صادق زیباکلام . استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت:
برخی صاحبنظران، رویکرد مجموعه دولت و بهویژه شخص آقای رییسجمهور را در جریان معرفی وزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری دلیل اصلی راینیاوردن مشارالیه میدانند. آنان استدلال میکنند آقای روحانی و حلقه اولیه همکاران وی تلاش جدی در جهت رایزنی و لابیگری با مجلس بالاخص با پیشکسوتان، معمران و روسای فراکسیونهای آن به عمل نیاوردهاند و موضوع را خیلی ساده گرفتهاند و با یک نگاه و رویکرد «از بالا»، دکتر نیلیاحمدآبادی را معرفی کردهاند. پس طبیعی بود که ایشان رای نیاورد. اگر دولت هر گزینه دیگری را نیز اینگونه «مغرورانه» و «از موضع بالا» معرفی کند حاصل رای مجلس همین خواهد شد. به عبارت دیگر، مشکل بیش از آنکه در شخص نیلیاحمدآبادی بوده باشد، در نحوه معرفی وی به مجلس بوده است. همین دکتر نیلیاحمدآبادی اگر با رایزنیهایی پختهتر، محترمانهتر و مذاکرات پشت پرده به مجلس معرفی میشد چهبسا تعداد نمایندگانی که به وی رای مخالف دادند، خیلی تنزل مییافت. بسیاری از 160نفری که دیروز رای عدماعتماد به وزیر پیشنهادی آقای روحانی دادند بهواسطه رفتار آقای رییسجمهور دست به این اقدام زدند نهاینکه لزوما حبوبغض خاصی نسبت به نیلیاحمدآبادی داشته باشند.
نگاه دیگری هم در عین حال مطرح است که به موضوع وزارت علوم یا درستتر گفته باشیم معضل وزارت علوم، خیلی پیچیدهتر از این حرفها مینگرند. بهنظر آنان، حتی اگر آقای روحانی خیلی متواضعانهتر از اینها هم رفتار میکرد تغییر چندانی در حاصل کار به وجود نمیآمد. مثلا ممکن بود 30 یا 40نفر از تعداد مخالفان کاسته میشد اما همچنان وزیر پیشنهادی نمیتوانست نصفبهاضافهیک را کسب کند. از دید این دست صاحبنظران، مساله اصلی بر سر نحوه اداره آموزشعالی کشور و درستتر گفته باشیم دانشگاههاست. مخالفان به رویکرد دولت یازدهم نسبت به دانشگاهها، اشکالات اساسی دارند و خواهان این هستند که چرخ دانشگاههای کشور بیشتر بر همان روال و سبکوسیاق دوران دولت دوم احمدینژاد بچرخد.
در آن دوره، فضای دانشگاههای کشور بسته و بهتعبیر آقای روحانی «امنیتی» بود. شماری از دانشجویان در جریان حوادث و اتفاقات بعد از اعلام نتایج انتخابات 22خرداد 88، «ستارهدار» شده و سرنوشت ادامه تحصیل آنان با ابهام مواجه شده بود. ایضا شماری از استادان همچنانکه میدانیم بازنشسته اجباری یا ممنوعالتدریس شدند. رفتار کمیتههای انضباطی و گزینشهای دانشجویی، عملا یک فضای سکوت سنگین در دانشگاهها به وجود آورده بود.
در بسیاری از تشکلهای مستقل دانشجویی عملا بسته شده بود و فقط برخی تشکلهای خاص، اجازه فعالیت داشتند. با این حال مجلس اصولگرا حتی یکبار در آن چهارسال- آنهم با کارنامهای که کامران دانشجو برجا گذاشته بود- نه اخطاری به وی داد و نه کارت زردی در کار بود. دولت یازدهم اما این فضا را به مقدار زیادی دگرگون کرد. رفتار کمیتههای انضباطی به مقدار زیادی تعدیل شد. اینکه دانشجویان منتقد یا فعال سیاسی ممکن است برای ادامه تحصیل با مشکل مواجه شوند و گزینش وزارت علوم جلو ادامه تحصیل آنها در مقاطع بالاتر را بگیرد- امری که متاسفانه در فاصله سالهای 88 تا 92 کم اتفاق نیفتاد- مقدار زیادی سایهاش از سر دانشجویان کنار رفت و بالاخره شماری از استادان که در چهارسال دولت گذشته کنار گذاشته شده بودند، بار دیگر، دعوت به همکاری شدند.
به نظر میرسد که مناقشه اصلی میان «بهارستان» و «پاستور» دقیقا بر سر این نکات باشد تا بر سر اینکه چرا آقای روحانی در معرفی نیلیاحمدآبادی، «لابی» لازم را انجام نداد. بسیاری از 160 نمایندهای که دیروز به وزیر پیشنهادی آقای روحانی رای منفی دادند، اگر مطمئن میشدند که دولت، همان سیاستهای بسته، سنگین و بهقول آقای روحانی، «امنیتی» دولت گذشته را در دانشگاهها از سر خواهد گرفت یقینا به هر گزینهای «رایاعتماد» میدادند و نامزد معرفیشده را به پشت میز وزارت در «شهرکغرب» میفرستادند.
اما از دید آنان، متاسفانه، نیلیاحمدآبادی ادامهدهنده همان مسیر فرجیدانا بود و بالطبع، آنان هم به وی رای ندادند. هر فرد دیگری را هم که آقای روحانی در آینده به مجلس معرفی کند، هرقدر هم بهمانند یکسال گذشته به مجلس عزت و احترام بگذارد، اگر همچنان خواسته باشد سیاستهای فرجیدانا را ادامه دهد، رای اعتماد نخواهد گرفت. میماند این سوال که آیا دانشگاههای کشور باید بر سبکوسیاق دولت آقای احمدینژاد اداره شوند یا مطابق آنچه دولت یازدهم میخواهد؟ به نظر میرسد انتخابات 24خرداد 92 پاسخ روشنی به این پرسش داده باشد.
دمت گرم دکتر زیباکلام، اصل مطلب همینه.