و بقای خود را تضمین میکردند. اما مبارک در حضور سهدههای خود در قدرت هیچ یک از این دو عامل را تامین نکرد: دولت فاسد او خدمات عمومی و خزانه را سلاخی میکرد و همزمان ارتش و پلیسی که پاسخگو نبودند، مجموعهای از شکنجه، بازداشتهای دلبخواهی و محاکمههای فرمایشی را رقم زدند.
به ادعای هواداران و مشاوران سیسی، او قصد دارد تا نوعی اقتصاد پدید آورد که همۀ ویژگیهای مثبت اقتصادی رهبران مصر مدرن، یعنی مبارک، انور سادات و ناصر را یکجا در خود داشته باشد.
با این وجود، تا الان که سیسی در اوج محبوبیت به سر میبرد، باز هم برای حفظ کنترل اوضاع نیاز به کارگیری اقدامات سرکوبگرانه داشت. او اعتراضات را غیرقانونی اعلام کرد. دهها هزار نفر به زندان انداخت. افسران امنیتی سابق به روشهای سابقشان بازگشتهاند و مخالفین را با انتشار تماسهای شخصیشان در رسانهها تحقیر میکنند. همجنسگرایان، بیخدایان و توهینکنندگان به مقدسات مورد حمله قرار میگیرند. قضات حکم اعدام صدها تن از اعضای اخوان المسلمین، که تا همین چند وقت پیش بر مصر حاکم بودند، در دادگاههای سریعالسیر صادر کردهاند. دادگاههایی که در یک یا دو روز حکم اعدام افراد را صادر میکنند، نظام قضایی مصر را که استقلال آن، زمانی مایۀ فخر آن کشور بود به سخره گرفته است.
این تاکتیکهای سختگیرانه، نشان از ارتشی دارد که با اعتماد به نفس قدرت را قبضه کرده است. بسیاری از فعالانی که این دیدگاه را دارند، تبعید خودخواسته و کنارهگیری از عرصۀ عمومی را برگزیدهاند. اما این تکتیکها میتواند نشانگر درماندگی هم باشد: رژیم سابق فرصتی دوباره به دست آورده، اما برای آنکه بتواند اختیار شکنندهاش بر قدرت را حفظ کند، باید بسیار سختتر از گذشته کار کند. در این صورت، حمایت انبوه از سیسی را میتوان تنها پیش پردهای برای دوران دیگری از ناامیدی تلخ و انقلاب دانست.
ناظران حقوق بشر، موارد نقض حقوق بشر از سوی دولت را زیر نظر دارند. برخی از این ناظران با وجود خطر همیشگی بازداشت، همچنان در مصر به فعالیت خود ادامه میدهند. چند جنبش جوانان و سیاسی نیز همچنان در مصر در حال فعالیت هستند. سازمانهای سوسیالیتهای انقلابی، جنبش جوانان برای آزادی و عدالت، و جنبش جوانان ششم آوریل از آن جملهاند. هر چند که دامنۀ فعالیت این سازمانها بسیار محدود است و دیگر خبری از تظاهرات بزرگی که مابین سالهای 2011 تا 2013 شاهد بودیم نیستیم. حزب قانون اساسی که دربرگیرندۀ چهرههای اصلی سکولار و لیبرال است، به صورت علنی از حکومت ارتش انتقاد میکند. حزب مصر قدرتمند، به رهبری عبدول منعم ابولفتوح، نیز از دیگر احزاب اپوزیسیون است.
ابولفتوح اخیراً در مصاحبهای گفته است: "یا رژیم اصلاح میشود و رویۀ دموکراسی را در پیش میگیرد، یا در غیر این صورت عملکرد ضعیف آن به انقلابی دامن خواهد زد که به ناگهان از اساس آن را به زیر خواهد کشید." حزب او ممکن است برای انتخابات پارلمانی که بناست در مارس و آوریل سال 2015 برگزار شود نامزد معرفی کند، اما فعلاً ماموران امنیتی دولتی امکان فعالیت عادی را از این حزب سلب کردهاند و طی سه ماه اخیر بیست و هفت بار نشستهای این حزب را لغو کرده اند.
