فرارو - یک جامعه شناس معتقد است: «در رابطه با اتفاقات اجتماعی ما سه مرحله
موضوع، مسئله و مشکل را داریم. آزار و اذیت و خشونت در فضاهای عمومی نسبت
به زنان در ایران، در حال حاضر بدل به یک مسئله شده است و هنوز نمیتوان آن
را یک مشکل حاد اجتماعی دانست. اما این مسئله در رابطه با بخشی از
شهروندان که زنان هستند بسیار اهمیت دارد.»
آزار
و اذیت و خشونت نسبت به زنان در ایران موضوع جدیدی نیست. روزانه زنان
زیادی مورد متلکگوییها، برخوردهای فیزیکی، جنسی و خشونتهای کلامی قرار
میگیرند. آنچه اهمیت این خشونتها را پررنگ میکند، نداشتن آماری و اطلاعاتی دقیق از میزان و کاهش
و یا افزایش آنها است.
مریم جمشیدی
(جامعهشناس و عضو گروه جامعهشناسی زنان و جنسیت انجمن جامعهشناسی ایران) در گفتگو با فرارو گفت: ما نیازمند وارد کردن یک "فشار گروهی" بر مردانی
هستیم که زنان را مورد خشونت قرار میدهند، تا در رفتارشان تجدید نظر
کنند.
این جامعهشناس اظهار کرد: خشونت
نسبت به زنان را نباید صرفا خشونتی جسمی و جنسی دانست. این خشونت میتواند
خشونتی غیرفیزیکی باشد. یکی از مصادیق این نوع خشونت را میتوان در
محیطهای کاری مشاهده کرد.
فرهنگ رابطه با جنس مخالف در ایران ضعیف است
جمشیدی گفت: خشونت و آزار زنان سطوح
مختلفی دارد. از بعد جامعهشناختی، دو دلیلِ نبود امنیت و ضعف فرهنگی در این
موضوع اهمیت دارند. امنیت زنان یک جامعه باید بیش از همه توسط نیروی
انتظامی تامین شود. اما از این بُعد که بگذریم باید بیشترین تاکید را روی
مسئله فرهنگ داشته باشیم. این مولفه در امنیت زنان مولفه بسیار تاثیرگذاری
است. فرهنگ اجتماعی و فرهنگ فردیِ افراد یک جامعه، امنیت و یا عدم امنیت زنان
را میسازد. برای مثال متلکانداختن، تماس جسمانی یا گفتمانی به زنان و ...
جزء فرهنگ اجتماعی ما هستند که باید ریشهیابی شوند. فرهنگ فردی نیز به درک
فرد از رابطه با جنس مخالف برمیگردد. طبق یک پژوهش، رابطه مستقیمی بین
سطح تحصیلات و کیفیت ارتباط با جنس مخالف وجود دارد. وقتی فرهنگ فردی بالا
برود، یک مرد هیچوقت با تنه زدن، نوعی از رابطه جنسی را با زنان برقرار
نمیکند.
مریم جمشیدی همچنین گفت: اشاعه فرهنگ رابطه با جنس مخالف
میتواند جلوی بسیاری از این آسیبها را بگیرید. برای مثال، سالها پیش اگر
یک پسر جوان با افتخار از متلکگوییاش به یک دختر در جمعهای دوستانه
تعریف میکرد، امروز اینچنین رفتارهایی در پی اشاعههایی فرهنگی تغییر
پیدا کرده و کاهش یافتهاند و فرد دیگر این کارش را نمادی برای بزرگ شدن
نمیداند.
این عضو انجمن جامعهشناسی با اشاره به اهمیت نقش آموزش و
پژوهش در این رابطه گفت: صراحتا میتوان گفت تاکنون پژوهش و پیمایشی
درباره این آزار و اذیتها در ایران به صورت جدی انجام نیافته است. تمام
دادههای ما براساس چیزهاییاست که دیده و یا شنیدهایم.
وی ادامه
داد: وقتی رسانههای رسمی و ملی سخنی از این خشونتها نمیدهند، ما
میتوانیم آنها را از طریق دادهها و تجربیات شخصی افراد و شبکههایی
مانند فیسبوک یا توئیتر دنبال کنیم، که نشان میدهند فرهنگ برخورد با زنان
تغییر زیادی نکرده است و هنوز زنان و دختران زیادی روزانه از مزاحمتها و
اذیتهای کلامی، جسمی و جنسی بر علیه اشان سخن میگویند.
