انشقاق و واگرايي امروز در اردوگاه اصولگرايان اظهر من الشمس است. خودشان هم ابايي ندارند اختلافاتشان در معرض نقد افكار عمومي قرار بگيرد. البته مدام ميگويند براي رسيدن به وحدت تلاش ميكنند. «وحدت» در دسترسترين واژهيي است كه راست نشينان سياسي اين روزها از آن استفاده ميكنند و اما چه كسي است كه نداند از حرف تا عمل، فاصله بسياري است.
آنها در چنين گير و داري ميخواهند انتخابات مجلس دهم را همچون انتخابات
رياستجمهوري از دست ندهند. برخي چهرههاي تئوريك اين جريان سياسي معتقدند
كه راه پيروزي از نوسازي گفتماني اصولگرايي ميگذرد. سيدرضا تقوي، رييس
ستاد ائمه جمعه كشور و روحانياي كه اين روزها مسووليت پروژه وحدت
اصولگرايان را بر عهده دارد بر اين اعتقاد است كه اصولگرايان با كنار
گذاشتن سلايق مختلف و تمسك به اصول ميتوانند به همگرايي خود دست يابند. او
در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: «بيشتر مشكلات اصولگرايان جنبه خصلتي
دارد و اصولگرايان بايد فكري به حال خصلتهاي سياسي خود بكنند.»
با توجه به اينكه بعد از انتخابات ٩٢ برخي به ضرورت انسجام و وحدت در جريان اصولگرايي تاكيد ميكنند، به عقيده شما آيا جناح اصولگرا نيازي به بازسازي تشكيلاتي گفتماني خود دارند؟
جريان همگرايي در ميان اصولگرايان به راه افتاده است. نيروهاي معتقد و مومن جدايي و تفرق برايشان معنايي ندارد. البته به عقيده من نيازي به بازسازي تشكيلاتي نيست. ما اين جريان همگرايي را پيگيري خواهيم كرد و تمام تلاشمان را ميكنيم كه اين وحدت به صورت گسترده و وسيع درون جناح اصولگرا به وجود آيد و در اين روند اگر ببينيم كه نياز به بازسازي گفتماني است قطعا به آن ميپردازيم. در واقع آنچه مهم است اين است كه اشخاص درون يك جريان بتوانند سليقههاي شخصي را كنار بگذارند و با تسمك و توسل به اصول، راه همگرايي را پيدا كنند. در واقع بايد با هم بودن را درون جريان نهادينه كنيم و اگر اين باهم بودن در همه نمودها مانند رفتار و گفتار اشخاص نهادينه شود، به موفقيت نايل خواهيم شد. البته بنده معتقدم كه ما به موفقيتهاي خوبي تاكنون دست يافتهايم. ما به زمان نياز داريم، بايد در طول زمان ببينيم كه روند به چه صورت خواهد بود.
آيا در روند شكلگيري وحدت، از تاثير شخصيتهاي اصولگرا استفاده خواهيد كرد؟
به عقيده من در كشور ما از تاثير شخصيتها نميتوان چشمپوشي كرد. همواره در مقاطع مختلف در گذشته نيز اثرگذاري شخصيتها را در سير جريانهاي سياسي مشاهده كردهايم. هر حركتي كه بر محور اشخاصي كه البته تبلور فكر و انديشه آن جريان باشد ميتواند نقش مهمي را ايفا كند. بايد افراد بتوانند بر محور شخصيتها به همگرايي برسند.
آقاي ناطقنوري از شخصيتهاي اصيل فراجناحي و از افراد موثر بودهاند كه البته اين روزها فاصلهيي با جريان اصولگرايي پيدا كرده است. آيا جريان اصولگرايي ميتواند با حضور آقاي ناطقنوري به همگرايي دست يابد؟
آقاي ناطق از شخصيتهايي با سابقه خوب هستند و مسووليتهاي سنگيني را در اين سالها به عهده داشتهاند و تجربياتي زيادي هم دارند. فكر ميكنم اگر او به صحنه بيايد موفيقت خوبي رقم خواهد خورد. در واقع اميد من اين است كه ما از حضور او بهره ببريم و به موفقيت دست يابيم.
آيا شخصيت اعتدالگراي آقاي ناطق در ميان اصولگرايان طرفدار خواهد داشت؟
من فكر ميكنم اعتدال همه جا هست و درون هر جرياني وجود دارد. اعتدال يك مقوله ارزشي است كه در كارها بايد رعايت شود. البته اعتدالگرايي در زبان كجا و عمل به آن كجا؟ من فكر ميكنم اگر اعتدالگرايي به صورت عملي مشاهده شود خوب است.
برخي معتقدند كه جريان اصولگرايي در انتخابات رياستجمهوري نتوانست وحدت خود را حفظ كند. از آنجايي كه افرادي همچون آقاي عسگر اولادي تلاشهاي زيادي براي دور يك ميز نشاندن و ايجاد وحدت عملي درون جناح اصولگرا داشت و جريان اصولگرايي چنين فردي را از دست داده است، اصولگرايان از چه طرقي به وحدت نايل خواهند شد؟
به عقيده من درست است ما آقاي مهدويكني و عسگر اولادي را كه پايه وحدت بودند و تلاشهايي در اين زمينه داشتند از دست دادهايم اما اين به معني آن نيست كه حركت متوقف خواهد شد. همانطور كه با از دست دادن امام كشور ما فرد بزرگي را از دست داد اما به معني توقف حركت ما نبود. كساني هستند كه همان پرچم را بر افراشته نگه ميدارند.
به عقيده شما بازسازي گفتمان اصولگرايي بر چه محوري ميتواند صورت بگيرد؟
در واقع اصولگرايان بايد در رفتار و منششان تغييراتي را به وجود آورند. به
هدف مشتركشان بينديشند و مسائل زمان را درك كنند. من فكر ميكنم بيشتر
مشكلات جنبه خصلتي دارد. به اين معنا كه بايد به روحيات خود بپردازيم منافع
بالاتر و وسيعتري را ارجح بر منافع شخصي و حتي حزبي خود بدانيم تا
بتوانيم اهداف انقلاب را محققسازيم و راه امام و ارزشهاي جوشيده از خون
شهيدان را با تبعيت از مقام معظم رهبري در پيش بگيريم.