هم اکنون، اکثر رهبران قیام اولیه در سال 2011 یا در زندانند یا در تبعید. برخی را ساکت کردهاند و برخی همچون "کامل باسم" به نظر میرسد که حاضرند به خاطر خلاص شدن از اخوان المسلمین به سرکوب ارتش تن دهند. این دسته اخوان المسلمین را تهدیدی بزرگتر از حکومت نظامیان میدانند. کامل میگویند: "حتی با دیدن وضعیت امروز هم، میگویم که اخوان المسلمین بدتر است."
این روزها، شبکههای خصوصی و دولتی جایی برای صداهای مخالف ندارند. مجریان مستقلی چون یسری فودا و کمدین مشهوری چون باسم یوسف دیگر برنامهای ندارند، و دستۀ دیگری همچون ابراهیم عیسی که زمانی در زمرۀ انقلابیون بودند، اکنون به هواداران دو آتشۀ رژیم بدل شدهاند.
در چهار سالی که وقایع مصر را، از انقلاب تا بازگشت به وضع سابق، از نزدیک گزارش کردهام، شاهد بودهام که چگونه فعالان جوان در این کشور از متحیر به شادمان و سپس به رنج دیده و حتی شکستخورده تغییر حالت دادهاند. شاهد بودهام که چگونه نزدیکان رژیم سابق از گستاخی و اعتماد به نفس به ورطۀ ترس و ناامنی افتادهاند و سپس در قالب زورگو و ظفرمند ظهور کردهاند. و با این همه نارضایتیهایی را که مصریان ناامید را به خیابانها کشاند همچنان بر جای خود هستند. پلیس همچنان با آزادی کامل و در اوج بیاحترامی با شهروندان برخورد میکند، و استفاده از شکنجه در آن عادی است. دادگاهها مسخره، ناعادلانه، و حتی بعضاً نمایشی هستند. ارتش کشور را در اختیار گرفته و ورای هر نوع نظارت قرار دارد و صاحب بخش بزرگی از اقتصاد ملی و اراضی عمومی مصر است. افزایش فقر و بیکاری همچنان ادامه دارد، و بحران مسکن، آموزش و بهداشت حتی از پیشبینیهای بدبینترین کارشناسان نیز اسفناکتر است. فساد مجازاتی در پی ندارد، و سیسی هم به تازگی شروع به بازگرداندن احکام مبارک، پسرانش و الیگارشی سابق کرده است.
کامل گفتمان انقلابی سال 2011 خود را رها کرده است و به دنبال اصلاحات در چارچوب سیستم است. او یکی از چهار جوان انقلابیای بود که به پارلمان انقلابی سال 2012 که عمری کوتاه داشت راه یافتند و به تاسیس حزب سوسیال دموکراتیک مصر که از آیندهدارترین احزاب سیاسی پدید آمده پس از سقوط مبارک محسوب میشود کمک کرد.
او میخواهد به همراه حزبش در انتخابات پارلمانی شرکت کند، هر چند که احتمال انتخابش پایین است و حوزۀ عملش محدود. پارلمان در وضعیت کنونی و با وجود سیسی از قدرت چندانی برخوردار نخواهد بود. بسیاری از کرسی ها برای نامزدهای "مستقل" رزرو شدهاند که در واقع نامزدهایی هستند که شبکۀ حزب حاکم سابق آنها را دستچین کرده است. اخوان المسلمین، بزرگترین گروه مخالف در مصر، در حال حاضر غیرقانونی است. احزاب سیاسی موجود تنها امکان رقابت برای بیست درصد کرسیها را دارند، و اکثر نامزدها نیز همچون کامل تا حد زیادی از نقدهای خود کاستهاند.