زنانی که سخن نمیگویند
مریم جمشیدی در
ادامه گفت: یکی از مشکلاتی که ما در این زمینه داریم، این است که بسیاری از
زنان حتی از تجربه این خشونتها سخن نمیگویند. که همین "نگفتن" خود
مسئلهای فرهنگی است. زنان و دختران از ترس محکومیت و انگشتنما شدن دست به
اعتراض نمیزنند. این نگفتن از دوران کودکی تا بزرگسالی در خانواده، مدرسه
و جامعه وجود دارد.
جمشیدی در پاسخ به این سئوال که دلیل اعتراض و
بیان نکردن تجربه آزار و اذیت بسیاری از زنان چیست، گفت: بیان خشونتها
وقتی مفید به نظر میآید که نتیجه و حمایتی در بر داشته باشد. اما آیا این
حمایت از جانب خانواده، جامعه و نهادها در جامعه ما وجود دارد؟ متاسفانه
باید بگوییم که درصد این حمایت کم است. بسیاری از خانوادهها به دلیل فرهنگ
سنتی و ترس از قضاوت و محکومیت فرزند دخترشان و یا همسرشان را مقصر میدانند. وقتی چنین
دختری در خانواده حمایت لازم را نبیند، با وجود اینکه صدمات روحی
میبیند، بهسختی میتواند دست به شکایت و اعتراضهای مدنی بزند. اینجاست
که ما نمیتوانیم آمار درستی در این رابطه داشته باشیم.
این
جامعهشناس در ادامه توضیح داد: در رابطه با اتفاقات اجتماعی ما سه مرحله
موضوع، مسئله و مشکل را داریم. آزار و اذیت و خشونت در فضاهای عمومی نسبت
به زنان در ایران، در حال حاضر بدل به یک مسئله شده است و هنوز نمیتوان آن
را یک مشکل حاد اجتماعی دانست. اما این مسئله در رابطه با بخشی از
شهروندان که زنان هستند بسیار اهمیت دارد.
زنان به چهکسی بگویند؟!
جمشیدی
در رابطه با اینکه وقتی چنین خشونتهایی بر روی زنان اعمال میشود، به چه
کسی باید بگویند، گفت: زنان باید در چنین موقعیتهایی به نیروی انتظامی،
وزارت کار (در رابطه با این آزار و اذیتها در محیط کار)، حراست مکانهای
مختلف و یا ارگانهای حفاظتی اطلاع دهند.
وی همچنین گفت: البته بخش
زیادی از این آزار و اذیتها به آزارهایی برمیگردد که زنان نمیتوانند به
فردی که بر علیه شان خشونت اعمال کرده است دسترسی داشته باشند. این
خشونتها باید پیش از هرچیز توسط ارتقا و اشاعه فرهنگ کنترل شوند. اما در
این شرایط بهترین راه آموزش به زنان و دختران است. باید توسط نهادهای مختلف
به زنان و دختران آموزش داده شود که وقتی در معرض این نوع خشونت قرار
میگیرند، بتوانند از نظر روانی خود را کنترل کنند. زنان باید اعتماد به
نفس خود را در این شرایط حفظ کنند، خودشان را دارای مشکل و مستحق این آزار و
اذیت ندانند و در صورت امکان نسبت به آن اعتراض کنند و واکنش نشان دهند.
مریم جمشیدی در انتها اظهار کرد: صداوسیما (به عنوان یک رسانه رسمی و ملی)، روزنامهها، خبرگزاریها و سایتها و همچنین رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی مانند وایبر، فیسبوک و... در این آگاهی بخشی بسیار میتوانند موثر باشند. در روانشناسی روشی بهنام "فشار گروهی" مطرح است که میتواند در این رابطه بسیار مفید باشد. وقتی رسانهها و مردم چنین فشار گروهیای را بر جامعه وارد کنند، مردانی که چنین رفتار انحرافیای از خود بروز میدهند، شماتت خواهند شد و دستکم چنین رفتاری در ملاءعام کاهش پیدا میکند.