کامل میگوید: "من فکر میکنم سیسی اختیار همه چیز را در دست دارد. البته که من با سیسی نیستم، اما علیه حکومت هم نیستم."
به همین خاطر است که او تلاشهایش را وقف برنامهای آموزشی برای اعضای حزب سوسیال دموکراتیک کرده است. این برنامۀ آموزشی نوعی آکادمی علوم سیاسی و سازماندهی برای فعالان است که سالها طول میکشد تا ثمراتش به بار بنشیند. او میگوید: "این یک کار طولانی مدت است."
با این همه، در ژانویۀ 2011 تغییری بنیادین روی داد که هیچ میزانی از خشونت حکومت، امکان بازگرداندن آن تغییر را میسر نمیکند. بسیاری از مردم که پیش از سال 2011 به عقایدشان سرپوش میگذاشتند و آن را نزد خود نگاه میداشتند، حال دیگر از بیان و اشاعۀ آن نمیترسند.
خالد داوود، سخنگوی حزب قانون اساسی، میگوید: "ما پاسخگویی میخواهیم. دنبال معجزه نیستم. ما دنبال حقوق همجنسگرایان و قانونی شدن ماریجوانا نیستیم. ما خواهان توقف شکنجه در زندانها هستیم." داوود یک فعال سکولار و لیبرال است که حتی در زمان کودتای سیسی که بسیاری از یارانش اختلافات با ژنرالها را به منظور اتحاد علیه اسلامگرایان کنار گذاشتند، مواضع خود را حفظ کرد. همۀ جریانها به او تاختهاند و حتی با تهدید مرگ مواجه شده است. حتی یک بار هواداران اخوان المسلمین اقدام به ترور وی کردند.
در عرض سه سال مصریها شاهد بودند که سران کشور یکی پس از دیگری از قدرت گریختهاند: مبارک، جانشینش محمد حسین تنتاوی و محمد مرسی. بحث راجع به میراث انقلاب زیاد است، اما در مورد یکی از آنها شکی وجود ندارد: شمار بسیاری از مصریان معتقدند که لایق حقوق و قدرت سیاسی هستند. این ایده، با وجود اینکه نیروهای انقلابی و خواستشان برای پدید آوردنی نظمی عادلانه تر و مردمی تر، به نظر شکست خورده میرسد، همچنان زنده است.
در زمان مبارک، و پیش از او در زمان سادات و ناصر، بازداشتهای دسته جمعی، اعدام و ممنوعیت فعالیتهای سیاسی کشور را آرام نگاه میداشت. اما همزان با نزدیک شدن چهارمین سالگرد قیام 25 ژانویه، با وجود تلاشهای همه جانبۀ دولت سیسی، اوضاع به هیچ وجه آرام نیست. مخالفان از درون زندان نامه منتشر میکنند. اخوان المسلمین هر هفته برای بازگشت به حکومت غیرنظامی دست به تظاهرات میزنند. فعالان سکولار در حال کار بر روی یک برنامۀ دقیق هستند، تا در فرصت بعدی آن را به عنوان جایگزینی برای وضعیت موجود رو کنند. اینها به این معنی نیست که وقوع انقلابی تازه قریب الوقوع است، اما نارضایتی در حال افزایش و تلاشها در جهت مقاومت سیاسی خبر از آن دارد که لازم نیست که سی سال دیگر برای وقوع آن به انتظار بنشینیم.
محمد نبیل، از رهبران جنبش ششم آوریل که با وجود غیرقانونی بودن حزبش همچنان علناً به انتقاد میپردازد، میگوید: "کار ما این است: آماده کردن یک جایگزین. سیسی دروغ میگوید و مردم مصر واکنش نشان خواهند داد. مشخص نیست که کی."
این مربوط به مصر نمیشه در همه جا این یه اصل بدیهیه